ا. م. شیری
بنا به گزارشات گسترده ناتوی رسانه ای و رسانه های مستقل متعاقب تسخیر شهرهای موصل و تکریت بدست تروریستهای «داعش» در اوایل هفته گذشته و فرار جمعی نظامیان عراقی مستقر در این مناطق، اوضاع وخیم عراق، وخیمتر گردید.
جنگ، کشتار، ویرانی، توحش و آتش جهانسوزی که جنایتکاران سازمانیافته آنگلوساکسونی (دولتهای امپریالیستی غرب) با حمله به یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹ و تجزیه و تسخیر اجزاء آن برافروختند، بطور فزاینده ای شعله ور گردید و در سال ۲۰۰۱ افغانستان، در سال ۲۰۰۳ عراق را در کام خود فرو کشید.
شعله های آتش آنگلوساکسونی رفته رفته ابعاد جهانی بخود گرفت و شمار کثیری از کشورهای جهان، از جمله جمهوریهای گرجستان، اوکراین، قرقیزستان، قزاقستان، مولداوی، ساحل عاج، سودان، مالی، مصر، تونس، یمن، لیبی، سوریه، نیجریه، آفریقای مرکزی، ونزوئلا، هندوراس و … را تحت عناوین مختلف مانند «انقلابات رنگی»، «بهار عربی» یا مداخلات مستقیم نظامی و حملات تروریستی درنوردید.البته، واضح است که همه هیمه این آتش عظیم، در جریان تجزیه اتحاد شوروی و تخریب ساختار اجتماعی- اقتصادی آن و همه کشورهای اروپای شرقی با کاربست روش مداخلات مستقیم و تحت عناوین ناسیونالستی و «انقلابات رنگی» و سپس، جلب اکثریت قریب باتفاق آنها به پیمان تروریستی ناتو آماده شد. هدف از این آتش افروزیهای دهشتناک، ایجاد جهان تک قطبی و جهانی سازی آمریکائی، گسترش سلطه امپراطوری آمریکا بر سراسر جهان، بعبارت روشنتر، آمریکائی کردن همه جهان و حفظ و تقویت ستاد مخفی فرماندهی کل آن واقع در منطقه خاورمیانه- اسرائیل بود و هست. در اینجا لازم به ذکر است که اسرائیل را بر اساس قوانین و موزاین مدون بین المللی بعلت نداشتن مرزهای برسمیت شناخته شده و علامتگذاری شده بین المللی نمی توان یک کشور نامید.
اسرائیل در واقع یک پایگاه نظامی بدون محدوده مشخص امپریالیسم جهانی و ستاد مخفی فرماندهی کل آن است که در حدود سه میلیون یهودی را به طرق مختلف از اطراف و اکناف عالم در آنجا جمع کرده، به اسارت گرفته اند. ولذا، این تصور که واشنگتن، لندن یا بروکسل مراکز تصمیمگیری جنگ سالاران و آتش افروزان جهانی هستند، اشتباه است. فرامین جنگ و دستورکار جهانی از تل آویو صادر و برای اجرا به واشنگتن، لندن یا بروکسل ابلاغ می شود.
شاید مدعای فوق در نگاه اول عجیب و یا غیرواقعی بنظر برسد. اما با یادآوری این واقعه که همه رؤسای جمهور آمریکا- سرکرده امپریالیسم جهانی- قبل از انتصاب به این مقام، به اسرائیل سفر کرده و نامه بیعت خود با صهیونیسم جهانی را به شکاف دیوار ندبه می گذارند، صحت مدعا را تأئید می کند. مثلا، همین آخریها: بیل کلینتون، جورج بوش، باراک اوباما که هر کدام موظف شدند دو دوره چهار ساله پرده دار کاخ سفید باشند، چنین کردند.
