اساسا هر بدیل رهایی خواهانه ای در متن جامعه و برآمده از مبارزات داخلی و در «پیوند ارگانیک با مردم» است که شکل می گیرد؛ و در پرتو این مکانیسم است که مردم به تاکتیک های آن بدیل به عنوان «عامل تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی» اعتماد می کنند و در پیشبرد برنامه های مبارزاتی نظیر نافرمانی مدنی مشارکت می کنند…
(قسمت سوم)
چندگاهی است که در وبسایتی موسوم به «فراخوان ملی» بیانیه ای منتشر شده است که از تمام احزاب و کنشگران سیاسی برای تشکیل «شورای ملی ایرانیان» با هدف غایی برگزاری «انتخابات آزاد» در ایران دعوت به عمل آورده است. با توجه به بُروزِ حساسیتهای مختلف درباره چگونگی و کارکرد این شورا در میان اقشار سیاسی متفاوت پس از صدور این بیانیه، مناظره ای مابین کوروش راد، فعال سیاسی جمهوری خواه و لائیک، با گمنام گمنامیان، دبیر کانون وبلاگنویسان مستقل و از امضاءکنندگان و مدافعان این منشور، در جریان است که با توافق طرفین به شیوه قسمت به قسمت منتشر می گردد.
*****
کوروش راد: جناب گمنامیان عزیز، ضمن تذکر این نکته که دیدگاه های من به عنوان جمهوری خواه لائیک در این گفت و گو کاملا شخصی است و لزوما بیان مواضع تشکلی خاص نیست، اجازه بدهید در خصوص برداشت شما از مثال بنده در مورد کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا و مفهوم کاریزما نظرم را عنوان کنم. حقیقت این است که هسته های اولیه جنبش های اجتماعی آزادی خواهانه نظیر جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی از بطن مردم و لایه های زیرین جامعه جوانه زدند و اشخاصی نظیر ماندلا و موکاسلی جک از بطن مبارزات مردمی برخاسته و به پشتوانه سالها حضور در متن و با بهره گیری از تجارب خود از میدان مبارزه و نه کاریزمای موروثی یا ذاتی اقدام به سازماندهی مبارزات در قالب بدیل رهایی خواهانه در برابر قدرت مسلط و سرکوبگر نموده اند.
اساسا هر بدیل رهایی خواهانه ای در متن جامعه و برآمده از مبارزات داخلی و در «پیوند ارگانیک با مردم» است که شکل می گیرد؛ و در پرتو این مکانیسم است که مردم به تاکتیک های آن بدیل به عنوان «عامل تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی» اعتماد می کنند و در پیشبرد برنامه های مبارزاتی نظیر نافرمانی مدنی مشارکت می کنند. در عرصه سیاست ورزی واقعگرایانه، هر آلترناتیو تشکیل شده در خارج از مرزهای میدان مبارزه و با رویکرد تصرف قدرت سیاسی یا در تقابل با قدرت سیاسی مسلط، فاقد پایگاه و مقبولیت اجتماعی است و برای تحقق پروژه سیاسی خود در فقدان مقبولیت و عاملیت مردمی، در نهایت یا متوسل به قدرتهای خارجی خواهد شد و یا در حالتی خوش بینانه تر دچار روزمرگی خواهد گردید. با توجه به الگوریتم فوق، انتشار یک منشور برای تشکیل شورایی ملی در خارج از ایران در فقدان خیزش مردمی در داخل، به منزله مهندسی معکوس یا بدیل سازی است، که فرضیه موسوم به «چلبی سازی» را تقویت می کند.
در مورد استقلال طراحان منشور شورا از آقای پهلوی، بر خلاف نظر شما، ایشان در مصاحبه ای با شهرام همایون به صراحت این شورا را متعلق به خود دانسته، فلذا انکار نقش محوری آقای پهلوی در طراحی منشور این شورا از سوی شما تنها نشان از دست کم گرفتن افکار عمومی دارد. به علاوه، جنابعالی که استناد به مواضع آقای پهلوی در نشریه فوکوس آنلاین که پس از گذشت بیش از سه ماه هنوز به اصطلاح «تحریفات»اش اثبات نشده را بی اخلاقی می نامید، در این صورت استفاده از نام و اعتبار جبهه ملی در میان امضا کنندگان منشور که توسط جبهه ملی قویا تکذیب شده را چه می نامید؟ البته به نظر بنده آقای پهلوی و هر کنشگر سیاسی دیگری حق دارد برای کسب قدرت سیاسی و ایفای نقش در آینده سیاسی ایران با اتکا بر رای مردم و سازماندهی هوادارانش کوشش کند؛ اما ایجاد یک تشکل تحت عنوان شورای ملی ایران با موضع رهبری آپوزیسیون و خائن خواندن هر آنکس که به این شورا ملحق نشود و اظهار اینکه تحقق دموکراسی در ایران تنها از مسیر این شورا عبور می کند، گفتمانی توتالیتری و سرکوبگر و فاقد المانهای بنیادین اخلاقی و دموکراتیک است.
تا آنجا که بنده از مواضع خانواده جمهوری خواهان دموکرات مطلع هستم، رویکرد ایجابی آنها همواره پشتیبانی از خیزشهای مردمی داخل ایران نظیر جنبش سبز و جنبشهای کارگری و زنان و نهادهای حقوق بشری و رساندن صدای دموکراسی خواهی مردم به جوامع غربی برای ممانعت از طالبانیزه کردن چهره جامعه ایران توسط لابی های جنگ طلب بوده؛ و ضمن مخالفت با قانون اساسی و ساختار غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی، پروژه گذار مسالمت آمیز به دموکراسی از مسیر سومی غیر از گفتمان اصلاح طلبی و دخالت نظامی غرب با اتکا به خیزش درون را دنبال می کنند، و در این مسیر به بسط گفتمان جمهوری خواهی سکولار در داخل ایران می پردازند.
گمنام گمنامیان: کورش عزیز، ضمن سپاس از شما بابت ادامه بحث و با پوزش از تاخیر در پاسخگویی، با توجه به نظر شما درباره جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی باید چند نکته را مطرح کنم:
- دیدگاه شما دیدگاه منصفانه ای نیست. شما بر این باور هستید که این شورا مشروعیت خود را از حضور رضا پهلوی می گیرد! خیر، چنین نیست. اگر به منشور پیشنهادی مراجعه کنید ملاحظه می فرمایید که درب این شورا به روی تمامی فعالان سیاسی ایرانی (به شرط اعتقاد به حقوق بشر و دموکراسی و سکولاریسم) باز است. لذا اعتبار این شورا از آنجایی ناشی می گردد همه می توانند در آن مشارکت کنند.
- همانگونه که یک نظام دموکراتیک مشروعیتش را از این می گیرد که تمام اعضای جامعه در آن امکان و اجازه حضور و مشارکت در قدرت را دارند، این شورا نیز مشروعیتش را از باز بودن درب آن اخذ می کند.
- بر خلاف شما معتقد نیستم که برای فعالیت سیاسی باید یک پیشینه آزادی خواهانه داشت! اگر چنین باشد، پس با دایره بسته ای روبرو خواهیم شد که هیچ کسی نمی تواند وارد فاز مبارزه آزادی خواهانه شود، چون پیشینه آن را ندارد! علی رغم اینکه شخصا بیش از یک دهه فقط فعالیت در عرصه روشنگری در فضای مجازی دارم، اما بر این اعتقادم که تک تک شهروندان، به صرف انسان بودن، مجاز به فعالیت سیاسی هستند.
- نمی توان منکر شد که کاریزمای موروثی در جوامع سنتی (مانند ایران) نیز اثر گذار است. براستی چرا نباید از این امکان برای رسیدن به دموکراسی سود جست؟! اگر کاریزمای مورثی درباره آقای رضا پهلوی وجود دارد، چرا نباید از کاریزمای موروثی (مثلا اعتبار رضا پهلوی) برای رساندن این کشور مصیبت زده به دمکراسی بهره جست؟!
- درب این شورا بر روی تک تک نلسون ماندلاهای ایرانی باز است. چرا نباید آنها به این شورا بپیوندند؟!
درباره بدیل رهایی خواهانه و چلبی سازی هم نکاتی فرمودید که در اینجا به آنها پاسخ می دهم:
- مجددا شما را ارجاع می دهم به منشور شورای ملی! آیا این شورای احتمالی درب خود را به روی رهایی خواهان ایرانی بسته است!؟
- متاسفانه شما به شکل عجیبی منکر وجود آزادی خواهان (یا رهایی خواهان) در این شورا شده اید! باز به مساله قبلی باز می گردم: اعضای این شورای ملی هنوز مشخص نیسـت، هنوز مشخص نیست چه کسانی آنرا امضا می کنند!! شما چگونه می توانید قضاوت بفرمایید که آیا این شورا از متن جامعه است یا خیر!؟ آیا ارتباطی با مبارزات داخلی دارد یا نه؟!
- تصدیق بفرمایید که از دو حالت خارج نیست: یا رهایی خواهانی خارج از ایران حضور دارند که بتوانند با حضور خود در این شورا به آن مشروعیت ببخشند، یا ندارند! بعید می دانم شما منکر وجود آزادی خواهان ایرانی در خارج از ایران باشید؛ و بر فرض محال، آزادی خواهان ایرانی در این شورا حضور ندارند، سوال من این است: «وقتی این شورا درب خود را به روی آنها باز گذاشته است، و اعضای کمیته موقت فراخوان ملی حضور آنها را گرامی می دارند و خوش آمد می گویند، چرا نباید آنها در این کمیته شرکت کنند؟!»
- شما در باره شورایی که تشکیل نشده قضاوت می فرمایید و آن را تشکیل شده در خارج از مرزهای میدان مبارزه می دانید! هنوز اعضای کمیته موقت هماهنگی و فراخوان نمی دانند چه کسانی در این شورا عضو خواهند شد! جای بسی تعجب است که شما از آن اطلاع دارید و می توانید قضاوت کنید!
- فرموده اید «فقدان خیزش مردمی!». کوروش عزیز، اگر جامعه ما به روزمرگی دچار شد و جنبش سبز به محاق رفت، به دلیل نبود یک رهبری مستحکم و معتقد به دموکراسی بود. هدف از تشکیل شورای ملی ایجاد چنین رهبریتی بر اساس اصول دموکراسی است. باز تاکید می کنم: اول مرغ بود یا تخم مرغ؟! آیا اول باید خیزش مردمی شکل بگیرد و بعد شورا به وجود بیاید یا اینکه می توان با تشکیل یک شورای دموکراتیک خیزش مردم را ساماندهی کرد و جرقه آن را به وجود آورد!؟ نمی توان تا ابد دست بر روی دست گذاشت و شاهد ویرانی هر چه بیشتر این کشور بود!
- چلبی جاسوس دوجانبه ای بود که غم کشورش را نداشت؛ لذا تشبیه کردن شورای ملی به چلبی، آن هم در حالی که این شورا هنوز شکل نگرفته است و اعضای آن مشخص نیست، را بی انصافی محض می دانم!
- تفاوت این شورا با چلبی سازی این است که چلبی یک شخص وابسته به سازمان های اطاعاتی بود، و مردم عراق در تصمیمات آن شخص اثرگذار نبودند؛ اما این شورا، شورایی ملی خواهد بود که تمامی ایرانیان آزادی خواه می توانند در آن مشارکت کنند و در تصمیمات آن اثر گذار باشند!
- تا کنون شما از من سوال کرده اید؛ اکنون من از شما سوال می کنم و توقع پاسخ دارم! برای اینکه این شورا به سرنوشت چلبی دچار نشود، از شما هموطن عزیز خواهش می کنم که در آن مشارکت کنید و جلوی چلبی شدن (!) آنرا بگیرید. منتظر پاسخ شما در این باره هستم!
درباره مصاحبه رضا پهلوی با شهرام همایون هم نکاتی فرموده اید که پاسخ می دهم:
- تخصص شما، دوست عزیزم، شگفتزده کردن من است! شما می فرمایید مصاحبه رضا پهلوی با شهرام همایون! در حالی که در این ویدیو شخصی به نام «پیرنیا» قطعات بریده ای از سخنان رضا پهلوی را پخش می کند و بر روی آن نظرات خود را بیان می کند! تصور می کنم اخلاقی این باشد که به ویدیو اصلی رضا پهلوی (که ادیت نشده) رجوع بفرمایید و به آن استناد کنید.
- نقد حرفه ای بر این نحو است که هنگام نقل کردن یک متن از روی یک ویدیو یا فایل صوتی، ساعت و دقیقه ای که سخن مورد نظر شما بر زبان رانده شده را بیان کنند، لذا اشاره کور به یک ویدیوی طولانی کمی عجیب است، خصوصا اینکه من در این ویدیو نتوانستم چنین سخنانی که شما از آقای رضا پهلوی نقل کرده اید را بیابم!!!
- پس از دیدن این ویدیو، تنها چیزهایی که من در سخنان رضا پهلوی یافتم، چنین بوده است: «…مبنای کار ایجاد یک هسته مرکزی است که هدفمند است، هدفش تشکیل شورای ملی برای برگزاری انتخابات آزاد در کشورمان است، اساس این شورا بر این است، چون هیچ تشکلی در داخل کشور نمی تواند شکل بگیرد و با رژیم درگیر شود، یک سکوی اولیه برای رسیدن به هدف انتخابات آزاد در خارج از کشور باید ایجاد کرد، در یک جا باید تمامی مسایل مبارزاتی متمرکز گشته بحث صورت گیرد و تقسیم کار صورت گیرد. مبنای ایجاد چنین هسته ای اتحاد گروه های سیاسی است که به یک باور های مشترکی چون دموکراسی و سکولاریسم، و دست همکاری می دهند، و رسالتی که از چنین شورایی که من دنبال به وجود آوردنش بوده ام یا حمایت کرده ام یا سفارش به تشکیل آن کرده ام این بوده که هدفش تنها رسیدن به انتخابات آزاد باشد و آن زمانی که این حق برگزاری انتخابات آزاد به وجود آورده شود، پایان کار این شورا خواهد بود و کار به دست مردم واگذار می گردد. هدف تنها ایجاد یک بدیل در مقابل جمهوری اسلامی است…».
- شخصا در متن فوق جایی ندیده ام که رضا پهلوی شورا را متعلق به خودش بداند! باز تاکید می کنم که این شورا تشکیل نشده که حالا کسی مالک آن باشد یا نباشد…!
- رضا پهلوی می گوید به دنبال تشکیل چنین شورایی بوده، از آن حمایت کرده و یا درباره آن مشاوره داده است. سالها است که فعالین سیاسی ایران دوست آرزوی چنین شورایی را داشته اند! چیز جدیدی نیست!
- کسی منکر نقش، حمایت و مشاوره آقای رضا پهلوی در این کمیته موقت نبوده و نیست. آقای پهلوی و ده ها گروه سیاسی و اشخاص سرشناس ایرانی بارها به این کمیته موقت مشاوره داده اند و یا از آن حمایت کرده اند.
- درباره حضور جبهه ملی در میان امضا کنندگان، لازم به ذکر است که نام «سازمان جوانان جبهه ملی خارج از کشور» به عنوان یکی از سازمان های سیاسی امضا کننده در سایت فراخوان ملی ذکر گردیده است. درباره لینکی که شما درباره بیانیه جبهه ملی ارائه کرده اید، نکات ذیل را خاطر نشان می کنم که:
- ادیب برومند،رییس هیات رهبری جبهه ملی ایران در مورد سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، نظر رسمی جبهه ملی را به این شرح بیان می دارد :«جبهه ملی ایران خود در خارج از کشور هیچ تشکیلاتی ندارد، ولی هواداران جبهه در کشورهای مختلف به تشکیل سازمان هایی به نام جبهه ملی دست زده اند که چون ما در تهران هیچ گونه وسیله ای برای شناسایی و کنترل سازمانی آنان نداریم، نمی توانیم رابطه تشکیلاتی با آنها برقرار کنیم».
- اصولا چندین تشکل در خارج از کشور به نام جبهه ملی فعالیت می کنند. طبیعی است که هیچ کدام از آنها نمی تواند از نظر گروه دیگری اظهار نظر کند(!).
- سایت «سازمان جوانان جبهه ملی خارج از کشور» که در سایت فراخوان ملی نام آنها ذکر شده، به شرح ذیل است: http://www.javanane-melli.de/findex.html. شما می توانید با آنها تماس بگیرید، و ببینید که آنها این فراخوان را امضا کرده اند یا خیر! چرا درباره عضویت یا عدم عضویت آنها با بیانیه سازمان دیگری استناد می کنید؟! جبهه ملی آمریکا حتی نمی تواند به صورت صد درصد از جانب جبهه ملی اروپا اظهار نظر کند، و آنها نظرات متفاوتی با هم دارند!
- درباره مصاحبه مجله فوکوس با رضا پهلوی نیز باز نظر قبلی خودم را تکرار می کنم. مطالبی که در آن نشریه از طرف رضا پهلوی منتشر شده با دیگر گفته های رضا پهلوی در تناقض است. هیچ مصاحبه دیگری نمی یابید که رضا پهلوی چنین مطالبی را مطرح کرده باشد! از طرفی نیز علیه آن نشریه شکایت حقوقی در جریان است. استفاده از مطالبی که تکذیب شده و کار به دادگاه کشیده اصولا در یک بحث منطقی جایی ندارد!
- حملات اینچنینی به شورایی که تشکیل نشده، مانند استناد به مطالب نشریه ای که تکذیب شده، اتهام ارتباط با بیگانه (در حالی که درب شورا بروی همه باز است) و یا نقل مطالبی که مطرح نشده (مانند ویدیو فوق)، کمی مرا شگفته زده کرده است!
درباره مواضع خانواده جمهوری خواهان، باید عرض کنم که بنده نیز به سیاست های فوق به شدت اعتقاد دارم، که هیچ منافاتی با منشور شورای ملی ایرانیان ندارد. تنها نکته اینجاست که دیواری از بی اعتمادی وجود دارد که باید برداشته شود. حداقل به حرمت شرایط وخیم مردم داخل کشور بایسته و شایسته است که برای رسیدن به دموکراسی با سیاست تحمل و درک متقابل حرکت کنیم و از پیش قضاوت بپرهیزیم.
کورش گرامی، تا کنون شما سوال پرسیده اید، اجازه دهید من در اینجا از شما سوالی بپرسم: مهمترین انتقاد دوستانی مانند شما به این فراخوان، حمایت افرادی از این شورا است که طرفدار نظام پادشاهی پارلمانی هستند، که این شائبه را ذهن شما ایجاد کرده که شورای ملی به شورایی طرفدار نظام پادشاهی تبدیل می گردد. ابتدا لازم به یادآوری است که اصولا این شورا حق ندارد درباره نوع حکومت در آینده تصمیم بگیرد، و این تصمیم گیری باید بر عهده مردم ایران باشد، و مردم ایران حق دارند تصمیم بگیرند چه نوع نظام دموکراتیکی را برگزینند (مطلب مرتبط).
حال سوال من این است: بهتر نیست به جای حمله هایی عجیب (نمونه های بالا)، نیروی خود را صرف حضور در این شورا کنید و تعداد جمهوری خواهان حاضر در آن را افزایش دهید تا طرفداران جمهوری در آن قدرت بیشتری گیرند؟! فراموش نکنید که «راه مبارزه دموکراتیک» حضور در این شورا است، وگرنه تصور نمی کنم تخریب شورایی که قصدش تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران است خدمت محسوب گردد! به امید ایرانی آزاد.
قسمت اول مناظره
قسمت دوم مناظره