زلی ابوالفضل قاسمی دکتر مصطفى الموتى ابوالفضل قاسمى زندانى در رژیم شاهنشاهى و اسلامى الموتى یکى از کسانى که از دوران جوانى به سیاست کشیده شد و از فعالین حزب ایران بود و سرانجام هم به دبیرکلى این حزب انتخاب شد ابوالفضل قاسمى است که کتاب هاى او خصوصاً (خاندان حکومتگر) خوانندگان فراوان یافت زیرا سعى فراوان داشت که ریشه هاى فامیلى حکومتگران در ایران را به اطلاع همگان برساند. ابوالفضل قاسمى در مقدمه کتاب (خاندان فیروز و فرمانفرما) مى نویسد: در دویست سال اخیر الیگارشى ویژه اى بر ایران فرمانروائى داشت که شناخت آن از نظر مردم ایران به ویژه نسل آگاه لازم بود. شناخت هیئت حاکمه ایران و شناخت بیداد گرى ها و پى بردن به ریشه ترورهاو نابودى مردانى چون قائم مقام ها و امیرکبیرها بدون آشنائى و شناخت الیگارشى ایران درست نیست. بنابراین لازم به نظر رسید که خاندان هاى حکومتگر در دویست سال اخیر به کمک اسناد و مدارک و پژوهش تاریخى معرفى گردند. با بررسى ۲۵ ساله ممکن است نوشته ها خالى از لغزش نباشد ولى همه باید بکوشیم حقیقت بزرگ تاریخ معاصر ایران را روشن کنیم. ابوالفضل قاسمى در کتاب هاى خود با نقل مطالبى از بزرگان به خانواده هاى حکومتى ایران نیش هائى زده است از جمله مى نویسد: (ارسطو گفته است، حکومت مطلقه بدترین شکل حکومت هاست. زیرا قدرت زیاد با فضیلت و تقوى یکجا جمع نمى شود.) در کتاب خاندان اسفندیارى نوشته در این خانواده ۴۴ بار نمایندگان مجلس، ۴۶ لقب سیاسى، هفت عضو فراماسون، بیش از پنجاه وزیر و سفیر و تعدادى سهامدار شرکت سابق نفت وجود داشته است). وى ضمن انتقاداتى از خاندان حکومتگر از قول تولستوى چنین نوشته است: (خاندان هاى خوشبخت به هم شبیه اند ولى خاندان هاى تیره روز هر کدام بدبختى ویژه اى دارند.) درباره حاج محتشم السلطنه اسفندیارى مى نویسد: (با این که رضاشاه از توده مردم بود و سالیان دراز طعم بى نوائى و دربدرى و بیدادگرى از اشرا و الیگارشى ایران را چشیده بود از تملق و گزافه گوئى خوشش نمى آمد ولى امثال محتشم السلطنه مى کوشیدند با قلم و چکش تملق از او یک فرعون و جبار بتراشند.) از قول سیدجمال الدین اسدآبادى چنین نقل کرده است: (این سلطان ما یک نفر است. چه کند با این همه گرگ ها که دور و برش را گرفته اند.) ابوالفضل قاسمى اهل دره گز خراسان بود و از همانجا به عضویت حزب ایران درآمد و چند بار خواست از آنجا وکیل شود موفقیت نمى یافت تا این که در جمهورى اسلامى در انتخابات نخستین دوره به نمایندگى مجلس انتخاب گردید ولى اعتبارنامه او را به عنوان این که با ساواک همکارى داشته است رد کردند. ابوالفضل قاسمى که در رژیم شاهنشاهى به علت حمایت از دکتر مصدق و فعالیت در حزب ایران به زندان افتاد در رژیم اسلامى نیز به عنوان این که با ساواک کار مى کرده محکومیت یافت و سرانجام با مشکلات فراوان زندگى را ترک گفت. در کتاب چهره هاى آشنا درباره او چنین نوشته اند: ابوالفضل قاسمى در سال ۱۳۰۰ در دره گز متولد شد. پدرش حاج آقابالا قاسمى مردى خود ساخته و از بازرگانان و مالکین دره گز بود که از آزادیخواهان به شمار مى رفت و فرزند جوانش را جلوى چشمش کشتند ود ر سال ۱۳۴۱ درگذشت. مادر قاسمى از خانواده محمدیان است. ابوالفضل قاسمى تحصیلات مقدماتى را در گز و دوره متوسطه را در دبیرستان شاهرضاى مشهد گذرانید و در دبیرستان نظام و دانشکده افسرى به پایان رسانید و گواهینامه اختصاصى روزنامه نگارى هم دارد. به زبان هاى فرانسه و انگلیسى آشنا مى باشد. ابوالفضل قاسمى خدمات مطبوعاتى را از سال ۱۳۲۳ از روزنامه آئین اسلام و فروغ شروع کرد و سپس در خیلى از روزنامه ها و نشریات مقاله مى نوشت تا این که در سال ۱۳۳۱ مدیر مسئول روزنامه «جبهه آزادى» گردید. عضو هیئت مدیره مطبوعات ملى بود. مدتى در رادیو برنامه هاى تبلیغاتى بنگاه مستقل برق را اجرا مى کرد و مدیرعامل شرکت تعاونى ایرانیان بود. حوادث و وقایع بیشمار و سهمگینى بر وى گذشته شده است. چهارده بار توقیف و دوبار تبعید شده است. یکبار از دست سربازان بیگانه گریخته است. یکبار توسط چاقوکشان فئودال هاى خراسان مجروح گردید که درباره یکى از بازداشت ها چنین نوشته است: در تابستان ۱۳۲۴ با فشار روس ها و مقارن به ثمر رسیدن قیام افسران خراسان مرا توقیف کرده و پس از ۱۲۰ کیلومتر راه مرا وارد دخمه اى پر از حشرات مودى در زندان قوچان نموده و به پاى من و یک نفر دیگر پابند آهنى زده بودند که در تمام مدت حتى براى قضاى حاجت به هم متصل بودیم. حس کنید که این کار چقدر عذاب آور مى باشد. وقتى از زندان آزاد شدم با مقالاتى آن را تشریح کردم که مجبور شدند پابندها را جمع کنند. ابوالفضل قاسمى که در آذر ماه سال ۱۳۷۲ زندگى را ترک گفت در طى ۶۲ سال زندگى همواره در مبارزه بوده و دستگیر و زندانى مى شده است. بعد از انقلاب دبیرکل حزب ایران شد که اعلام داشت حزب ما به اتفاق آراء تصمیم گرفت رفراندوم را تحریم کند زیرا این رفراندوم را مخالف حاکمیت ملى مى داند و اگر مهندس حسیبى هم نظر موافق خود را با رفراندوم اعلام داشته نظر شخصى او بوده و ربطى به حزب ایران ندارد. بعد از انقلاب وقتى ابوالفضل قاسمى از دره گز به نمایندگى مجلس انتخاب شد اعتبارنامه او همراه با اعتبارنامه دکتر سنجابى، خسرو قشقائى، على اردلان و دکتر احمد مدنى از سوى مجلس رد شد و سپس پرونده اى نیز به اتهام عضویت در ساواک براى او تدارک دیده شد که در نتیجه آن در دادگاه انقلابى به ۱۵ سال حبس محکوم گردید. بعد از فوت ابوالفضل قاسمى گروهى از ملى گرایان طى اعلامیه اى چنین یادآور شدند: ابوالفضل قاسمى آزاده مردى از شمار مبارزان وفادار نهضت ملى ایران بود. در حوزه اندیشه سیاسى میراثى گرانبها از تحقیقات مستند تاریخى باقى گذاشت و در عرصه عمل به خاطر پایمردى در مبارزه با استبداد و خودکامگى حکومت شاه و حکومت ولایت فقیه سال ها به زندان افتاد اما در هر دو رژیم خودکامه هرگز در برابر شکنجه و ناملایمات خشونت بار زندان تسلیم نشد. به قول سعدى مردى بود در سیرت درویشان و نه در کسوت ایشان و تا آخرین دم زندگى در برابر ظلم و بیداد و استبداد، آزاده و سرکش در کنار مردم و با مردم باقى ماند. ابوالفضل قاسمى در سال ۱۳۲۵ با خانم شهرناز سلیمانى ازدواج کرد و صاحب شش فرزند به اسامى فرهنگ، فرجاد، فرزاد، فرشاد، فرزانه و فریبا گردید. ابوالفضل قاسمى تألیفات زیادى دارد که از جمله چنین است: خاندان حکومتگر، دو حزب مخالف، فداکارى مسلم ابن عقیل، دانش سیاه یا نجوم خرافى، اسلام در نظر دیگران، قمار دشمن خانه زاد بشر، در راه عقیده، نادر شیر مردانک، شهید خردسال کربلا، ایدئولوژى سعادت بشر، سبک طنزآمیز، نمایشنامه قزلباش شیردل، تاریخ دره گز، نسب شناسى سیاسى ایران، دموکراسى چیست (ترجمه) و چند اثر دیگر که هنوز منتشر نشده است.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو