مشکل جمال درودی و باقی سینه زنان حرم«انقلاب شکوهمند»ترس انان از همه گیر شدن اعتراضات مردم در مورد مشخص عملکرد اقایان در برهه انقلاب اسلامی ۵۷ است٬وقتی که مردم بپرسند که چرا شما به بهترین شانس مردم یعنی دولت«شاپور بختیار»خیانت کردید و به زیر عبای یک ملا خزیدید برای برپایی دمکراسی!!! جواب انان و از جمله فعال سیاسی جمال درودی چه خواهد بود؟پس در نتیجه برای فرافکنی به کسی مثل مجید محمدی گیر میدهد انهم با بهانه کمک به تجزیه و … عافیت طلبی نتنها فراموشکاری میاورد بلکه شجاعت اعتراض به فجایع و ظلم حاکم را هم در انسان نابود میکند.حال من از جمال درودی سوال میکنم که سکوت در برابر ملا خورشدن سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران فاجعه است یا مقاله یکنفر ساکن امریکا؟ ایا جمال درودی که ادعا میکند در کوچه و خیابان با مردم از نزدیک رابطه دارد در نتیجه بهتر میبیند و میشنود سیل عظیم فواحش و معتادان و بزهکاران و فقرا و لشگر بیکاران را نمیبیند؟ دست و پا بریدن سنگسار و تجاوز به فرزندان این سرزمین انهم فقط بجرم اعتراض به وضعیت موجود و طلب ازادی پس چطور است دست و زبان و قلمش فلج است در بلند کردن صدای اعتراضش ولی مقاله ای در اینترنت همیشه سانسور و تحت کنترل طوفانی در فنجان مبارز سیاسی ما که در داخل هم زندگی میکند!؟ بر پا میکند. هشت سال جنگ و خانه خرابی مردم و اخر کاری خوردن جام زهر و بجای طلب غرامت از عراق رژیم خانه و مدرسه و بیمارستان در انجا میسازد٬هنوز بم ویران است و مردم زلزله زده اذربایجان زیر چادر زندگی میکنند انهم در سرمای زمستان ان منطقه٬ این فجایع باعث تجزیه میشود یا نوشته یکنفر که بقول درودی بی خبر از وطن است و مردم هم برای افکار او و دیگرخارج نشینان بی درد ارزشی قائل نیستند.کشتار سیستماتیک در چهار گوشه ایران بلا زده باعث گریز از مرکز میشود یا فکر اینکه باید مناطق مختلف کشور را در اداره کشور سهیم کرد؟ گفتن اینکه تهران و قم و اصفهان مشهد تمام ایران نیست فتنه انگیز است یا دستور کشتار زندانیان بیدفاع ؟ اینقدر از این جنایات رژیم و سکوت مدعیان سیاسی موجود است که بازگفتش به ماهها وقت نیاز دارد انوقت تن شما از یک مقاله میلرزد؟ برای من خیلی جالب است چون هرگاه بنا به مصلحت نظام باید درد وطن گرفت اقایان جبهه ملی در صف جلو کارنوال تشریف دارند.در پایان بد نیست مروری گذرا داشته باشیم بر روزنامه های ان دوران وببینیم این میراث خوان مصدق چه گفتند و چه کردند و امروز هم بروی خودشان نمی اورند که واقعا دشمنی واقعی را چه کسانی در حق ایران کردند و میکنند. «روزشمار دولت بختیار- شانزدهم بهمن ١٣۵٧-پس از پایان مصاحبه آیت الله خمینی با خبرنگاران، مهندس بازرگان به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در پاسخ به یک خبرنگار خارجی که پرسید جمهوری اسلامی چه جور حکومتی است؟ گفت: » حکومت بسیار عالی و خوبی است. توضیح آن طولانی است و در مصاحبه ده روز پیش خود به این سوال پاسخ داده ام و مقاله ها و کتابهایی در این مورد نوشته شده و باز هم نوشته خواهد شد.» «روزشمار دولت بختیار – پانزدهم بهمن ١٣۵٧- شاپور بختیار، نخست وزیر، دیشب در یک گفتگوی تلویزیونی بر مواضع قبلی خود پای فشرد. وی گفت با این حرکات رهبر و رهرویی که ما می بینیم، انقلابی که ما می خواستیم مفهوم واقعی خودش را از دست داده است. وی گفت ترور آزادی ٢۵ سال کافی بود و من در برابر دیکتاتوری جدید که مهیب تر از قبلی می تواند باشد مقاومت می کنم. وی در این مصاحبه به مقایسه سابق و افکارسیاسی خود با آیت الله خمینی پرداخت و گفت که گذشته سیاسی آیت الله از سال ١٣۴٢ آغاز می شود در حالی که وی از سال ١٣١٨ برای آزادی و علیه فاشیسم در اسپانیا جنگیده است.» «بختیار گفت: جمهوری اسلامی برای من به تمام معنی مجهول است و رژیمی که من مایل هستم در این مملکت استوار بماند نه رژیم دیکتاتوری شاه است و نه چیزی شبیه آن و نه شبیه به جمهوری است که ما در بعضی از ممالک مثل لیبی یا پاکستان می بینیم. نخست وزیر در باره تهدید آیت الله خمینی به جهاد گفت که پاسخ فشنگ را با فشنگ می دهیم و افزود ولی اگر بنده ببینم که ایشان مردم را تحریک بکنند و مملکت را به فقر و نابودی و ورشکستگی تهدید بکنند برای اینکه حرف خودشان را به کرسی بنشانند… ( متاسفانه ادامه این جمله بختیار توسط روزنامه های آنزمان که همگی به ارگانهای انقلاب تبدیل شده بودند سانسور شده و به جای آن نقطه چین گذاشته شده است.)» « بختیار در پایان سخنان خود گفت بعنوان عضو حزب ملی ایران و جبهه ملی، وفادار به اصول و آرمانهای این جبهه است و هرگز از این اصول تخطی نکرده است. وی گفت: رهبران فعلی جبهه با اتخاذ سیاست غلط باعث شکست جبهه ملی و از بین رفتن محبوبیت آن هستند.» «روزنامه اطلاعات پانزدهم بهمن در صفحه ٣ زیر عنوان «سارقین گوسفند در مشهد شلاق خوردند» نوشت: » مشهد ـ چهار سارق که ١٨ راس گوسفند از روستای «ساختمان» از توابع مشهد ربوده بودند، توسط «ماموران انتظامات اسلامی حضرت آیت اله العظمی شیرازی» دستگیر شدند. آنان پس از اعتراف، به دستور حضرت آیت الله العظمی شیرازی هر کدام به سی ضربه شلاق محکوم شدند و «حکم شرعی» با نظارت ساکنین روستای«ساختمان» اجرا شد «حاج سید جوادی: ارتش از چه دفاع می کند؟ او ادامه داد آیت الله خمینی این » شخصیت عظیم انسانى مظهر عالیترین نمونه شجاعت و فضیلت و قناعت و ایثار است»«علی اصغر حاج سید جوادی در مقاله ای در صفحه ۴ روزنامه اطلاعات امروز، ضمن هشدار به ارتش برای کودتا، ارتش ایران را غیر آرمانگرا خوانده و به جای آن خواهان ایجاد ارتشی ایدئولوژیک مانند ارتش هزار و سیصد سال پیش اعراب در زمان حمله به ایران، ارتش شوروی در زمان استالین، ارتش چین در زمان مائو ونیز ارتش ویتنام و کوبا شد. «روزشمار دولت بختیار – چهاردهم بهمن ١٣۵٧-بختیار: » جمهوری اسلامی خمینی پشت آدم را به لرزه درمی آورد» نخست وزیر ایران اضافه کرد: » هیچ کس نمی داند جمهوری اسلامی وی چیست و اگر کسی به متون گذشته مراجعه کند پشتش به لرزه در می آید. او نه تعدد گروه های سیاسی را می پذیرد نه دموکراسی را. می خواهد روحانیت قانون الهی را اجرا کند؛ همه چیز اینجا شروع می شود و اینجا تمام می شود.» «روزشمار دولت بختیار – سیزدهم بهمن ١٣۵٧- بختیار: دموکراسی را وجه المصالحه سازش با خمینی نمی کنم» «خمینی به بختیار: نگو «من لرم سر لجم»، بیا