امین موحدی
آقای نوری علا گرامی قرائت شما از سکولاریزم همانگونه عجیب بود که قرائتتان از بد آموزی. همه گونه بد آموزی دیده بودیم الا قلم!
آقای نوری علا نمیخواستم پاسخ شما را بدین شکل بدهم اما بعد از چاپ مطلبی از جناب عالی تحت عنوان «بد آموزیهای اهل قلم» مجبور به پاسخ گشتهام .امیدوارم که این پاسخ حقیر نیز از نظر شما دخالت غیر تخصصی و جرم تلقی نشود.بد آموزی کلمهای است که جمهوری اسلامی از آن بسیار استفاده میکند و این واژه یکی از واژگان موردعلاقه واز یادگارهای خمینی میباشد که گویا هنوز شاگردان قدیمی آن «راحل» آنرا فراموش نکردهاند.
اما فرمودهاید که دخالت در امور غیر تخصصی جرم است حال شما بفرمایید تخصص شما چیست که ما از دخالت در آن پرهیز کنیم تا مبادا مورد اتهام قرار نگیریم. آیا فقط شما در مورد سکولاریزم صاحب نظر هستید؟ آیا کاشف سکولاریزم شما بودهاید و سکولاریزم ملک مشأع شماست که دیگران را از بحث پیرامون آن منع میفرمایید و بحث در مورد آنرا جرم میانگارید؟ این حرف شما درست شبیه اصل ولایت فقیه است که کسی حق پرسش در مورد آنرا نداشته باشد! آیا شما در صدد این هستید که «ولی غیر فقیه» شوید؟
شما خود رادر مقامی میبینید که منتقدین خود را بد آموز و مجرم بنامید و در عین حال از دموکراسی سخن میرانید، آیا این دموکراسی مد نظر شماست؟منظور من از این مقاله که «دموکراسی مقدم بر فدرالیزم و سکولاریزم است» این نیست که کدام یک اول به وجود آمدهاند که حکایت دموکراسی وسکولاریزم همان حکایت «مرغ و تخم مرغ» است ودر اینجا ما نمیخواهیم کشف کنیم کدامیک اول وجود داشته بلکه منظور ما این است که، دموکراسی بستر و زمینه رشد و نمو افکار و مکتبهای مترقی میباشد و در نبود این بستر هیچ اندیشه و مکتب مترقی ظهور و یا مجال حضور نخواهد یافت.
هر حرکت دمکراتیک در اصل سکولار است اما هر حرکت سکولار لزوما دمکراتیک نیست. به طور مثال در شوروی سابق حرکتی که صورت گرفت و به محدودیت دین انجامید، یک حرکت سکولار بود اما هرگز نتوانست یک حرکت دموکراتیک شود. یا ترکیه زمان آتاتورک و سکولاریزاسیون ترکیه راکه ببینید متوجه میشوید حرکتی که با کمال بیرحمی، تمام مظاهر مذهبی را مورد هجوم قرارداد، حرکتی سکولار بود اما هرگز دموکراتیک نبود.
آقای نوری علا قرائت شما از سکولاریزم نظیر همان قرائتی است که مصباح یزدی از دین ارائه میکند. متاسفانه مصباح از یک سوی بام و شما نیز سوی دیگر بام افتادهاید. بهدلیل آنکه نمیخواهیم به جای یک نظام مذهبی خشن، نظامی سکولار خشن ایجاد کنیم، برای جلوگیری از این اتفاق و ظهور یک نظام خشن به جای نظام خشن دیگر، باید ابتدا به فکر استقرار دموکراسی باشیم تا بسترهای لازم برای ظهور دولتها و نظامهای دمکرات فراهم باشد.
قلم فرسایی را کنار میگذارم و تمام میکنم، اینکه فدرالیزم یا سکولاریزم را لازمه دموکراسی میدانید بر چه اساسی میفرمایید؟ آیا یک نظام دمکرات از سکولاریزم یا فدرالیزم به عنوان پایههای خود بهره میبرد یا اینکه فدرالیزم یا سکولاریزم و هر نوع نظام سیاسی دیگر برای رسیدن به هدف خود یعنی تشکیل دولت مد نظر خود محتاج دموکراسی میباشند .
آقای نوری علا گرامی،
من بر خلاف شما بسیار ساده مینویسم و سادهتر از این نمیشود، دوست گرامی فرمودهاید فدرالیزم و سکولاریزم ابزارهایی برای رسیدن به دموکراسی میباشند! بر خلاف نظر جناب عالی باید عرض کنم که سکولاریزم و فدرالیزم و هر نوع نظام سیاسی بر اساس مکتبی سیاسی، نه ابزار که بلکه هدف هستند. این اهداف توسط طیفهای سیاسی برای تشکیل دولت مد نظر قرار میگیرند. اگر تعریف شما درست باشد آنگاه باید ابتدا یک نظام مثلا سکولار تشکیل شود آنگاه دموکراسی حاکم شود!
حال شما بفرمایید تا ما از خواب بیدار شویم چگونه و با چه وسیلهای میخواهید سکولاریزم را بر قرار کنید بدون آنکه دموکراسی باشد و امکان فعالیت آزاد احزاب و انتخابات آزاد؟تمام مکتبهای سیاسی اهدافی هستند که توسط طیفهای مربوطه برای تشکیل دولتی در جهت آن مکتبها دنبال میشوند آنهم برای مدت زمانی معین، آنگاه شما میفرمایید آنها ابزار هستند آنهم برای عنصری پایدار مانند دموکراسی؟ دموکراسی خود نیز در وهله اول باید هدف باشد و نمیتواند ابتدا به سکون و قبل از استقرار آن، به عنوان وسیله استفاده شود بلکه باید هدفی باشد که برای رسیدن به آن تلاش نمود، این هدف هرگز با نظر یک طیف خاص سیاسی تامین نخواهد شد بلکه همه طیفها باید در آن فعال شوند، بعد از استقرار دموکراسی ،هدف تبدیل به وسیله ای برای بر قراری عدالت در جامعه و فعالیت همه آحاد مردم میشود.
توجه فرمایید که دموکراسی هدف است اما میتواند نقش وسیله را بعد از استقررش در جامعه بر عهده گیرد اما مکتبهای سیاسی نظیر سکولاریزم اهدافی هستند که هرگز نمیتوانند وسیلهای برای استقرار دموکراسی باشند. آنچه که به مکتبهای سیاسی مجال رشد میدهد دموکراسی است و مکتبهای سیاسی هستند که باید خود را با اصول دموکراسی منطبق نمایند نه اینکه دموکراسی خود را با آنها هماهنگ سازد. شما به جای دمکرات شدن سکولار فدرال شدهاید، شبیه آنچه که در اول انقلاب به جای دمکرات شدن، مذهبی و مرید یک تفکر مذهبی شدید. تکرار یک اشتباه مهلک در عرض کمتر از ۳۳ سال کمی جای تفکر دارد.