بهروز سورن
فیلمی منتشر شده است از باصطلاح بخش اول افشاگری های یکی از ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که در بسیاری از رسانه ها منتشر شد و بینندگان بسیاری نیز داشته است. این فیلم در حدودا بیش از بیست دقیقه در یوتیوب منتشر شده است. اطلاعاتی مذکور همانطور که خود اعلام میکند, رضا مازندرانی نام دارد و اهل شهر گرگان است. رضا مازندرانی مدعی است که با یک چمدان مدارک افشاگرانه فرار کرده و قصد دارد در ویدئو های بعدی آنها را به بینندگان بخش های آتی ارائه دهد و بدین ترتیب افشاگری عظیمی راه بیاندازد و ملاحظه احدی را هم نکند.
نمیدانم چرا با دیدن این فرد و فراز و نشیب های صدایش و تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم وی بیاد بازجوهای زندان و بازپرس ها افتادم. لحن خشن و عصبی وی و هیجاناتی که از میان گفتار وی به بیننده منتقل میشود نشاندهنده این است که ایشان سالها در رکاب این وزارت خدمت کرده است و بقولی این رفتار غیر طبیعی در وی نهادینه شده است. امروز هم که در مقام افشاگر در مقابل دوربین ظاهر میشود اما هنوز جایگاه رفتاری و شناسه های اخلاقی خود را ترک نکرده است.
آنطور که ادعا میکند مادر او را به گروگان گرفته اند تا او را تحویل بگیرند و از اینگونه روشها و داستان ها که ایشان شخصا با آنها آشنائی دارند و در روزهای آینده با افشاگری های وی جزئیات بیشتری در اختیار قرار خواهد گرفت.
نمونه های متعددی پیش از این نیز با عنوان اطلاعاتی سابق روی صفحات ویدئوئی ظاهر شده اند و بخشا نیز افشاگر بوده اند اما اولین سوالی که همیشه برای مخاطبان مطرح میشود این است که چرا این افراد از سیستم های مافیائی اطلاعاتی رژیم خارج می شوند و سپس اطلاعات خود را عمومیت می بخشند؟
بخشی از این اطلاعاتی های سابق! تا کنون اعلام کرده اند که به گذشته نادرست خود پی برده اند و امروز میخواهند اشتباهات خود را با افشاگری درباره رژیم جمهوری اسلامی و اقدامات خویش در این سیستم, جبران کنند. دستگاه عریض و طویل جنایت و آدمکشی وزارت اطلاعات رژیم قطعا در کوران حوادث و گذشت زمان این افراد را نیز به اردوی مخالفان سیاسی خود تحویل خواهد داد.
دیر یا زود افرادی پیدا خواهند شد که با هزار و یک دلیل هم کیشان قدیمی خود در این دستگاه رسوا خواهند کرد و اپوزیسیون رژیم بنظر من برای روشن نمودن تاریکخانه های حکومت میتواند این فضا را در اختیار این افراد قرار دهد. طبیعی است که هر فردی مسئول کرده های خود است و میبایستی روزی پاسخگو باشد. پاسخگوئی علاوه بر افکار عمومی به دادگاههائی است که ذیصلاح خواهند بود و در برابر مردم کشورمان مسئول خواهند بود.
اما برگردیم به نوار ویدئوئی آقای رضا مازندرانی که قرار است چمدانی محتوی مدارک افشاگرانه را باز و رژیم را رسوا کند.
چند نکته در این نوار پر شده قابل ذکر است:
محتوی کلی این فیلم بیست و چند دقیقه ای اصلا افشاگرانه نیست. ایشان در طول نوار تنها تهدید به افشا در نوارهای آتی کرده اند و سوال این است که چرا از همینجا شروع نکرده است؟ بیست و چند دقیقه فرصتی است طلائی که او میتوانست حداقل نیمی از فیلم رابه افشاگری اختصاص دهد زیرا چمدان بزرگ است و مدارک بسیاری در آن موجودند؟!
آنالیز این نوار نشان میدهد که آقای مازندرانی به این دلیل که آفتاب نوربخش را دیده است و به اشتباهات خود پی برده است این فیلم را ارائه نداده اند. بی اراده بیاد این نکته می افتم که چرا ایشان امروز افشاگری میکند؟ و تمامی آن سالهای عنکبوتی و تار را در وزارت اطلاعات به بطالت گذرانده است؟! آیا انگیزه ایشان گروگان بودن مادرشان است؟! آیا با توجه به مدت طولانی اسارت مادری شجاع و نمونه همانند نسرین ستوده و دیگران در سیاهچالهای سازمان قدیمی ایشان نمیتوانست تلنگری بر بیداری وی باشد؟!
با کمی دقت به فیلم تهیه شده از سوی ایشان متوجه میشویم که اصلا مخاطب رضا مازندرانی بیننده نیست و وی خطاب به هم کارانش در وزارت اطلاعات صحبت میکنند و تهدید چندباره افشای همه عناصری که او نمیخواهد از آنها بگذرد, اسم رمزی است که میان ایشان و همکاران سابقش موجود است. هر دو طرف ( افشاگر و افشا شونده ) میدانند در مورد چه افرادی صحبت است و گویا قرار است معامله ای انجام شود که ما بینندگان از آن بی خبریم؟!
همین و بس تا نوارهای بعدی ایشان؟
بهروز سورن
۲۰.۱۱.۲۰۱۲