نشریه پیام جبهه ملی ایران
نسل جوان ایران به خوبی آگاه است که همه این نابسامانیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از فقدان آزادی و عدم دسترسی به انتخابات آزاد و حاکمیت ملی نشأت میگیرد. نسل جوان ایران به خوبی میداند که ریشه هیچ فسادی قطع نمیشود مگر به تیشه «آزادی» و ورود به عرصه ترقی و توسعه و رفاه هیچ راهی ندارد مگر طریق «آزادی» و برای دردهای نفسگیر و زخمهای کهنه اجتماعی هیچ مرهمی وجود ندارد مگر مرهم «آزادی».
نسل جوان ایران چه میخواهد؟
اول مهر ماه، با شروع سال تحصیلی جدید حدود بیست میلیون نوجوان و جوان دانشآموز و دانشجوی ایرانی کلاسهای درس را آغاز کردند. این خیل عظیم، بخشی از نسل جدید این سرزمین را تشکیل میدهند که در زمان وقوع انقلاب سال ۵۷ هنوز پا به عرصه وجود ننهاده بودند. اگر به این عده، افراد در شرایط سنی بین ۳۳ تا ۴۵ ساله را که در هنگام انقلاب پایینتر از ۱۲ سال سن داشتهاند بیفزائیم و همچنین عده کودکان زیر شش سال را که هنوز مدرسه را شروع نکردهاند به آنها اضافه کنیم به جمعیت بیش از پنجاه میلیون ایرانی میرسیم که اکثریت ۷۰ درصدی جامعه ایران را تشکیل میدهند که در رویداد انقلاب و پیآمدهای آن کمترین نقشی نداشتهاند و اکنون خواهان اظهار عقیده و اعمال نظر در مورد وطن آباء و اجدادی خود میباشند و میخواهند که جامعهشان بر طبق رای و نظر آنها اداره شود.
از همین نقطه است که تضاد و اختلاف آنان با حاکمیت تمامتخواه برقدرت نشسته جمهوری اسلامی شروع میشود. و از آنجا که برقدرت نشستگان حاکم تحمل شنیدن فریاد تحولطلبی و آزادیخواهی و خواستههای اولیه انسانی آنان را ندارند، هزاران جوان در سراسر کشور مورد شدیدترین سرکوبها واقع شده و در پشت میلههای زندانهای قرون وسطائی قرار گرفته و میگیرند. امروز با توجه به پیشرفتهای جامعه بشری در زمینههای تکنولوژیک و وقوع انقلاب در زمینه ارتباطات، جهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده، و جهانیان از هر واقعهای که دقایقی پیش در هر گوشه از دنیا روی داده مطلع میگردند و دیگر برای فضای بسته و استبداد و اختناق جایی باقی نمیماند.
نسل امروز وقتی میبیند در کشورهای دارای دموکراسی یک نخستوزیر فقط به خاطر توصیه بر اجاره دادن یک آپارتمان مسکونی دولتی با اندکی تخفیف و قیمتی قدری کمتر از ارزش واقعی به یکی از افراد هم حزبش به عنوان تخلف مالی به دادگاه فراخوانده میشود؛ چگونه میتواند اختلاسهای هزاران میلیارد تومانی و رانتخواریهای بیشمار مقامات حاکم و آقازادههایشان را باور و تحمل نماید؟ یا وقتی میبیند که در کشوری دیگر یک رئیس جمهور به خاطر قرار دادن یک دستگاه استراق سمع در مرکز حزب رقیب از اوج عزت به حضیض ذلت میافتد و از اریکه قدرت به زیر کشیده میشود چگونه میتواند این همه فشار و مضیقه حاکمیت بر دگراندیشان و مخالفان و حتی هماندیشان معتدلتر خود را پس از آن انتخابات سئوال برانگیز پذیرفته و قابل قبول بداند؟
