bahram rahmani 01

«اتحاد و مبارزه» پیگیر بر علیه کارزار ایران تریبونال؟!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

bahram rahmani 01

bahram rahmani 01بهرام رحمانی

از روز ١٨ ژوئن ۲۰۱۲، یعنی روزی که دادگاه ایران تریبونال اجلاس خود را در لندن آغاز کرد راه کارگر (کمیته اجرایی) جمعی که چندی پیش از سازمان راه کارگر جدا شده اند تاکنون بخش عمده مبارزه خود را علیه تریبونال اختصاص داده اند. جهت گیریشان این شده است که هر نوشته علیه تریبونال را در فیس بوک، سایت سازمان و جانبی شان پخش می کنند.

حتی دشمنی و خصومت علیه تریبونال به اتحاد و مبارزه مشترک و سه حانبه ای بین چریک های فدایی خلق (طرفدار رفیق اشرف دهقانی)، گروه توفان و راه کارگر (کمیته اجرایی) منجر شده است. اتحادی که تا ۱۸ ژوئیه در مورد آن، کسی نه چیزی شنیده و نه خوانده بود. اما اکنون کادرهای راه کارگر به ویژه رفقا احمد نوین و امیرجواهری هر نوشته ای که علیه تریبونال منتشر می شود بلافاصله از طریق امیل، فیس بوک و سایت هایشان آن را بازتکثر می کنند.

در واقع یک بخش عمده مبارزه راه کارگر (کمیته اجرایی) در این مدت، علیه تریبونال بوده است. حتی سایت جانبی شان، یعنی سایت «روشنگری»، حتی یک نمونه از مطلبی که من درباره تریبونال نوشته ام درج نکرده است در حالی که هر کسی در نوشته هایش به تریبونال حمله کرده و مشتی تمهت و افترا به آن زده، بلافاصله درج نموده است. قبل از این واقعه، روشنگری همه مقالات مرا منتشر می کرد و اکنون هیچ مطلبی از من منتشر نمی کند در حالی که در برخی از این نوشته ها، شخصا به من نیز به دلیل این که از این تریبونال حمایت می کنم حمله شده است. این اقدام راه کارگر (کمیته اجرایی)، نحوه برخوردش به دیگران و نحوه نگرش به آزادی بیان را به نمایش می گذارد. البته من در مورد درج و عدم درج مطالبم در سایت روشنگری و سایت های دیگر حرفی و انتقادی ندارم. اگر اسمی از روشنگری می برم به این دلیل است که نگرش و سیاست این سایت و سازمان شان را نشان دهم و از سویی رفقایی که نوشته های مرا در روشنگری می خواندند بارها از من سئوال کرده اند که چه اتفاقی بین شما و مسئولین سایت روشنگری افتاده است که دیگر هیچ مطلبی از شما منتشر نمی کنند. جواب من به آن ها این بود که هیچ اتفاقی بین من و مسئولین سایت روشنگری نیفتاده و حتی جمله ای نیز بین ما رد و بدل نشده است.

تلاش های خصمانه علیه تریبونال به همین جا ختم نمی شود آن خانمی که به رییس اصلی بی بی سی نامه مخفی می نویسد و می خواهد با خودش و یک رفیق دیگرش درباره تریبونال گفتگو کنند و از رییس بی بی سی سئوال می کند که شما چرا این همه دادگاه تریبونال را انعکاس می دهید. سئوال این است که نامه نوع نامه نگاری به رییس بی بی سی بر علیه یک کمپین سیاسی و اجتماعی، تلاشی برای برقراری رابطه مخفی با یک رادیو امپریالیستی نیست؟ یا تریبونال که به طور علنی از همه رسانه های فارسی زبان و غیرفارسی زبان دعوت کرده بود که در دادگاه ایران تریبونال شرکت کنند امپریالیستی می شود؟ و یا از همین نوع نامه ها به برخی وکلای تریبونال نیز فرستاده اند.

سئوال این است که آیا این نوع خصومت و دشمنی با تریبونال به نفع چه کسی و جریانی غیر از حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی تمام می شود؟! شکی نیست که همگان آزادند تریبونال و نظر و سیاست های هر جریان و فرد دیگری را مورد نقد قرار دهند اما تهمت و افترا زدن کار زشت و ناروایی است.

