movahedi 01

کمپین بازگشت به میهن؛ راه‌کاری برای برون رفت اپوزیسیون از انسداد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

movahedi 01

movahedi 01امیرحسین موحدی

“بهار ایرانی” غیر ممکن نیست، این بهار با ما و از خود ما شروع خواهد شد بانفس جسور پرستوهای مهاجری که به آشیانه باز میگردند:.. هیچ بهاری در خزان پای در باغ نمی‌گذارد ؛ همانگونه که افغانستان و عراق -بواسطه دخالت خارجی‌- هیچگاه نتوانستند به سرنوشت زیبای بهار عربی‌ در تونس و مصر دست پیدا کنند.

چندی پیش مقاله‌ای خواندم از یک ایرانی مهاجر ساکن آمریکا تحت عنوان «جسارت ملی‌؛ فراخوانی برای اپوزسیون» که فراز اصلی‌ و شاه بیت آن یادآوری این مطلب برای مدعیان مبارزه با استبداد جمهوری اسلامی در خارج کشور بودکه بعد ازگذشت نزدیک به ۳۴ سال حاکمیت خون و جنون در ایران و آزمودن انواع شیوه‌های مرسوم مبارزاتی در خارج از ایران انسداد سیاسی و عدم کارایی‌ این مبارزات امری انکار ناپذیر بوده و از سوئی دیگر نیز ملت رنجکشیده ایران در داخل کشور روز بروز و بیش از پیش اعتماد خود را به خارج نشینان از دست می‌‌دهند؛ نگارنده این تحلیل واقع بینانه در نتیجه گیری خود و به عنوان راهکار و برون رفت از این بن بست می‌نویسد: برون رفت ازاین حالت مشروط به اقدامی متهورانه می‌باشد که لایق ملت ایران باشدوالبته محتاج انسان‌هایی بزرگ واز خود گذشته. فقط درسایه این جسارت ملی هست که هم اپوزسیون شخصیت اصلی خود را باز می یابد هم ملت ایران امید گمشده خود رادر افق می‌‌بینند.

به نظر نویسنده این کار بزرگ و ملی، ایجاد کمپین بازگشت به میهن می‌باشد. چنین پیشنهادی از سوی هرکسی می‌تواند سوالات بسیاری به اذهان متبادر کند؛ صرف‌نظر از مکانیزم این اقدام؛ و اینکه آیا امکان آن وجود دارد یا نه؟ برخی‌ نیز از ایراد اتهام و توهم به پیشنهاد دهنده مضایقه نخواهند کرد که گویا این هم توطئه‌ای از سوی حکومت می‌باشد. و شاید در این‌مورد بخصوص به‌واسطه هراس حاکمیت از فراگیر شدن ایده بازگشت به میهن و تبدیل موضوع به معضلی برای رژیم در عرصه تبلیغات جهانی‌؛ بازار اتهام و تخریب گرم‌تر از موارد دیگر باشد؛ چرا که رژیم در سال‌های گذشته بی‌‌میل نبود که با خروج فعالین سیاسی از کشور و گرفتار شدن‌شان در وادی غربت و دربه‌دری با یک تیر دو نشان بزند اول اینکه از عواقب حضور آنان در جامعه با کمترین هزینه راحت شود؛ و دوم اینکه بدون نیاز به داغ و درفش مخالفین خود را با عذاب آوارگی و بی‌سروسامانی مجازات نماید. به قول معروف، نور یک شمع در ظلمات و تاریکی، گرامی‌ و با ارزش است و وقتی‌ مبارز و اندیشمندی جامعه ظلمت زده خود را ترک می‌کند حتی اگر خورشید تابانی باشد به اندازه یک شمع در داخل برای استبداد خطرناک نخواهد بود.

از سوئی دیگر تبدیل این پیشنهاد ساده به کمپینی خبرساز در دنیای آزاد و ثبت نام عمومی در کاروان مزبور صرف‌نظر از عملی‌ شدن یا نشدن آن می‌تواند افکار عمومی دنیا را به مبارزات آزادی‌خواهانه ملت ایران معطوف کند، نگاهی‌ به موارد مشابه در عصر حاضر نشان می‌دهد که چنین اقداماتی به‌سرعت و بشدت مورد استقبال رسانه‌ها قرار گرفته است؛ به‌عنوان مثال حرکت کاروان حقوق بشری به سوی اسرائیل در سال۲۰۱۰ که به نام کاروان آزادی عملی‌ شد هزینه بسیار بزرگی به اسرائیلی‌ها تحمیل کرد. حتیحمله اسرائیل به کاروان آزادی نه تنها از تاثیر شگرف این اقدام نکاست بلکه نفوذ آنرا در افکار عمومی عمیقتر و جاودان کرد.

نگاهی‌ ساده به آشفته بازاری بنام «اپوزیسیون» ایرانی در خارج از کشور نشانگر این واقعیت است که افراد و گروه‌های فعال مخالف جمهوری اسلامی صرفنظر از هدف مقدسی که اغلب آنان در برکناری استبداد دینی ایران دارند؛ هنوز نتوانسته‌اند از دام خود محوری و انحصار طلبی رها شوند و با این شرایط هرگز نخواهند توانست برای یک‌روز هم که شده همدیگر را تحمل کنند؛ انواع منشورها ،کنگره‌ها؛ همایش و نشست‌ها که به‌سرعت و پیاپی در شهرهای مختلف جهان برگزار می‌شود؛ شوربختانه پیامی جز این ندارند که «مردم ایران متحد شوید! البته با من». و بدین‌گونه است که ایرانیان درون میهن ۳۳سال است که آدرس اپوزسیون را از هم می‌‌پرسند. و این رشته سر دراز دارد. تعریف اپوزسیون و احراز هویت حقیقی‌ آن؛ ضروری‌ترین و نخستین گامی است که بایستی‌ مورد اقبال و توجه مخالفین جمهوری اسلامی قرار گیرد چرا که تا به اکنون بجای مشارکت و حضور در یک «ظرف» خود جوش؛ همه مدعیان دست به دعوت دیگران به شوراها و گروهایی کرده‌اند که کسانی‌ به عنوان دعوت کننده و گروهی به عنوان مدعو و بعبارت دقیق«سیاهی لشکر» در آنها شرکت کرده‌اند. و این همان نقطه کوری می‌باشد که موجب شکست زودرس آنها شده است.

آغاز یک اقدام که ما در اینجا از آن بنام «جسارت ملی‌» یاد می‌کنیم می‌‌تواند اپوزیسیون ایرانی را برای احراز هویت و تعریف متشکل کند. «ظرف» مورد پیشنهاد، نه یک منشور و اساسنامه و نه یک مجمع از پیش تعیین شده بلکه یک اقدام عملی‌ می‌باشد که از یک‌سو بتواند اعتماد از دست رفته داخلی‌ را اعاده کند و از سوئی دیگر شناسنامه آن به نام هیچ فرد و گروه مهر نخورده باشد. در واقع اعلام آمادگی برای بازگشت به میهن و پذیرفتن مخاطرات جدی آن همان چیزی است که این «ظرف» مورد اعتماد عمومی را بوجود می‌‌آورد. ملت ایران امروز ارزش و اعتبار مردان و زنانی که در نخستین گام بر هستی‌ خود پا می‌گذارند را به‌خوبی در می‌یابند و حساب آنان را از قدرت طلبان و جاه‌پرستانی که ۳۳ سال است با گرفتن ژست مبارزه شومن تلوزیون‌های لوس آنجلس هستند جدا می‌سازد. بازگشت هم‌زمان کثیری از مبارزین به میهن با وجود خطر […] بهار موعود ایرانی را محقق سازد، بهاری که فقط با ما و از ما و عبور از من و. منیت‌ها شروع می‌شود.

کسانیکه علی‌ رغم شعارهای ظاهری و مخالفت زرگری با حمله خارجی‌ در عمق ذات خود در آرزوی این حمله بوده و از شنیدن صدای طبل جنگ در پوست خود نمی‌گنجند؛ باتوسل به این حقیقت که رژیم جمهوری اسلامی مقصر و مسبب هر فاجعه‌ای می‌باشد که در کمین ایران است؛ به عمد از کنار وسعت فاجعه می‌‌گذرند ودرخوشبینانه‌ترین شرایط داد بر می‌‌آورند که «ای ملت دردمند و گرفتار مصیبت! راه‌کار در شما نزد ماست و اگر می‌خواهید که از این شرایط آچمز رها شوید بیایید با ما! متحد شوید تا بتوانید با تعیین آلتر ناتیو نظام دنیا را متقاعد کنیم از حمله به ایران اجتناب و کمک کنند که ما با کسب قدرت منافع آنها را هم تامین کنیم!» این تمام اندیشه جماعتی عوام فریب است که هنوز از خرد ملی‌ هموطنان خود درسی‌ نیاموخته و گویا نمی‌دانند تاریخ یک علم است و تکرار یک تراژدی تاریخی برای بار دوم یک کمدی بیش نخواهد بود و مثال چلپی و حکایت آن در عراق نسخه مضحکی است که برای ملت بزرگی‌ مانند ایران قابل تکرار نیست. اذهان معلولی که در این اندیشه به‌سرمی برند عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند؛

باحمله خارجی و ویرانی بنیان‌های مدنی و فرهنگی‌ ایران استبداد حاکم می‌‌تواند راحت تر از گذشته به استیلای خود ادامه دهد؛ هرچند اکثر اهالی آنچه که اپوزیسیون ایرانی خوانده می‌شود در مناسبت‌های مختلف، مخالفت خود را با هر گونه حمله خارجی اعلام کرده‌اند، و راه حل برکناری نظام فعلی‌ را در داخل ایران و بدون دخالت خارجی‌ جستجو کرده‌اند ولی‌ بدون اغراق باید پذیرفت که بسیاری از این اهالی بر خلاف مواضع ظاهری خود از اینکه یک حرکت نظامی معادلات حاضر را بهم بریزد چندان ناراضی‌ نیستند به گمان اینان رستمی پیدا نخواهد شد امید / کاشکی‌ اسکندری پیدا شود؛ این گروه که دچار نوعی پارانویای سیاسی هستند از درک این امر بدیهی‌ غافل یا عاجز هستند که هیچ بهاری در خزان پای در باغ نمی‌گذارد؛ همان‌گونه که افغانستان و عراق -به‌واسطه دخالت خارجی‌- هیچ‌گاه نتوانستند به سرنوشت زیبای بهار عربی‌ در تونس و مصر دست پیدا کنند.

منبع : خودنویس

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.