بهرام رحمانی
تهاجمات سریع داعش در عراق و تسخیر شهر موصل و چند شهر دیگر عراق، تعادل سیاسی برخی گروه ها و سازمان ها، منطقه به ویژه حاکمیت عراق را بر هم زده به طوری که برخی گرایشات دچار سرگیجه سیاسی شده اند.
نیروهای داعش تحت رهبری «ابوبکر بغدادی»، پس از چند ماه جنگ و گریز و تسلط بر استان انبار عراق، تلاش کردند شهر سامرا را که محل تولد اوست تسخیر نمایند. اما آن ها نتوانستند آن شهر را تسخیر کنند به سوی موصل پیشروی کردند. آنان پس از چند روز جنگ، سرانجام روز سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، شهر موصل را تسخیر کردند و این حرکت داعش، باعث شد که ارتش عراق در مدت زمان کوتاهی همه سلاح ها و امکانات خود در سه استان سنی نشین عراق رها کنند و فرار را بر قرار و دفاع ترجیح دادند.
هدف من از این نوشته نقد و بررسی داعش نیست. چون در دو مطلب قبلی در بخش های هشتم و نهم «اگر مارکس زنده بود: باز هم می گفت مذهب افیون توده هاست» و هم چنین تا حدودی در گفتگویی با رادیو پیام و تلویزیون نوروز، این کار را انجام داده ام. هدف من در این نوشته، نقد موضع سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با تسخیر موصل توسط داعش است که با استقبال رهبری این سازمان قرار گرفته است.
سازمان مجاهدین خلق در شبکه اینترنتی رسمی خود، چنین نوشته است: «تسخیر کامل شهر موصل بوسیله نیروهای انقلابی و عشایر عراقی که برای سرنگونی دولت مالکی میکوشند بوقوع پیوست.»
سئوال مهم و اصلی از رهبری مجاهدین این است که کدام نیروها در تسخیر موصل انقلابی هستند: دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش»؟ و یا عشایر عراق؟ یا سر بریدن نظامیان عراقی که به اسارت داعش درآمده بودند اقدامی «انقلابی» بوده است؟
در واقع رهبری مجاهدین خلق در این موضع گیری خود، سیاست دشمن دشمن من، دوست من است را اتخاذ کرده و مشتی جانی را «انقلابی» معرفی کرده است در واقع «انقلابی گری» خود را نیز به نمایش گذاشته است. به علاوه این موضع مجاهدین خلق نشان می دهد که آن ها حاضرند با هر نیروی ارتجاعی هم گام و هم آوا شوند. بنابراین، بر خلاف ادعای برخی ها که مجاهدین، سکولار شده است این سازمان با همان ایدئولوژی اسلامی و مواضع راستش حرکت می کند.
امروز گروه ها و حکومت های اسلامی، به معنای واقعی بلای جان بشر شده اند؛ هر کشوری که گروه های اسلامی پا گذاشته اند و یا حکومت تشکیل داده اند با مردم آن کشور به خصوص مخالفین و منتقدین شان را کشتار کرده اند و به جریان های تبه کار و مافیایی تبدیل شده اند. داعشی که گردن نظامیان اسیر عراقی را از تن شان جدا می کند انقلابی نامیدن به چنین هیولاهایی شرم آور است!
روز یک شبه ۱۵ ژوئن ۲۰۱۴، تصاویری از آن چه می گویند اعدام ۱۷۰۰ نفر از نیروهای امنیتی شیعه عراق است در شبکه های اجتماعی منتشر شده است. به گفته داعش، اعدام ها در شهر تکریت انجام شده است و هشدار داده اند اعدام های بیش تری در راه است.
اعضا و هواداران داعش، عکس ها و فیلم های هولناکی را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند تا رعب و وحشت بی سابقه ای در جامعه به وجود آوردند. در این تصاویر و فیلم ها، صدها ها نفر که دستان شان از پشت بسته شده به صف می شوند، روی زمین دراز می کشند و آدمکشان داعش آنان را به گلوله می بندند و «اعدام» می کنند. یا با تبر سر آنان را از بدن شان جدا می کنند.
دست کم حدود چهار دهه است که دولت های به اصطلاح دموکراتیک غربی و در راس همه حاکمیت آمریکا با حکومت های هم پیمان شان در منطقه، با جنگ و خونریزی و کشورگشایی و تروریسم، گروه هایی را در عراق و افغانستان و لیبی و اکنون در سوریه تقویت کرده و به قدرت رسانده اند که جانی و آدم کش هستند.