چه سری است که راه کارگر (کمیته اجرایی) و متحدینش به این شکل زشت و زننده ای به ایران تریبونال برخورد می کنند؟ چرا محکومیت جمهوری اسلامی در یک دادگاه بی طرف و مردمی این چنین این ها را ناراحت کرده است که از عنوان هایی هم چون تریبونال کارگر کش امپریالیست گرفته تا این که این تریبونال زمینه های حمله به ایران را فراهم می کند و غیره استفاده می کنند بلافاصله آذین بند سایت ها و فیس بوک های راه کارگر می گردد؟

متاسفانه سازمانی که به شناخته ترین رفیق دیروزی خود، یعنی رفیق «حسن حسام» در روز روشن پرونده سازی می کند روشن است که با دیگران چه رفتاری در پیش می گیرد. (مطلب رفیق حسن حسام را می توایند در ضمیمه همین مطالعه کنید و قضاوت نمایید)

خود این برخورد راه کارگر (کمیته اجرایی) با رفیق حسن حسام، به سادگی نشان می دهد که مشکل اصلی مخالفین تریبونال از یک سو با رفقای سابق شان است و از سوی دیگر، فکر می کنند از قافله عقب مانده اند.

در دهه شصت به ویژه تابستان سال ۱۳۶۷، حکومت اسلامی هزاران زندانی سیاسی را که دوران زندان و محکومیت خود را می­گذراندند با وحشی گری هرچه تمام ­تر در آمفی تئاترها و سالن­های نمازخانه ­های زندان ­ها به دار ­آویخت و یا تیرباران ­کرد. قبل از آن نیز دادگاه های صحرایی خلخالی هزاران نفر را اعدام کرده بودند. در این کشتارهای وحشیانه نه دادگاهی در کار بود و نه وکیل مدافع و نه زندانی حق دفاع از خود را داشت. تنها، یک کمیسیون مرگ، با در دست داشتن حکم قتل زندانیان سیاسی از سوی خمینی، با چند پرسش کوتاه و پاسخ­ هایی، حکم مرگ صادر می­ کرد. بسیاری از این زندانیان، پیش از آن، به دادگاه رفته و حکم­ های زندان گرفته بودند و برخی از آنان حتی دوران محکومیت خود را گذرانده بودند اعدام شدند.

آمار دقیق جانباخته­ گان این کشتار همگانی روشن نیست. حکومت اسلامی تاکنون از دادن هرگونه اطلاعات در باره این کشتار­ها و مکان گورهای دسته­ جمعی جان باخته ­گان این بیداد عظیم خوداری کرده است. اما، تاکنون نام پنچ ­هزار نفر از این جان باخته­ گان، به وسیله خانواده­ ها، احزاب، سازمان­ های سیاسی و نهادهای حقوق بشری روشن شده است. گورستان خاوران در جنوب تهران، یکی از گورهای شناخته شده ­ای است که بازماندگان و خانواده­ های زندانیان سیاسی از آن اطلاع یافته ­اند. خانواده های جان باخته گان و ماردان داغ دیده هر سال در دهم شهریور ماه به ­یاد و در گرامی ­داشت عزیزان خود در آن گرد هم می ­آیند.

کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، اوج و حشی گری و آدم کشی حکومت اسلامی بود. از جمله می­ توان از کشتارها و اعدام های سال­ های١۳۶٠ تا ١٣۶۳ نام برد که در این مدت بیش از ٢٠٠٠٠ تن ناپدید شدند و یا زیر شکنجه و یا تیرباران و دار زده شدند.

در تمام این سال حکومت اسلامی سعی کرده است بر این جنایات خود پرده بکشد و یا در جامعه فراموش گردد. اما گروهی از خانواده­ های این جان ­باخته­ گان، بخشی از زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتارهای دهه شصت، فعالان سیاسی، فعالان کارگری و دانشجویی، مبارزان برابری­ طلب حقوق زنان و فعالان عرصه هنر، ادبیات، حقوق کودکان و دیگر زمینه ­های مبارزاتی، با تلاش های پیگیر خود نگذاشتند حکومت اسلامی به اهداف خود برسد.