یادآوری اسرائیل و ارائه تعریف مشخص از آن بدان سبب همواره ضرورت دارد که غرب بویژه با ایجاد پایگاه نظامی بنام اسرائیل بکمک گروههای تروریستی مانند هاشومیر، بیتار، نوتریم، سپاه یهود، لشکر یهود، لیحی، اتسلو هاگانا در سالهای بعد از جنگ جهانی اول تا تأسیس این پایگاه درمنطقه نفتخیز خاورمیانه، تجارب درخشانی در تشکیل و تربیت گروههای تروریستی و جنایتکاران سازمانیافته اندوخت. غرب با استناد به این تجارب، در سایر مناطق دارای اهمیت ژئوپلیتیک جهان نیز متناسب با موقعیت، ثروت، فرهنگ، سنن اجتماعی و تعلقات ملی، نژادی و اعتقادات دینی- مذهبی خلقهای هر منطقه، گروهها و دستجات تروریستی و آدمکش را تحت اسامی و عناوین مختلف مانند القاعده، «داعش»، جبهه النصره، گلادیو، فاشیسم، بریگادهای سرخ، طالبان، لشکر طیبه، جندالله، ابوسیاف، جیش العدل، کنتراها، بوکوحرام، الشباب و غیره، بمنظور ابدیت بخشیدن به سلطه خود بر منابع و ثروتهای هر منطقه توسعه داد.
در مجموع، غرب بخصوص پس از هیاهوی عوامفریبانه «رنسانس» در قرون وسطی به این سو، بطور مرتب و منظم مرتکب جنایت علیه بشریت شده است و کماکان می شود. تا کنون هیچ خلق و کشور حهان از توحش دولتهای غربی در امان نمانده است. جنایات هولناک غرب علیه بشریت جهان پس از «رنسانس» در اشکال تحکیم و تقویت نظام استعماری کهنه و سپس نو، دو جنگ جهانی خانمانسوز، «جنگ سرد»- جنگی ویرانگرانه تر و فاجعه بارتر از دو جنگ جهانی اول و دوم،احیاء و مدرنیزه کردن برده داری و فئودالی، زایش و پرورش امپریالیسم، ایجاد و تأسیس ایدئولوژیها، باندهای مافیائی و شبکه های تارعنکبوتی فراماسونری، صهیونیستی، فاشیستی و تروریستی، تشکیل و تقویت کشورهای جعلی آمریکا و اسرائیل و اختفای ستاد فرماندهی کل خود در اسرائیل، تجزیه و تقسیم کشورها بر اساس نظریه «هر چه کوچکتر، بیشتر قابل کنترل تر»، جنگهای منطقه ایی، کودتاهای نظامی، توطئه ها و دسیسه های متعدد، تلاش و انجام آزمایشات مستمر در جهت تغییر سرشت انسان، جهانی کردن اعتیاد به انواع مواد مخدر و بیماریهای واگیر و کشنده آزمایشگاهی مثل ایدز، سرطان،… تبلیغ و ترویج قتل، خشونت، نفرت و دامن زدن به تفرقه، خصومت و دشمنی بین خلقهای جهان، بویژه، خلقها و ملتهای همسایه با پایبندی به روش انگلیسی «تفرقه بیانداز، حکومت کن»، رواج گسترده انواع انحرافات و انحطاطات اخلاقی، همجنسبازی با هدف نابودی خانواده بمثابه بنیان جامعه، جاسوسی از همه و جاسوس و مزدورپروری و… بوقوع پیوسته و می پیوندد. در یک کلام، غرب عامل و مسبب تمام تیره بختی های همه بشریت جهان در تاریخ بوده، هست و اگر تغییر و تحولی بنیادی در جهان روی ندهد، همچنان خواهد بود.
برغم ره آوردهای «مشعشع» رنسانس غرب، امروز اوضاع جهان برخلاف برنامه های جهانی سازی آمریکائی و انتظار سران صهیونیست- فراماسون امپریالیسم جهانی، در جهت اخراج سلطه گران ماورای اقیانوسی از مناطق ژئوپلیتیک و کشورهای تحت سلطه پیش می رود. روند حوادث، به تبع آن، نه تنها منافع سارقانه سلطه جویان بین المللی، حتی امنیت و موجودیت ستاد مخفی فرماندهی کل آنها را از جمله در منطقه خاورمیانه با تهدید بسیار جدی مواجه ساخته است.
دولتهای امپریالیستی غرب با توجه به چنین روند حوادث جهانی و با توجه به رسوائی های پیاپی تهاجمات و اشغالگریهای نظامی در افکار عمومی جهان و حتی در داخل محدوده فرمانروائی مستقیم خود، در تلاش برای تداوم اجرای برنامه ها و اهداف پلید سلطه بر سراسر جهان، گروههای تروریستی، آدمکشان حرفه ای و ارتشهای خصوصی از قبیل بلاک واتر، القاعده، «داعش»، جبهه النصره، گلادیو، فاشیسم، بریگاهای سرخ، طالبان، لشکر طیبه، جندالله، ابوسیاف، جیش العدل، کنتراها، بوکوحرام، الشباب و سایره را که در ادوار مختلف متناسب با اوضاع و شرایط هر منطقه سازماندهی، تربیت و تسلیح کرده است، وارد جنگهای خانمان برانداز استعماری خود کرده است. هر تصوری که این گروهها و دستجات مزدور و آدمکش را اجزاء جدایی ناپذیر ابزارهای سلطه امپریالیسم تلقی نکند، نه تنها دور از واقعیت، بلکه، بمعنی تأئید و حمایت کامل از جرایم و جنایات غرب علیه بشریت و بمثابه شراکت در جرایم آن است. بطور کلی، امپریالیسم جهانی و همه گروهها و دستجات تروریستی و ارتشهای خصوصی در هر نقطه جهان، رابطه علت و معلولی با هم دارند. همه مشکلات از علت ناشی می شود نه از معلول!
در جهان امروز کیست که نداند این همه تسلیحات، مهمات، ابزار و ادوات جنگی، تجهیزات، سوخت، تغذیه، پوشاک و سایر ملزومات گروههای تروریستی را دولتهای امپریالیستی و دولتهای دست نشانده منطقه ای آنها اساسا بحساب چاپ دلار و تاراج ثروتهای عمومی مردم جهان تأمین می کنند. اگر غیر از این می بود، اصولا باید پهبادهای رژیمهای تروریستی- فاشیستی غرب که بطور مستمر روستائیان پاکستان، افغانستان، یمن و برخی کشورهای دیگر را زیر بمبارانهای جنون آمیز به قتل می رسانند، می توانستند دفتر موجودیت این گروهها جنایاتکاران سازمانیافته را با یک حمله برق آسا در هم بپیچند؛ و گر نه، ماهواره ها و پایگاههای جاسوسی- نظارتی غرب که تمام جهان را زیر نظر دارند، باید کوچکترین تحرک گروههای تروریستی را ثبت و از تل آویو دستور سرکوب آنها را می گرفتند.
خلاصه گفتار: تروریسم، نسل کشی، هجوم، ویرانی و یغماگری لکه مادرزادی غرب است و فرمان جنگ تروریستی- استعماری (جنگ نیابتی) که امروز در عراق، سوریه و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه یا در شرق اروپا، در اوکراین و سایر مناطق جهان جریان دارد، از ستاد مخفی فرماندهی کل امپریالیسم جهانی صادر و برای اجرا به واشنگتن، لندن و بروکسل ابلاغ شده است. غرب، آن غربی که اساسا تحت حاکمیت رژیمهای سلطنتی (اسپانیا، انگل- ستان، بلژیک، دانمارک، سوئد، لیختن اشتاین، موناکو، نروژ، هلند با دهها مستعمره بزرگ و کوچک مانند کانادا، استرالیا، زلاندنو، جامئیکا، گرانادا، آندورا، …) یا خاندانی- مافیائی (دو حزب دمکرات و جمهوریخواه آمریکا) اداره می شود، اگر چه موفق شد سیمای فاشیستی- تروریستی خود را در پشت نقاب «تروریسم اسلام افراطی»، مانند «داعش»، القاعده، جبههالنصره و غیره در منطقه خاورمیانه پنهان سازد، اما ناچار گردید با روی کار آوردن باندهای نئونازی از راه کودتای مسلحانه در کی یف، آن را در اوکراین بطور عریان و علنی نشان دهد. طبیعتا، هدف از همه این جنگها و جنایات علیه بشریت، شکستن مبارزه و مقاومت بحق خلقها و کشورهای منطقه و جهان، از جمله، روسیه بمثابه پیشقراول نیروهای مقاومت جهانی در مقابل یورشهای صلیبی سازندگان امپراطوری جهانی امریکا است.