دوستان گرامی درود بر شما . این مطلب را به طور اتفاقی دیدم درباره شرح برخی ابیات اشتباهاتی از سوی جناب مکارمی روی داده است از آنجایی که بنده دانشجوی فوق لیسانس ادبیات هستم حیفم آمد توضیح ندهم .آنجا که گفته اند:«جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» معلوم میشود متوجه این مسئله هست که حقیقت مطلق وجود ندارد. باید به عرض برسانم منظور حافظ این نیست که حقیقت وجود ندارد بلکه این بیت به حدیثی از پیامبر اشاره دارد که در آن بیان می کند که : امت من هفتاد و سه فرقه خواهند شد همه آنها گمراه می شوند الا یک گروه (که منظور شیعه است )و حافظ با استناد به این حدیث ، حقیقت را در مذهب شیعه می داند عین حدیث از بهار الانوار چنین است :« ان امتی ستفرق بعدی علی ثلثه و سبعین فرقه، فرقه منها ناجیه و اثنتان و سبعون فی النار(همانا امت من پس از من به هفتد و سه فرقه پراکنده خواهند شد فرقه ای از آنها رستگار و هفتاد و دو فرقهی دیگر در آتش خواهند بود. – سفینه البحار ج ۲ صص ۳۵۹ و ۳۶۰) در بیتی دیگر آقای مکارمی گفته اند :«عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت» به عقیدهی او عشق به فریاد فرد میرسد. این دیدگاه به کلی کودکانه است که بگوییم حافط در این بیت می گوید : عشق به فریاد می رسد . بلکه حافظ می فرماید : عشق به فریاد تو می رسد اگر مانند حافظ ،قرآن را در 14 روایت بخوانی . متاسفم که افرادی ناآگاه درباره اشعار حافظ اظهار نظر می کنند و شما هم با هیجان تمام منتشر می کنید . با سپاس : مسعود مصطفائی فر (بی کس )
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو