امین موحدی
کنفرانسی که درروز شنبه ۲۵- ۶ -۲۰۱۱ توسط دفتر مطالعات ایران و عرب تحت عنوان «ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼاسلامی» در لندن بر گزار گردید، موجب طرح پارهای انتقادات ونیز سوالاتی شده است. انتقادات ونیز سوالاتی پیرامون چرایی شرکت کسانی چون ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻨﯽ ﺳﻌﯿﺪ ﻋﺒﺪﯾﺎﻥ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡﻋﺮﺏ، ﻋﺒﺪﺍﷲ ﻣﻬﺘﺪﯼ ﺭﻫﺒﺮ ﮐﻮﻣﻠﻪ، ضیاء صدر الاشرافی نویسنده آذری زبانی که خواهان ایجاد نظام فدرالیزم مبتنی بر خود مختاری سیاسی و فرهنگی آذربایجان میباشد
و اشخاصی دیگر از اقوام مختلف ایرانی که بعضی از آنها حتی سابقه مبارزات مسلحانه در جهت جدایی از ایران را در کارنامه خویش دارند و بارها ازتجزیه ایران در رسانههای مربوط به تجزیهطلبان و همچنین نوشتههای خود به شکل آشکار سخن گفتهاند و میگویند.
آنچه که بیش از هرچیز مورد سؤال است، چگونگی کسب نمایندگی اقوام از سوی کسانی است که به عنوان نمایندگان اقوام در این کنفرانس شرکت داشتهاند، چرا که اکثریت آنها همزمان با پیروزی انقلاب از ایران خارج شده و هیچ گونه رابطه عملی با داخل نداشته و فاقد پایگاه اجتماعی در داخل هستند. افزون بر این، غیر از آقای مهتدی به عنوان رهبر حزب کومله، بقیه فاقد سابقه مبارزاتی میباشند و آقای مهتدی نیز فقط نماینده تنها یک حزب از کردستان است، آنهم حزبی که سابقه جنگ مسلحانه و کشتار سربازان و افراد شخصی دیگر را در کارنامه خود دارد. همین امر سبب زیر سوال رفتن اصالت چنین کنفرانسهایی شده که سعی در معرفی افرد مجهول و گاه معلوم و اما بد نام به عنوان نمایندگان اقشار و اقوام ایرانی را دارد.
البته سوال اساسی دیگری نیز پیرامون این کنفرانس مطرح شده و میشود و آن منبع مالی تامین کننده چنین کنفرانسهایی میباشد.
بعضی از گمانهها حاکی از تقبل هزینه کنفرانس لندن توسط کشورهای عربی و در راس آنها عربستان سعودی دارد اما هنوز هیچ منبع رسمی یا کسانی از برگزار کنندگان این کنفرانس آنرا تایید و یا تکذیب نکردهاند.
آخرین واکنش نسبت به این کنفرانس از سوی خانم فریبا داودی مهاجر در صفحه شخصی فیس بوک خود بوده است. خانم داودی در این باره در مطلبی تحت عنوان "طرح نام استان عربستان به جای استان خوزستان در کنفرانسی در لندن " ضمن اعتراض به این قضیه خواهان روشن شدن منابع مالی پشت این کنفرانس شده اند .
خانوم داودی در این باره چنین نوشتهاند:
«در کنفر انس سالانه مرکز مطالعات ایران و اعراب که در لندن برگزار شد یکی از سخنران ها استان خوزستان را عربستان نامید. همچنین شایعاتی پیرامون این نشست است که بودجه ان را یکی از کشورهای عربی که به دنبال منافع خودش از تجزیه ایران است ترتیب داده است . و البته قرار شده که توافقات حاصل در این نشست مطبوعاتی نشود. با توجه به اینکه افراد و گروههایی از اپوزسیون از جمله جمهوری خواهان و مشروطه خواهان و روزنامه نگاران و فعالان دانشجویی و زنان شرکت داشتند. میبایست نسبت به منبع بودجه این نشست و مطالبی که درباره تمامیت ارضی ایران مطرح شده و دیگر مطالب مورد مناقشه برای افکار عمومی شفاف سازی نمایند.
آنچه مسلم است بسیاری از مردم و فعالان حقوق بشر به همان اندازه که برای تحقق حقوق بشر و دموکراسی و حقوق اقلیتها در ایران تلاش میکنند به کشورهای چون عربستان سعودی که به دنبال تامین منافع خود از طریق اطلاق نام عربستان به استان خوزستان است اجازه نمیدهند که از نشیب و فراز دوران گذار به دموکراسی از اب گل الود ماهی بگیرند. چنانچه فرد دیگری که به نام حقوق بشر در نشست حقوق بشر در سازمان ملل شرکت کرده بود با نشان دادن نقشه عربستان سعودی که بوشهر و و مناطقی از استان خوزستان جز عربستان سعودی بوده صحبت کرده است .انچه مسلم است طرح تجزیه ایران با عنوانین مختلف مشکوک و برای انحراف اذهان مردم یعنی مبارزه با استبداد مطرح میشود و در نهایت و پس از مشخص شدن تکلیف جمهوری اسلامی این ملت ایران است که نظام سیاسی در ایران و چگونگی اداره ان را چه به شکل متمرکز یا غیر متمرکز مشخص میکند. نظامی که حقوق احاد ملت در ان رعایت شده و مردم گام به گام به دموکراسی نزدیک شوند.»
با در نظر گرفتن اینکه کنفرانس مشابهی نیز قبل از کنفرانس لندن، در پاریس برگزار گردیده که در آن تلاش برای ایجاد دولتی در تبعید به دلیل نفوذی بودن یکی از مهرههای اصلی این دولت مستعجل! به شکست و رسوایی انجامیده بود، اصرار بر ادامه چنین روندی و سعی در قالب کردن افراد و گروههایی به عنوان آلترناتیو و اپوزیسیون توسط اشخاصی که مقبولیت و صداقت سیاسی خود آنها مورد تردید میباشد، نه تنها کمکی به امر مبارزه با جمهوری اسلامی نخواهد کرد بلکه به افزایش مشکلات موجود در صف اپوزیسیون خواهد انجامید.
به خصوص آنکه کسانی اقدام به «دولت سازی از نوع تبعیدی» میکنند که وظیفه آنها روزنامهنگاری و تحلیل و تفسیر خبر میباشد و کار تشکیلاتی سیاسی نه در تخصص آنهاست و نه در حیطه وظایف روزنامهنگاری آنها. پیشتر ازاین ،شخصیتسازی واپوزسیون تراشی متداول بود واینک پا فراتر گذاشته میشودو «دولت سازی» رایج شده است!
آنچنانکه بعد از شکست طرح دولت در تبعید مدحی و کنفرانس پاریس، کارگردان اصلی آن (آقای علیرضا نوری زاده) در دفاع از عملکرد خویش روزنامهنگار بودن خود را مطرح کرده و گفتهاند که من سیاسی کار نیستم فقط یک روز نامهنگار میباشم، حال سوال اینجاست که اگرسیاسی کار نیستید چگونه و بر چه اساسی اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی میفرمایید؟
اینک ما ماندهایم از بین حرف وعمل ایشان کدام را باور کنیم: اینکه در حرف میگویند روزنامهنگارند و سیاسی کار نیستند اما در عمل کار سیاسی آنهم از نوع تشکیلات سازی سیاسی! میکنند کدام یک حقیقت دارد؟