امروز نسل جوان ایران یعنی اکثریت قاطع این ملت وقتی به برکت وجود رسانههای همگانی گسترده زندگی خود را با زندگی جوانان در سایر کشورها مقایسه میکند و امکانات رفاهی و تامین اجتماعی و تامین آموزش و شغل و مسکن و آزادیهای سیاسی و اجتماعی آنان را میبیند آه از نهادش بلند میشود که چرا در این کشور ثروتمند و پهناور با این تنوع آب و هوا و محصولات و تنوع معادن و ذخایر زیرزمینی باید در شرایطی دشوار زیست نماید و با کمبودهای آموزشی، بیکاری، فقدان امکانات درمانی، نداشتن مسکن، تورم و گرانی روزافزون دست به گریبان باشد و چرا باید این چنین گسترده دامهای انحرافی مانند اعتیاد، فحشا و جرم و جنایت در سر راهش گسترده باشند؟
امروز نسل جوان این مرز و بوم به حق این پرسش را مطرح میکنند که چرا باید بازارهای این کشور از کالاهای بنجل چین، مواد غذائی و میوهجات خارجی، انواع پوشاک وارداتی و صدها محصول غالباً غیر ضروری انباشته گردد؛ در حالیکه کارگاهها و کارخانجات داخلی یکی پس از دیگری با ورشکستگی و تعطیلی روبرو شوند و کشاورزان و باغداران ایرانی نتوانند محصولات خود را آنطور که باعث جبران هزینهها و تامینشان شود به فروش برسانند. آیا اتخاذ این سیاست اقتصادی ویرانگر جز باج دادن به چین به منظور جلب پشتیبانی این کشور از حاکمیت منزوی جمهوری اسلامی و در ضمن پر کردن جیب واردکنندگانی که اصلیترین آنها وارداتچیهای وابسته به حاکمیت هستند چه هدفی را دنبال میکند؟
نسل جوان ایران به خوبی آگاه است که همه این نابسامانیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از فقدان آزادی و عدم دسترسی به انتخابات آزاد و حاکمیت ملی نشأت میگیرد. نسل جوان ایران به خوبی میداند که ریشه هیچ فسادی قطع نمیشود مگر به تیشه «آزادی» و ورود به عرصه ترقی و توسعه و رفاه هیچ راهی ندارد مگر طریق «آزادی» و برای دردهای نفسگیر و زخمهای کهنه اجتماعی هیچ مرهمی وجود ندارد مگر مرهم «آزادی». و لذا در آغاز سال تحصیلی که میلیونها تن از نسل جوان این سرزمین در مدارس و دانشگاهها، این کانونهای علم و معرفت گرد هم میآیند و در ارتباط و تجمع روزانه با یکدیگر قرار میگیرند نیک میدانند که باید تمامی خواستههای خود را در مطالبات آزادیخواهانه و رعایت حقوق بشر خلاصه نمایند. تحقق آزادیها مثل آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات، آزادی احزاب و آزادی انتخابات پاسخگوی تمامی نیازهای جامعه ایران و کلید اصلی گشودن درهای سعادت و نیکبختی به روی ملت ایران است.
با آغاز سال تحصیلی صدها هزار نفر معلم در سطوح مختلف از کلاسهای ابتدایی تا آخرین درجات دانشگاهی نیز همراه جوانان دانشآموز و دانشجو کار خود را آغاز میکنند. با اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی بسیاری از معلمان شریف را اخراج و عده بسیاری را زندانی نموده است و با اینکه در مورد استادان دانشگاهها نیز اخراجهای مداوم و بازنشستگیهای زودهنگام مستمراً انجام میشود ولی باز هم اکثریت قاطع این مربیان و هادیان نسل جوان را شخصیتهای فرهیخته و میهن دوست و وظیفهشناسی تشکیل میدهند که مسلماً در تربیت این نسل و آموختن خواستههای آزادیخواهانه و استقلالطلبانه به آنان وظیفه حساس و نقش مهم ملی خود را ایفا مینمایند. به خاطر داشته باشیم جملات تاریخی رهبر نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق را که گفت:«امید من به نسل جوان ایران است نسلی که در آستانه تاریخ قرار گرفته و فردای این مملکت را خواهد ساخت».