تا این که پنچ سال پیش، اواخر شهریور ١٣٨۶ برابر با سپتامبر ۲٠٠٧، جمعی از اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت و جان بدربردگان از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه، که در اردویی تابستانی در یکی از جزایر اطراف شهر استکهلم شرکت بوده بودند، کارزاری را برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، با یاری و همراهی فعالان عرصه های سیاسی و اجتماعی آغاز کردند.

فعالین این کارزار، بعد از یک سال بحث و بررسی و تحقیق در زمینه دادگاه های غیردولتی و…، نام «ایران تریبونال» را از میان اسامی پیشنهادی، انتخاب کرد و دهه شصت به عنوان خونین ترین دهه در دوران حکومت جمهوری اسلامی، به دهه خونین نام گذاری شد.

تریبونال ایران، برای پیش برد این کمپین مردمی، بیش از هر چیز دیگری، از یک سو برای جمع آوری کمک های مالی به جامعه مراجعه کردند. و در این راستا، اشکال مختلفی را از گرفتن وام از بانک ها گرفته تا جمع آوری کمک مالی در مناطق ایرانی نشین شهرهای اروپایی و برگزاری مراسم هایی با هدف جمع آوری کمک به کار گرفتند. از سوی دیگر، به یک تیم حقوقی متشکل از حقوقدانان مجرب و آشنا به حقوق بین الملل نیاز داشتند به دنبال ان رفتند.

گروه کار بین الملل، در سپتامبر ٢٠١٠ موفق شد تیم حقوقی بین المللی کارزار ایران تریبونال را با شرکت پانزده حقوقدان ایرانی و حقوقدان سرشناس جهانی از کشورهای افریقای جنوبی، بلژیک، آلمان، کانادا، آمریکا و انگلیس سازماندهی و یک کنفرانس (تلفنی) بین المللی با حضور دوازده تن از آن ها اول اکتبر ٢٠١٠ برگزار کند. پیش از آن نیز، در یازده فوریه ٢٠١٠، کنفرانسی برای تدوین پیش نویس روند و مراحل دادرسی برگزار شده بود. پیش نویس به فاصله یک ماه بعد از چند دور بحث و گفتگوی کارشناسانه آماده و برای تصویب در اختیار کارزار قرار گرفت. مجمع عمومی کارزار آن را به عنوان اولین سند حقوقی ایران تریبونال که برای نخستین بار در تاریخ، موازین یک دادگاه مردمی را متناسب با کشتار زندانیان سیاسی در ایران ترسیم می کند، به تصویب رساند و آن را در سایت خود منتشر کرد.

کمیته راهبردی از پنچ فوریه ٢٠١١ تا سه هفته پیش از برگزاری مرحله نخست دادگاه در لندن بتاریخ ١٨ تا ٢٢ ژوئن ٢٠١، سند حقوقی کارزار را بازنگری کرد، نحوه برگزاری دادگاه را مورد بحث و بررسی قرار داد و به خواست مجمع عمومی کارزار، به ویژه خانواده ها، سندی منتشر کرد که براساس آن دادگاه در دو مرحله برگزار شود. دو مرحله ای شدن دادگاه، این فرصت را ایجاد می کرد شمار بیش تری از خانواده ها و جان بدربردگان از کشتارهای دهه شصت شهادت دهند. کادر اسمال، که تجربه کمیسیون حقیقت یاب آفریقای جنوبی را در کارنامه خود داشت، معتقد بود ایران تریبونال باید، به رغم این که جنایتی که جمهوری اسلامی در دهه شصت در زندان ها مرتکب شده، کاملا روشن است و نیازی به حقیقت یابی ندارد، با این حال ایران تریبونال برای محاکمه مردمی جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت، لازم است به اسناد حقیقی و حقوقی که خود تولید می کند، تکیه کند. از این رو، وی پیشنهاد کرد، مرحله نخست دادگاه به «حقیقت یابی» اختصاص یابد. پیشنهاد وی با استقبال برگزارکنندگان و تمامی اعضای کمیته راهبری قرار گرفت و دو مرحله شدن دادگاه به تصویب کمیته راهبردی و مجمع عمومی کارزار رسید. بنا بر طرح پیشنهادی، قرار شد، در مرحله اول دادگاه، کمیسیون حقیقت یاب برگزار شود و در مرحله دوم براساس گزارش و اسنادی که کمیسیون منتشر می کند، جمهوری اسلامی محاکمه شود. در مرحله دوم، هجده تا بیست شاهد با ترکیب متفاوت شهادت خواهند داد.