حدود سه سال از جنگ داخلی سوریه می گذرد و حکومت جانی بشار اسد از یک سو با حمایت حزب الله لبنان و سپاه پاسداران حکومت اسلامی و حمایت های مادی و معنوی این حکومت و هم چنین با حمایت حکومت های قدرتمندی چون روسیه و چین و از سوی دیگر، حکومت های ارتجاعی منطقه مانند ترکیه، ایران، عربستان سعودی و حکومت های غربی و در راس همه آمریکا، راه را برای ورود گروه های تروریستی اسلامی مانند القاعده، سپاه پاسداران حکومت اسلامی، حزب الله لبنان، جبهه النصر، داعش و… باز کرده اند. در این جنگ، نخست داعش و القاعده متحد شدند اما سپس داعش از القاعده جدا شد و این گروه اسلامی، علاوه براین که در مناطق تحت کنترل خود در سوریه، قوانین اسلامی برپا کرده است از سویی جنگ همه جانبه ای را نیز با دیگر گروه های مخالف حکومت سوریه مانند ارتش آزاد سوریه و القاعده و غیره آغاز کرده و هم چنین چندین بار به کردستان سوریه یورش برده اما در این منطقه شکست خورده و وادار به عقب نشینی شده است. این جهت گیری داعش، نه تنها موقعیت آن را در سوریه مشکل کرده، بلکه عملا به ماندگاری حکومت سوریه کمک کرده است. در چنین وضعیتی، داعش اکنون بیش ترین نیروی خود را به جنگ با حکومت عراق اختصاص داده است.
اگر آیت الله سیستانی مرجع تقلید شیعی به شیعیان فراخوان می دهد بر علیه داعش مسلح شوند و بجنگنند در مقابل علامه رافعی مفتی عراقی نیز از ارتش عراق می خواهد که اسلحه شان را تسلیم «انقلابیون» کنند و تاکید می کند «این انقلابیون برادران شما» هستند. او آزاد سازی موصل، تکریت و محاصره کرکوک را مبارزه برای «رهایی ملت عراق به ویژه سنی ها» از ظلم و ستم مالکی توصیف کرده است. رافعی می گوید: «حکومت مالکی و همپیمانانش برای ایجاد اختلاف میان فرزندان شهرهای آزاد شده و انقلابیون تهمت وابستگی به «داعش» و تروریسم را به آن ها می زنند.»
به این ترتیب، روحانیون شیعی و سنی فتواهایی در مقابل هم صادر می کنند و در جهت راه انداختن یک جنگ تمام عیار مذهبی در عراق و قتل عام انسان ها با همدیگر مسابقه می دهند. حال مجاهدین خلق ایران نیز به عنوان یک سازمان مذهبی، طرف یکی از این جنگ طلبان، یعنی داعش را گرفته است. چون که تاکنون ضربه های شدیدی از دولت شیعه مافیایی وآدمکش نوری مالکی متحمل شده است.
نیروهای سرکوبگر وابسته به دولت مالکی و طرفدار حکومت اسلامی ایران، بارها به اردوگاه های مجاهدین حمله کرده اند. اردوگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق در غرب بغداد، پایتخت عراق روز پنج شنبه ۲۶ دسامبر ۲۰۱۳ – ۵ دی ۱۳۹۲، هدف اصابت چند موشک قرار گرفت. سازمان مجاهدین خلق، اعلام کرد که سه تن از ساکنان اردوگاه لیبرتی (حریه) در این حمله جان شان را از دست داده و چندین نفر هم به شدت زخمی شده اند. این سازمان اسامی کشته شدگان را محمدجواد صالح تهرانی، محمود برنافر و عباس نامور اعلام کرد.
رویترز گزارش داد که یک گروه شبه نظامی شیعی معروف به «ارتش المختار» مسئولیت حمله به این کمپ را بر عهده گرفته است. اردوگاه لیبرتی تاکنون چندین بار هدف حملاتی از این دست بوده است.
رویترز در آن تاریخ نوشت واثق البطاط، رهبر گروه شیعی شبه نظامی «ارتش المختار» به این خبرگزاری گفته است، گروه او با ۲۰ فروند موشک کاتیوشا و خمپاره به این کمپ حمله کرده است.
او افزود: «ما بارها از دولت خواسته ایم، آن ها را از کشور اخراج کند، اما آن ها هنوز هم این جا هستند.»
البطاط سازمان مجاهدین خلق را متهم به ارتباط با آن دسته از سیاست مداران شیعه و سنی کرد که با شبکه تروریستی القاعده رابطه دارند.
رویترز نوشت، گروه شیعی «ارتش المختار» گروهی نسبتا جدید است که گفته می شود مورد حمایت ایران قرار دارد و از این کشور پول می گیرد. البطاط رهبر پیشین گروه شبه نظامی شناخته شده تر «گردان های حزب الله» بود.
در سپتامبر ۲۰۱۳ – شهریور ۱۳۹۲ نیز اردوگاه اشرف، در شمال بغداد هدف حمله قرار گرفت. این حمله نیز دست کم ۵۰ کشته بر جا گذاشت.
لازم به یادآوری است که پس از حمله ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و سقوط حکومت صدام حسین، نظامیان آمریکایی اعضای سازمان مجاهدین خلق را «نفرات مسلح غیرمتخاصم» تعریف کرده و پس از خلع سلاح آنان، حفظ امنیت ساکنان اردوگاه اشرف را برعهده گرفتند.
با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، امنیت این اردوگاه به دولت عراق سپرده شد که خواستار خروج آنان از اردوگاه و حتی از عراق شد.
براساس توافق بین سازمان ملل و دولت عراق در دسامبر سال ۲۰۱۱، بیش از سه هزار تن از ساکنان اردوگاه اشرف به محل دیگری موسوم به اردوگاه لیبرتی منتقل شدند و در حال حاضر، کمیساریای آوارگان سازمان ملل به وضعیت پناهندگی آنان رسیدگی می کند.
شخصا آرزوی قلبی ام این است که حتی یک نفر از اعضای مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی آسیب نبیند و به سلامتی به یک کشور امن پناهنده پذیر انتقال داده شوند. در طول این سال ها چه شخصا و چه توسط تشکل هایی که فعالیت داشته و دارم تهاجم تروریستی نیروهای عراقی، به اردوگاه اشرف و کمپ لیبرتی را شدیدا محکوم کرده ایم و از حقوق انسانی و پناهندگی و امنیت ساکنان اشرف و لیبرتی دفاع نموده ایم. اما کوتاهی رهبری این سازمان که فرصت های مناسب را برای خروج اعضای خود از عراق را سوزانده جای نقد دارد. هم چنین انقلابی نامیدن داعش و عشایر عراق توسط مجاهدین خلق را نیز باید شدیدا محکوم کرد.
هم داعش و هم دولت عراق به نخست وزیری مالکی شیعه،آیت الله های مرتجعی چون سیستانی، علافه رافعی، گروه های سنی مانند داعش، ناسیونالیسم عربی، بقایای حزب بعث، ناسیونالیسم کرد، عملا نشان داده اند که ارتجاعی و ابزار دست دولت های غربی و منطقه ای هستند. بنابراین، آن چه که باید در عراق مورد حمایت قرار گیرد نه داعش و عشایر و حکومت عراق، بلکه دقیقا مردمی ست که به خصوص از سال ۲۰۰۳ تاکنون، همواره در میان جنگ و خونریزی تروریست های دولتی و غیردولتی عزیزان خود را از دست داده اند و لحظه ای امنیت جانی ندارند. باید از مبارزه و تلاش کارگران، زنان، دانش جویان، روشنفکران مترقی و برابری طلب عراق حمایت کرد.
به عقیده من، وقایع کنونی عراق، به سادگی شکست طرح ها و سیاست های قدرت های جهانی و منطقه ای در عراق را به نمایش می گذارد. حتی اگر گروه تروریستی داعش نتواند بر تررویسم دولتی عراق غلبه کند اما تا همین جا نیز ورشکستگی سیاست های حکومت های غربی و منطقه ای را در مقابل چشمان همگان قرار داده است. زخم های عمیقی که این ها بر پیکر جامعه عراق وارد کرده اند اکنون به این شکل دهان باز کرده است. زخم هایی که درمان و ترمیم آن ها، چندان هم ساده نیست. شاید همین وقایع اخیر سرآغاز تقسیم عراق به سه بخش کردی، شیعی و سنی باشد و چه بسا به تغییر جغرافیای منطقه نیز منجر گردد.
سه شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۳ – هفدهم ژوئن ۲۰۱۴