مثل آدم توبه کن» «سنجابی: جبهه ملی به امام خمینی وفادار است»«چریک های فدایی خلق: بازگشت امام تجلی اراده خلق ایران است» «دعوت حزب توده به قیام مسلحانه برای برانداختن دولت بختیار» «روزشمار دولت بختیار – ١٢ بهمن ١٣۵٧- آیت الله خمینی: هیچ احساسی از بازگشت به وطن ندارم «سخنرانی آیت الله خمینی در بهشت زهرا- نتیجه حکومتهای رضا شاه و پسرش محمد رضا شاه را نابودی اقتصاد کشور دانست و گفت که سال های طولانی همت دولت و همه مردم لازم است تا اقتصاد کشور به حال اول یعنی پیش از روی کار آمدن رضا شاه برگردد.» «مملکت ما را خراب کردند، قبرستانهای ما را آباد کردند» « آقای ارتش! خیال نکنید اگر رها کردید، ما شما را دار می زنیم» خبرنامه جبهه ملی:« اینک مردی می آید مرد آسا که قطره قطره خون درد کشیدگان وطن در تن او جاری است. » و در سرلوحه خبر نامه نیز در یک کادر به همین مناسبت این عبارت است: « تنها همین یکبار است که خورشید از غرب به شرق می آید» «هادی غفاری: در جمهوری اسلامی یک مسلمان با یک غیرمسلمان از لحاظ حقوقی یکسان نیستند» «رضا براهنی: با بازگشت بزرگمرد تاریخ ایران و اسلام آیت الله خمینی فقر و خفقان از میان می رود» اینها و صدها ندانم کاری مشابه بوسیله درودی و دوستان همفکرش باعث ختم ماجرای ۵۷ و ادامه یات رژیم اسلامی شده و جمال درودی بجای درس اموزی سرش را زیر ف کرده و درد وطن گرفته است. سیاوش کسرائی: دارمت پیام، ای امام! دارمت پیام ای امام که زبان خاکیانم و رسول رنج بر توام درود بر توام سلام آمدی خوش آمدی پیش پای توست ای خجسته ای که خلق میکند قیام حق ما بگیر داد ما برس تیغ برکشیده را نکن به خیره در نیام حالیا که میرود سمند دولتت، بران، حالیا که تیغ دشنه تو میبرد بزن «شعر از سیاوش کسرائی» ———————————- شعری از شاعر تبعیدی مقیم پاریس «م – سحر» در مذمت جهالت ۱۳۵۷ کاش طوفان شدیدم بهمن ۵۷ میربود و میدریدم بهمن ۵۷ کاش آن ساعت که میرفتم به روی پشت بام مار و عقرب میگزیدم بهمن ۵۷ کاش قرآن بر کمر میزد اگر موی امام لای آن میشد پدیدم بهمن ۵۷ کاش جای آن سخنهای دروغ از ضبط صوت وق وق سگ میشنیدم بهمن ۵۷ بهمن پنجاه و هفتم راه دوزخ باز کرد من به دالانش پریدم بهمن ۵۷ اصغر قاتل به سر میبُرد سطل بامیه منهم از سطلش خریدم، بهمن ۵۷ یک خری عرعر کنان ما را به باغی سبز برد خوب در باغش چریدم بهمن۵۷ بلشویکی با گروهش سوی مسجد میدوید من به دنبالش دویدم بهمن ۵۷ گفت روح استالین رفته است در جلد امام من به چشم خویش دیدم بهمن ۵۷ تند با آن پرچم سرخی که در کف داشتم پهلوی منبر خزیدم بهمن ۵۷ متحد گردید گفتمای پرلترهای شهر زیر این چتر سفیدم بهمن ۵۷ زنده باد اسلام میگفتم به نفع سوسیالیسم اینچنین میعرعریدم بهمن ۵۷ چند روشنفکر اندر بار مرمر یافتم یاوههاشان را شنیدم بهمن ۵۷ هرکسی افسار خود را دست گاوی داده بود من سماقی میمکیدم بهمن ۵۷ از خودی بود آنچه خوردم با گروه لات و لوت برخودی بود آنچه ریدم بهمن ۵۷ —— با اجازه هادی جان وبابت دستمریزادی به او این چند سطر فی البدیهه در فیسبوک ذیل شعر او تایپ شده است م. سحر جزیره رئونیون ۳۱/۱/۲۰۱۳
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو