امیر شمس
کمیته ای از مجمع عمومی سازمان ملل سه شنبه گذشته , جمهوری اسلامی را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محکوم کرد . آنچه که در این قطعنامه نمایان بود , افزایش تعداد رای دهندگان مثبت به محکومیت ایران است که خود نشان از عزم جامعه جهانی برای آشکار ساختن ظلمی ست که همه روزه از سوی سردمداران حکومت و ایادی آنها به شهروندان می رود , گرچه در این ارتباط « محمد خزائی » نماینده حکومت در سازمان ملل قطعنامه را رد می کند و از آن به عنوان دخالت در امور داخلی ایران یاد می کند , اما باید اظهار داشت که چطور کمک رسانی , هدایت و تجهیز رژیم جنایتکار سوریه از سوی جمهوری اسلامی برای کشتار مردم بی پناه سوری, به قصد تدام حکومت بشار اسد , مسلح کردن حماس برای شعله ور ساختن آتش جنگ میان فلسطین و اسرائیل و حمایت از تروریسم , دخالت در امور کشورها محسوب نمی گردد ؟
گرچه نمایندگان و عوامل قضائی و اجرائی رژیم ایران در پاسخ با این پرسش های دولت های جهانی , از روی موضع انفعال سخن می گویند و اعمال جنایتکارانه خود را به دیگر کشورها منتسب می کنند , جواد لاریجانی , دبیر ستاد به اصطلاح حقوق بشر قوه قضائیه از افرادی است که همواره در پی محکومیت ایران در زمینه حقوق بشر وارد صحنه می شود تا به نوعی با مظلوم نمایی , افکار عمومی را از واقعیات و نقض بی حد و حصر حقوق انسان در جامعه منحرف کند , زمانی که با او درباره قطعنامه و اعتراض جهانی از اعدام ها در جمهوری اسلامی سخن می گویند او با پاسخی مضحک به تعداد کشته شدگان در جنگ جهانی اشاره می کند که موضوعیتی در ارتباط با ایران ندارد !!
جواد لاریجانی در ارتباط با اعدام های مخفیانه که از موارد مطروحه در قطعنامه مورد اشاره در بالا بوده با وقاحت تمام اعلام می دارد که حتی یک اعدام مخفیانه در ایران صورت نمی گیرد ! . این ادعا در حالی مطرح می شود که کمپین بین المللی حقوق بشر , سال گذشته طی گزارشی مستند از اعدام های پنهانی در زندان های مشهد , بیرجند , قزل حصار , اهواز , ارومیه و قم خبر داده بود که در آن فهرستی بالغ بر ۱۰۰ نفر به چشم می خورد . لاریجانی در حالی با لحنی حق به جانب از قانون مداری دستگاه قضائی و انتظامی دفاع می کند که در گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر مواردی نظیر , عدم اجرای آیین دادرسی , اعدام بدون حضور و اطلاع وکلا , بی خبری زندانیان محکوم به اعدام حتی تا چند ساعت قبل از اجرای حکم , و نکته تامل اینکه در برگه وفات پزشکی قانونی که در بسیاری از این اعدام ها قبل از اجرای حکم صادر شده است , علت مرگ « قتل قانونی » ذکر شده است .
دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی در جایی دیگر در شرایطی از عدم به کار گیری شکنجه در مورد زندانیان سخن می گوید و مدعی می شود که در صورت محرز شدن شکنجه , شخص خاطی تا سر حد اعدام ! تنبیه می گردد که در بارزترین نمونه این عمل ضد انسانی , می توان به قتل ستار بهشتی , وبلاگ نویس شجاع , اشاره کرد که زیر شکنجه جلادان رژیم جان سپرد . البته مرگ غم انگیز ستار یک نمونه از هزاران موردی ست که به دست ماشین سرکوب و جنایت رژیم صورت گرفته و می گیرد تا بار دیگر این ادعای گزاف لاریجانی را آشکار کند که شکنجه , سرکوب و جنایت در برقراری و تداوم حکومت ولایت فقیه جزء جدایی ناپذیر آن است .
