فرهنگ ایران
ولتر،و،دید رو، فیلسوفان بزرگ فرانسوی، که نقش سازنده یی در تحقق انقلاب کبیر فرانسه داشتند ، براین اندیشه بودند، که یگانه راه رهایی مردم از بیداد شاه و کلیسا، پایان دادن به دخالت دین دربنیادهای سیاسی واجتماعی، فروپاشی حکومت خودکامه شاهی و برپایی حاکمیت قانون برخواست و اراده ی مردم است.
پندارهای دروغین کلیسا خود را نماینده ی خدا دانسته وبرای به زنجیر کشیدن مردم، آنان را ناگزیر به احکام ساخته وپرداخته ی کلیسا کرده، و برای سلطه همیشگی بر مردم، این پندارهای مردم ستیز خود را آسمانی، ابدی، تغییرناپذیر و لازم الاجرا می دانستند وهرکس که از پذیرفتن آن خودداری می کرد، به اتهام کفر و الهاد زنده در آتش آخته می سوزانیدند.
ولتر،و، دید رو، فیلسوفان فرانسوی، در رد ادعای پوچ کشیشان، تا نفی وجود خدا پیش رفتند! مردم ستمدیده ی فرانسه ، که از بیداد مضاعف سلطنت و دین به ستوه آمده بودند، با جانفشانی کاخ ظلم وستم شاه وکشیشان را در هم کوبیدند، و با انقلاب بزرگ فرانسه پندارهای مردم ستیز دکانداران دین را به دور انداختند وکلیه ی اموالی را که کلیسا ها ، با نیرنگ و با نوید دروغین بهشت، از دست مردم بیرون آورده بودند را پس گرفتند، ودر سال ۱۷۹۳ ترسایی با نوشتن قانون اساسی برپایه ی برابری مردم و آزادی های شهروندی و اجتماعی و حق گزینش در بنیادهای سیاسی کشور (مجریه ، مقننه وقضایی ) حکومت جمهوری برپاکردند، و با کوتاه کردن دست کشیشان به سیه روزی ها پایان دادند، وبا آزادی اندیشه ، دانش را، که تا آن زمان کشیشان اندیشه یی کفرآمیز می دانستند ، با کوششی خستگی ناپذیر گسترش دادند ، و سده ی روشنایی آغاز شد.
درکشور کهن ایران زمین که فرهنگ آن برپایه ی خرد سامانده وبینش فزاینده است،هرکس می تواند با نیروی خرد وبینش، نیک را ازبد، باز شناسد وآزادانه زندگی خود را سامان دهد و با همپرسی (دیالوگ) با مردم ، شادی ونیک بختی را در میان مردم گسترش داده وبا کار وکوشش برای آبادانی گیتی بکوشد.
در آیین ایرانی ، خدای مردم آسمانی نیست و در روی زمین جای دارد و گوهر هستی خود را که همانا خرد وبینش!می باشد به انسان داده است، ومردم مانند پیروان ادیان ابراهیمی ،نیازی به فرستاده های دروغین آسمانی ندارند. به همین فرنود است، که سکولاریسم به معنی اروپایی آن کمترین جایگاهی در فرهنگ ایران ندارد.
در فرهنگ ایران سرفرازی از مردمی است ، که آزادانه حق سخن گفتن دارند ، وبا برخورداری از آزادی ، درهر گوشه یی از سرزمین، دارای حقوق برابر می باشند ، تفرقه افکنی و پیش کشیدن اقلیت واکثریت که شیوه ی دکانداران دین است و در فرهنگ ایرانی کمترین نشانی ندارد .
دریغا از هنگامی که بادیه نشینان برما حاکم شدند، و الله دروغین را که چهره یی ترسناک دارد، پیوسته ناظر بررفتار و کردار مردم نمودند، مردم باید در راستای سرنوشت تعیین شده از پیش، دست ازکار وکوشش بردارند، و آن چه دارند به دکانداران دین سپرده و خود در بینوایی زندگی کرده و با نوید های دروغین چشم به راه بخشش او باشد.
مردم باید از ترس این جابرالجبارین، که میلیون ها جن در اختیار دارد، وهرکه از فرمان نمایندگان او سربتابد ، مار وعقرب ، بر سر او فرو می ریزد، چشم وگوش بسته فرمانبرداری کند. بی شک با این پندارهای ویرانگر، انسان دیگر حاکم بر زندگی خویش نیست ، و از نیروی بی پایان خرد وبینش بی بهره شده است.
سی ام آذرماه- بیستم دسامبر ۲۰۱۲