کمیته راهبردی، نحوه و زمان و مدت برگزاری هر دو مرحله دادگاه را با توجه به امکانات کارزار در هماهنگی و مشورت با سایر بخش های کارزار مورد بررسی و تصویب قرار داد و قرار شد با توجه به امکانات و منابع محدود کارزار ایران تریبونال، به ویژه به لحاظ مالی، کمیسیون حقیقت یاب به مدت پنچ روز در لندن برگزار شود. در این پنچ روز، هشتاد تن از اعضای خانواده ها و جان بدربردگان از کشتارهای دهه شصت، فرصت می یابند به نمایندگی از هزاران خانواده و هزاران زندانی سیاسی آن دهه، شهادت دهند. قرار شد، مرحله دوم به مدت سه روز از ۲۵ تا ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲ در یکی از شهرهای لاهه یا استکهلم برگزار شود. این دو شهر، به ویژه لاهه، که به شهر دادگاه ها در جهان شهرت دارد و استکهلم محل برگزاری مرحله دوم دادگاه راسل بوده است، به لحاط تبلیغی به موفقیت ایران ترییونال کمک خواهند کرد. در مسیر اقدام برای یافتن ساختمان مناسبی برای مرحله دوم دادگاه، گذر کارزار و فعالان آن به لاهه رسید.

مجموعه ای از گروه ها و شبکه های کاری توسط فعالان کارزار، که عموما از اعضای خانواده ها و جان بدربردگان هستند، به صورت جمعی و فردی در شهرها و کشورهای مختلف ایجاد شد. این مجموعه، فعالیت های دامنه داری را در زمینه های تبلیغی، اجرائی و جمع آوری کمک های مالی مردمی به اجرا در آورده است. به این مجموعه، باید هیئت هماهنگی و گروه سخن گویان کارزار، که تعداد آن ها در دوره های مختلف با افزایش و کاهش فعالان کارزار و گروه های کشوری کار کارزار تغییر می کند، گروه کار تبلیغات سراسری، گروه کار مالی سراسری و گروه مدیا را اضافه کرد.

در برگزاری دادگاه ایران تریبونال، تمامی فعالیت ها داوطلبانه انجام گرفته و همه به طور مستقیم در تصمیم گیری ها و پیش برد کارها شرکت داشته اند. در واقع این نوع سازماندهی مردمی، بدون سانترالیزم با سیاست و مرزهای مشخص، یک کمپین دمکراتیک مردمی، با دخالت مستقیم زخم خوردگان حکومت اسلامی و بدون اتکا اقتصادی و سیاسی و قضایی به احزاب، سازمان های بین المللی رسمی و دولت ها در راستای محاکمه جمهوری اسلامی است.

کارزار ایران تریبونال، از روزی که اقدام به جمع آوری کمک مالی مردمی برای تامین هزینه های دادگاه کرد، کمک های مالی را در پایان هر ماه در وب سایت خود، منتشر نموده است.

نهایتا مرحله نخست دادگاه رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶٠، به مدت پنچ روز، از ١٨ ژوئن تا ٢٢ ژوئن ٢٠١٢ در مرکز اقدام حقوق بشر سازمان عفو بین الملل در لندن با موفقیت چشم گیری برگزار شده بود و انعکاس وسیعی در نزد افکار عمومی جامعه ایران و جهان داشت. در این مرحله از دادگاه، قضات تحقیق عضو کمیسیون حقیقت یاب، متشکل از شش حقوقدان و شخصیت برجسته و مترقی جهانی، ۷۵ تن از اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت و جان بدر بردگان از اعدام ها دسته جمعی و کشتار زندانیان سیاسی در این دهه را، به دادگاه فراخواندند و از آنان تحقیق به عمل آوردند. شاهدان، از چهل شهر و استان ایران و از میان همه گرایشات سیاسی انتخاب شده بودند که حکومت جمهوری اسلامی، عزیزان شان را در دهه شصت اعدام و یا زندانی و شکنجه کرد.

مرحله دوم دادگاه ایران تریبونال، به مدت سه روز از ٢۵ تا ٢٧ اکتبر ٢٠١٢ در سالن آکادمیک حقوق ساختمان صلح دادگاه لاهه برگزار شد. دادگاه، ساعت یک بعد از ظهر روز شنبه ٢٧ اکتبر ٢٠١٢ به کار خود پایان داد و قضات برای رای و صدور حکم مقدماتی وارد شور شدند. تا این که دادگاه، ساعت چهار و نیم بعد از ظهر کار خود را از سر گرفت. قاضی یوهان کریگلر رییس دادگاه، حکم مقدماتی محکومیت جمهوری اسلامی را که در پنچ صفحه تدوین شده است، قرائت کرد و به این وسیله، دادگاه در یک حکم مقدماتی بر طبق موازین حقوقی بین المللی، جمهوری اسلامی ایران را به قتل و کشتار و شکنجه و تجاوز برنامه ریزی شده در دهه شصت متهم کرد و آن را به جرم جنایت علیه بشریت محکوم کرد. دادگاه حکم نهایی خود را به فاصله دو تا سه ماه صادر خواهد. این یک دستاورد بزرگ سیاسی، اجتماعی و قضایی برای مردم آزاده، خبری خوش برای همه خانواده های داغ دیده، برای همه نیروهایی که در جهت سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی با هدف برقراری یک جامعه آزاد و برابر و انسانی بدون خشونت و بدون زندان سیاسی و شکنجه و اعدام و سانسور و بدون نابرابری و فقر مبارزه می کنند، است.

به این ترتیب، از ویژگی های مهم دادگاه مردمی ایران تریبونال، علنی بودن و مردمی بودن آن است. این دادگاه به روی همه رسانه ها باز بود. نهایتا محاکمه و محکومیت جمهوری اسلامی ایران در دادگاه لاهه، یک دستاورد مهمی برای مردم آزادی خواه و عدالت جوی ایران و برای همه مخالفین جمهوری اسلامی است. دادگاهی که مستقل است و هیچ رابطه سیاسی و مالی با هیچ حزب، سازمان، نهاد و دولتی ندارد و تنها با اتکا به حمایت مردمی، این موفقیت بزرگ را کسب کرده است.

هر انسان علاقه مندی می تواند به سایت دادگاه دهه خونین مراجعه کند و از اول تا آخر اسناد و گزارشات مالی، سیاسی و قضایی آن را مطالعه کند و به قضاوت عادلانه بنشیند.

به این ترتیب، فعالیت ایران تریبونال، به شکل قبلی پایان یافته و بی شک فعالین آن، این کمپین را به اشکال دیگری ادامه خواهند داد. ترجمه اسناد تریبونال به زبان های مختلف و رساندن آن ها به دست تشکل های دمکراتیک کارگران، زنان، دانش جویان، سازمان ها و احزاب و نهادهای بین المللی و هم چنین ادامه جمع آوری اسناد از خانواده های جان باخته گان، نیازمند یک شبکه بزرگ بین المللی است. و یا این که تلاش برای برپایی دیوارهای یادبود در شهرهای مختلف اروپایی اصورت گیرد و…

پنج شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۱ – هشتم نوامبر ۲۰۱۲

ضمیمه:

حسن حسام

 

به کجا می رویم؟

برمتن سند سازی سایت زیر مجموعه ی هیئت اجرائی راه کارگر

من در تاریخ بیست و دوم سپتامبر در شب یادمان قتل عام شدگان دهه شصت در استکهلم، شرکت کردم و سخن گفتم. و در پایان گفتارم اشاره داشته ام به زلالی یعنی شفافیت اقدامات و منابع مالی ایران تریبونال ونقد تهمت زنان و منتقدانی که مرغشان هم چنان یک پا دارد! (برای آشنایی با گفتار من می توانید به لینک شماره یک رجوع کنید)

در تاریخ شش اکتبر سایت خبری جنبش خرداد وابسته به منشعبین از سازمان کارگران انقلابی ایرا ن(راه کا رگر) که با نام «هیئت اجرائی راه کار گر» فعالیت می کنند، مطلبی منتشر کرده است، زیر عنوان « در حاشیه سخنرانی حسن حسام دراستکهلم».

در این حاشیه نویسی به خاطر همکاری آقای پیام اخوان و یکی دو نومحافظه کار، نه تنها بر وابستگی ایران تریبونال به امپریالیسم جهانی و… پا فشاری شده، که برای من هم پرونده سازی شده است!

هرچند من به صراحت تاکید می کنم که سازمان دهندگان و خودِ پروژه « ایران تریبونال» را تایید و از آن حمایت می کنم؛ اما بحث تفصیلی مربوط به آن را به وقت دیگری واگذار می کنم. بحثی که وجوهی مختلف دارد و چند و چون آن باید با مسئولیت بررسی شود. در این جا اما وجه دیگر عملکرد منشعبین ما مورد بحث است: «پرونده سازی ژدا نفی». پرونده سازی علیه من و همان طور که قلمزن مذکور آورده است «هم فکرا نم» یعنی رفقای تا دیروز خودِ «هیئت اجرائی راه کارگر». کسا نی که با هم «راه کار گر» را بنا نهادند، بالنده اش کردند و برای پیش بُرد آرمان های شریفش تا پای جان مایه گذاشته و می گذارند! در این جا لازم است تاکید کنم که اولا، حتی اگر سند سازی و مسائل بعد آن که در زیر خواهد آمد هم نبود، خود نوشته به ا ندازه کا فی حیرت آور و مشمئزکننده است. ثانیا، اگرقلمزن نوشته « در حاشیه سخرانی حسن….. » مدعی شود که نوشته، حسن حسام را هدف قرار نداده و یا او را در شمار کسانی که بوی کباب شنیده اند قرار نداده است، الصاق عکسِ مربوط به نشست برگزار شده در پارلمان فرانسه به مطلب مذکور، حتی بدون اسناد دیگر کافی ست تا این مدعا بی پایه شود.

اما روند و جهت گیری این پرونده سازی و سند سازی:

در ابتدا مطلب ِ« در حاشیه سخرانی حسن حسام…» همزمان در پیشانی ِ سایت «هیئت اجرائی» و«سایت خبری راه کارگر» مربوط به هیئت اجرائی انعکاس یافت.

چند ساعت بعد در همان سایت ها عکسی از یک نشست ( که من در آن دیده می شوم) در کنار مطلب مذکور زیر عنوان (برگزاری سمینار بین المللی در باره ایران در پارلمان فرانسه) به نوشته اضافه شد، و سرانجام آرایش مطلب در هر سه سایت «هیئت اجرائی راه کار گر» به صورت زیر «تحول!!!» پیدا کرده است:

پایین مطلبِ «در حاشیه…. » زیر عنوان « فا کت ها از « زلالی » سخن می گویند»، مطالب زیر را اضافه کرده اند:

– گزارش العربیه به تاریخ چهارده سپتامبر 2012

تکذیبه و اصلاح خبرآشفته العربیه توسط رفیق هدایت سلطان زاده                –

– مصاحبه دبیر اول حزب دموکرات کردستان ایران در تاریخ پنجم آوریل 2012

سه اظهار نظر متفاوت توسط فردی بنام سیروس ضیا (لینک شماره دو)        –

یک یا دو روز بعد، مطلب از ستون اصلی سایت هیئت اجرائی راه کارگر برداشته شده و در ستون « گزیده مقالات رسیده از دیگر رسانه ها» منتقل شده است. و همزمان کلیه این «اسناد» به سایت ها و وبلاگ ها و فیسبوک ها ارسال شده است.

هیئت اجرائی راه کارگر که پشت سایت دست ساز خودش پنهان وآشکار شده، چکیده حرفش این است که « دفاع » حسن حسا م از ایران تریبونال به خاطر این است که وی: بوی کباب شنیده، پشت توده های کار و زحمت را خالی کرده، قدرت و امکانات عظیم مالی امپریالیستی به وسوسه اش انداخته و زانوان او را سست کرده است و دارد درکنار کسانی که خواهان ایجاد منطقه پرواز ممنوع در کردستان اند، در کنگره آمریکا و پارلمان فرانسه عرض حال می نویسد!!!

اسناد مورد ادعای «هیئت اجرائی» راه کار گر یعنی هم تشکیلاتی های سا بق من، هم همین چیزهایی هست که روایت کردم و لینک آن ها را برای آ ن دسته از خوانندگانی که آن را ندیده اند در این جا ضمیمه می کنم.

قبل از اظهار نظر در باره این اتهامات، ببینیم مواد اولیه این پرونده سازی ها چه بوده است.

الف: من نه تنها در هیچ جلسه ی کنگره آمریکا شرکت نکرده ام، حتی هیچ رسانه آمریکایی هم با من گفتگو نکرده است! هر چند گفتگو با رسانه های امپریالیستی را ـ اگر بدون تزلزل از مواضع انقلابی مان حرکت کنیم و تنها و تنها امر انقلاب و منافع طبقه کارگر و سایر زحمتکشان را در نظر داشته باشیم ـ سازش با امپریالیسم و تسلیم طلبی نمی دانم.

ب : راه کارگر مدت ها پیش از انشعاب «هیئت اجرائی» از ما ، بعد از « تعلیق » مناسبات رسمی با حزب دموکرات کردستان ایران بخا طر تبریک دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران به انتخاب جورج دابلیو بوش؛ همواره در سال گردهای ترور دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی در پرلاشز حاضر می شد و می شود و در اعتراض به تروریسم دولتی جمهوری اسلامی بر مزار مقتولین گل می گذاشت و می گذارد. این امر نه تنها مورد اعتراض تشکیلات ـ چه قبل از انشعاب و چه بعد از انشعاب ـ قرار نمی گرفت که بر عکس یک سنت تایید شده بوده و هست و ربطی به مناسبات رسمی سیاسی ما با حزب دمکرات نداشته و ندارد. (متن دعوت نامه اخیر در پایان مطلب آمده است. شماره چهار )

ج : همین طور که در لینک پیوست ( لینک شماره سه) ملاحظه می شود من و «هم فکرا نم» در نشستی تحت عنوان «جامعه امروز ایران و مسئله خلق های غیرفارس » از طرف حزب دموکرات و انستیتو کرد به مناسبت « بیستمین سالیاد ترور زنده یاد دکتر سعید شرفکندی و یارانش» دعوت شده بودیم، نه « سمینار بین المللی در باره ایران در پارلمان فرانسه » و نه بر اساس داعیه کاملا ساختگی العربیه، حول موضوع « ایران در بستر قیام های بهارعربی » و« مسا له ملیت های ایرانی »!

اما در این نشست ما در بخش دوم سا لن، قسمت خروجی نشسته بودیم! ومحل سالن هم نه سالن های اصلی پارلمان فرانسه، که در طبقه سوم زیرزمین بود که معمولا در اختیار جریان های جهان سومی قرار می گیرد. و برای آن که خیال متظاهران به پوشیدن دستکش « سفید » را حت شود، آب و دانه ای هم در کار نبود!

در این نشست همه مدعوین شنونده بودند هر چند، چند نفری هم در پاسخ و پرسش شرکت کردند. جو شونیستی حاکم بر سخنان برخی از سخنرانان البته فضا را برای من و«همفکرا نم» سنگین کرده بود.

پس معلوم می شود که خسن و خسین هر دو برادران مغاویه نیستند!!!

د: مضحک ترین بخش این « سند سازی » چسباندن ترجمه مصاحبه دبیر اول حزب دموکرات کردستان ایران پنج ماه قبل از بر گزاری کنفرانس یاد شده است؛ بدون این که کوچک ترین ربطی به گفتار من در استکهلم و یا شرکت من در سمینار مذکور داشته باشد!

و سرانجام این که، اگر سند سازی های ناشی از بی اخلاقی محض نبود، شخصا اهمیتی به حاشیه نویس گفتارم در سایت زیر مجموعه ی «هیئت اجرائی راه کارگر» نمی دادم. وقتی خود هیئت اجرا ئی منشعب از ما، در اعلامیه رسمی شان مربوط به ایران تریبونال، کمیته مرکزی راه کارگر را با بی اخلاقی تمام و به ناروا موافق تحریم های امپریالیستی، مدافع جنگ و همدست امپریالیست ها معرفی می کند؛ از حاشیه نویس هیئت اجرائی راه کارگر چه انتظاری باید داشت؟ تنها نکته تازه ای که هیئت اجرائی راه کارگر از زبان حاشیه نویس اش بیان داشته همانا تاکید بر توبه کاری و توابیت و ندامت است!!!

حاشیه نویس هیئت اجرائی راه کارگر ناصحانه به من می گوید «کسا نی مثل حسام که عمری را در راه مبارزه برای آزادی، عدالت وسوسیالیسم سپری کرده اند، هنوزفرصت آن را دارند تا خطا های فاحش خود را جبران کرده و شجاعانه در صف مبارزان سوسیا لیسم و آزادی قرار داشته با شند. به امید آن روز»

یعنی اسناد افشاگرانه منتشر شده در سایت جنبش خرداد، سایت زیر مجموعه ی هیئت اجرائی راه کارگر، همدستی مرا با امپریالیسم و پشت کردن مرا به سوسیالیسم اعلام و سپس راه توبه و توابیت و ندامت را به من نشان می د هد !!!

آیا به این می گویند راه حل کمو نیستی یا راه حل رژیم جمهوری اسلامی ؟!!!

البته برای من و همه آن ها که زندگی ام را دنبال کرده اند، این اتهامات چنان نازل و غیر جدی است مانند آن است که آشفته حالی بیاید، روز روشن را شام تیره بنامد! امروزه کسی برای این فحش نامه ها پشیزی ارزش قائل نیست. همین طور مرا با رجاله های سیاسی، پادوهای معطوف به قدرت و شاگردان سخت کوش مکتب « بریا » ها و « ژدا نف » ها کاری نیست. اما وقتی که دوست خنجر از پشت می زند و برای در هم شکستن و خراب کردن رفیق چهل ساله خود با بی انصافی و بی اخلاقی تمام شیوه « برنامه هویت» سازان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را گزین می کند؛ زخم، کاری می شود! وهراسم از فردایی است که قدرت، انسانیتِ انسان آرمان خواه را به نابودی بکشاند!

رفقای هنوز هم گرامی در سازمان هیئت اجرائی راه کارگر!

با این شیوه های ویرانگر و تقلید از شیوه پرونده سازی ارتجاع حاکم و سلف آن، با خراب کردن رفقای تا دیروز متحد خود، نمی توان علیه تجاوز امپریالیستی نیرو بسیج کرد. نمی توان علیه ارتجاع داخلی و خارجی جنگید. نمی توان اکثریت اهالی، اکثریت اردوی کار و زحمت را از انسانیت عمیق سوسیالیستی مطمئن کرد، نمی توان برای استقرار سوسیالیسم از همین امروز مبارزه کرد. آری رفقا با این شیوه ها اومانیسم مارکسیستی را نه تنها نمی توان به جهان اثبات کرد، که نمی توان عاشق بود و برای دنیایی بهتر، دنیایی دیگر ودنیایی انسانی تر جنگید.

صد سبد سخن در سینه دارم پر از درد اما، فعلا همان به که لب فرو بندم و خاموشی برگزینم.

حسن حسام

پاریس، 14 اکتبر2012

یک http://www.rahekaregar.com/maghalat/2012/09/30/hassan.htm

دوhttp://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1063&Id=448&pgn=

سهhttp://rahekargar.wordpress.com/2012/09/21/99793/

چهار- دعوت نامه حزب دموکرات ایران :

کاک حسن عزیز

با عرض سلام و ارادت

روز جمعە ١۴ سپتامبر ٢٠١٢ ازساعت ١۴ تا ١٩ بعد از ظهر کنفرانسی تحت عنوان: ‘’جامعەی امروز ایران و مسئلەی خلقهای غیر فارس’’، با همکاری انستیتو کرد در گرامیداشت بیستمین سالیاد زندە یاد دکتر شرفکندی و یارانش در یکی از

تالارهای پارلمان فرانسە برگزارمیگردد.

محل برگزاری کنفرانس:

Salle Victor Hugo

101, rue de l’Université

75007 Paris

Métro : Ligne 13, station : Invalides

ورود بە سالن کنفرانس از ساعت ٣٠/١٣ شروع خواهد شد.

در ضمن، روز یکشنبە ١۶ سپتامبر ٢٠١٢ مراسمی در قبرستان پرلاشز خواهیم داشت. ساعت ۴۵/١٣ در جلو درب اصلی پرلاشز واقع در بولوار منیلمونتان Boulevard Menilmontant گرد آمدە و در ساعت ١۴ بطرف آرامگاە شهدا حرکت خواهیم کرد.

قربانت،

خسرو عبداللهی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.