عوامل قضائی و امنیتی حکومت سرکوبگر در حالی اینگونه ژست های جانبدارانه از رعایت حقوق انسانها را به خود می گیرند که با ذکر تنها چند نمونه از رفتار بازجویان و ضابطان امنیتی با زندانیان سیاسی و عقیدتی , می توان به عمق فاجعه بیشتر پی برد زمانی که دستگاه قضائی برای دختر نوجوان نسرین ستوده , وکیل شجاع در بند , برای تحت فشار گذاشتن وی حکم ممنوع الخروجی صادر می کند , وقتی ارتباط تلفنی و ملاقات زندانیان سیاسی بر اساس سلیقه بازجویان و به دلخواه آنها و تنها به عنوان ابزاری برای فشار آوردن به زندانیان و خانواده آنها در نظر گرفته می شود , در شرایطی که رژیم تنها به فشار بر فعالان و کنشگران سیاسی و اجتماعی داخل ایران بسنده نمی کند و حتی از طریقی کاملا غیر انسانی و با گروگان گیری و برخورد با خانواده خبرنگاران و فعالین سیاسی و حقوق بشری خارج از ایران سعی داشته این موضوع را به ژورنالیست ها و کنشگران خارج نشین گوشزد کنند که در صورت اقداماتی علیه رژیم از طریق اطلاع رسانی و افشاگری , خانواده آنها در ایران از دست عوامل حکومتی مصون نخواهند بود . گروگان گیری و تهدید خانواده خبرنگاران بی بی سی فارسی و رادیو فردا در گذشته, و اکنون نیز بازداشت برادر کارگردان ایرانی , بهمن قبادی , به اتهامی هنوز دلیل آن مشخص نیست و برای اعتراف گیری اجباری از برادر بهمن قبادی و فشار آوردن به این هنرمند دور از وطن , از تازه ترین نمونه هایی ست که این مدعا را ثابت می کند .
اما مطلب دیگری که جا دارد در این عریضه به آن پرداخته شود , به مصاحبه چند روز گذشته جواد لاریجانی در صدا و سیمای حکومت بر می گردد . لاریجانی در جایی از صحبتهای خود به موضوع سکینه آشتیانی ( زنی که از سوی دستگاه قضائی به مجازات سنگسار محکوم شده است ) اشاره می کند و توضیح می دهد : « تعدادی از نمایندگان پارلمان ایتالیا در حمایت از سکینه آشتیانی اعلام کرده بودند که همه ما سکینه هستیم , که اگر اینگونه باشد پس همه شما هم باید اعدام شوید !! » پایان نقل قول , همانگونه که مبرهن است شخصی که به اصطلاح نمایندگی امور حقوق بشر جمهوری اسلامی را یدک می کشد , حتی در گفتگوی خود به نمایندگان پارلمان ایتالیا هم رحم نمی کند و از هزاران کیلومتر دورتر در رسانه دولتی, حکم اعدام برای آنها صادر می کند , چگونه می تواند شناختی از فلسفه و اصول اولیه و متعارف حقوق انسان ها داشته باشد ؟ بی شک در سیستم ولایت فقیه , همانگونه که بارها ثابت شده , تضییع حقوق انسانها , تبعیض های گسترده و سرکوب سیستماتیک آزادی خواهان جزء جدایی ناپذیر آن بوده و خواهد بود .
جمهوری اسلامی بارها ثابت کرده که اراده ای برای رسیدگی به جنایاتی که سالها در این حکومت از سوی نهاد ها امنیتی – قضائئ , و حتی خود سر, صورت می پذیرد ندارد . کشتار گسترده سال ۶۷ , قتل های زنجیره ای روشنفکران , حادثه کوی دانشگاه , قتل زهرا کاظمی و ترانه موسوی , سرکوب و کشتار شهروندان در انتخابات ۸۸ و ماجرای کهریزک و قتل ستار بهشتی , تنها نمونه هایی از جنایاتی ست که در جهت تداوم عمر حکومت صورت گرفته که در هیچکدام از آنها رژیم حاضر به پذیرش و حتی رسیدگی تشریفاتی به آنها نشده است . آری این است ماهیت اصلی حکومت مردم ستیز و ضد بشری ولایت فقیه که در آن مفهومی به اسم « حقوق انسان » اهمیت و جایگاهی ندارد .