این مقاله چند ماه پیش نوشته شده و فراموشی سبب شده است که در محاق بماند و امروز منتشر شود. به هر حال بحثی است که همیشه تازه است.
بیانیّه ای از سوی «دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان» (عیناً به همین شکل) زیر عنوان: «کردها حق دارند خواستار حمایت بین المللی گردند» منتشر شده است که بدبختانه کاملاً و از هرجهت نشان از نیّت سوء نویسندگان بیانیه دارد و قصدی جز تجزیّه طلبی از آن مستفاد نمی شود. بیانیّه پس از بیان و شرح وضع لیبی که شورای امنیّت سازمان ملل علیه دیکتاتوری قذافی قطعنامه تصویب کرد و نیروی نظامی ناتو به کمک مردم معترض لیبی شتافت، از همان منابع و نیروها درخواست کرده است که به یاری کردها بشتابند و کردها را از دست چند کشوری که قوم کرد در آنها اقامت دارد و زندگی می کند، نجات دهند؛ و سرانجام استقلال کردها را تأمین سازند.
حتا در بیانیّه، واژه ایران پس از نام حزب دموکرات حذف شده است و اعلامیه حزب دموکراتی را معرفی می کند که یا بین المللی است و یا حزبی است متعلق به تمام نقاط کردنشین چهار کشوری که کردها در آن سکنا دارند. و به هر تقدیر معلوم نیست کدام کردستان مورد نظر نویسندگان است.
با تحقیق و پرس و جوئی که دوستان هماندیش به عمل آوردند، معلوم شد این بیانیّه مربوط به حزب دموکرات کردستان ایران نیست و از سوی آن حزب صادر نشده، بل از سوی شاخه ای از این حزب که سالها پیش از حزب مادر انشعاب کرده و جدا شده است تهیه و پخش شده است.
من نمی خواستم وارد این بحث شوم و خود را با متعصبانی درگیر کنم که شوونیسم قومی ذهنشان را از هرچه مفهوم میهن پرستی و احترام به یگانگی مردم کشور خویش است پاک کرده است. برای این گروه و این گونه مردمان، کشور ایران مملکتی غریبه و بیگانه است و لا محاله استقلال و تمامیّت ارضی چنین سرزمینی برای آنها جنبه فانتزی دارد. مشکل آن دسته اندک تعداد از کردهای ایرانی که چنین بیانیّه ای را پخش می کنند در این است که با وجودی که نعل وارونه می زنند و آدرس غلط می دهند تا سخن و ایده خود را به گوش باور برسانند و به زعم خویش مخاطب را فریب دهند، از جهان سیاست نیز توقع دارند که این فریبکاری را نبیند و گواهی و رأی مثبت نسبت به خواست نامقبول و خلافشان صادر کند.
هیچ نزدیکی و ارتباطی بین آنچه در لیبی اتفاق افتاده و درجریان است، با وضع کرد و کردستان نیست. کسانی که چنین رابطه ای را درست کرده و می سازند، یا نا آگاهند و یا فریب کار و در این مقایسه مع الفارق هدفهای خود را جستجو می کنند.
مردمان یک کشور مستقل به نام لیبی با چند گونه قوم و قبیله، ۴۲ سال در زیر آتش استبداد یک دیکتاتور دیوانه سوخته و ساخته اند؛ و در زمانی که متفقاً به پرخاش و اعتراض برخاسته اند، چون از یک سو فریادها و توانائی هایشان در مقابل نیروی میلیتاریستی دیکتاتور هیچ بوده است، و از دیگر سو جهان آزاد بیش از این دیوانه بازی های حاکمشان را تحمل نیاورده، قوای خود را به پشتیبانی آن مردم و به دفاع از آنان به میدان فرستاده و تصمیم به همدردی و همراهی با این مردمان گرفته و به حق از آنان در برابر تعدی و کشتار دیکتاتور دفاع کرده است. این چه ربطی به قوم کرد – بویژه کرد ایرانی دارد – که به هرتقدیر و علت در بین چهار کشور پراکنده است و به چند گونه گویش به نام کردی حرف می زنند و اکثرشان سخن همدیگر را نمی فهمند؟
من اعلام می کنم که قوم کرد در ایران مانند دیگر ایرانیان از حکومت به شدت ناراضی است؛ ولی از این که ایرانی است به خود می بالد. تنها خواسته مهم اش این است که همطراز با مردمان کشورهای آزاد و دموکرات از نعمت آزادی و عدالت برخوردار باشد و همردیف با دیگر مردمان میهن ارزیابی شود؛ تا در سایه آزادی و دموکراسی به آن همسانی و تساوی برسد. به سخنی روشنتر هموطن دست دوم به حساب نیاید! هم اکنون اکثریّت نزدیک به اتفاق کردها در کردستان ایران و درون میهن جدا از استبداد آخوندی، از آرامش نسبی برخوردارند و همانند دیگر مردمان ایران زمین ستم و حماقت حکومت اسلامی را نظاره گر بوده و ضمن تحمل با آن مخالفند. این مردم در شمار اکثریّت نه از فدرالیسم خبری دارند و نه به جدائی از ایران اندیشیده اند.
این گونه سخنها که بوی جدائی و تجزیه طلبی به شدت ازآن استشمام می شود، تنها در درون احزاب و گروه های سیاسی ئی که خود را قیم مردم کرد می دانند جریان دارد و به صورت هدف و دکترین این احزاب درآمده است. عامه مردم کُرد، از این بند بازی ها حیرانند و اغلب خبر ندارند؛ و این جاهطلبان و سیاست بازان را نمی شناسند.
از سوی دیگر، تاریخ در هیچ جا نشانی نداده است که کردها زمانی مستقل بوده و کشوری داشته باشند؛ و یا در کتابهای جغرافی سراغ نداریم کشوری به نام کردستان برروی کره زمین دیده شده باشد. زیرا به یقین تمام سرزمین کردستان در بیشتر زمانهای گذشته ی دور، همواره جزئی از امپراتوری شاهنشاهی و بخشی از کشور مستقل ایران بوده است. این موضوع را تاریخ چه در زمان مادها و چه در دوره هخامنشیان و بعد به هنگام حکومت سلوکیان و سرانجام سلسله ی ساسانیان، همیشه گواهی داده و به ما نشان می دهد. پس از یورش اعراب چادرنشین و غارتگر به امپراتوری ما و شکست ساسانیان و برقراری حکومت اعراب نیز، کردستان همانند دیگر بخشهای ایران همراه دیگر مردمان ایران و میهن پرستان، و مانند دیگر نواحی ایران به ناچار مطیع نیروی اشغالکر و خلفای عرب بوده است. تا سرانجام این سرزمین را حماقت و تعصب مذهبی ی پادشاهان صفوی دو نیم کرد؛ و نیم بزرگش را در جنگهای پر زیان مذهبی از دست داد و نصیب امپراتوری خلفای عثمانی که با شیعیان صفوی همواره در جنگ بودند شد و نیم کوچکش در دامن مادر باقی ماند. البته بلاهت پادشاهان قاجار نیز در بخشی از این مصیبت دخیل بوده است و آنان نیز بخشی را به تاراج دادند.
آن نیمه بزرگتر پس از شکست و تجزیه کشور پهناور عثمانی توسط استعمارگران بریتانیا و فرانسه، بین سه کشور عراق و ترکیه و سوریه تقسیم شد؛ و شماری انبوه از مردمان کردی که از هر نظر ایرانی بودند و فرهنگ ایران را پاس می داشتند، به زیر سیطره ی دو فرهنگ نامتجانس – با فرهنگ کرد و ایرانی – یعنی ترک و عرب افتاد. بخش بزرگش به ترکیه رسید و قسمت کوچک به عراق واگذار شد.
بنابراین تمام بخشهای این سرزمین همیشه جزء کشور بزرگ ایران و همراه ایران بوده است. درنتیجه ادعائی به این مفهوم«ما بازگشت استقلال خود را طالبیم» امری تازه ساز است و در هیچ تاریخی نشانی از استقلال کردستان به چشم نمی خورد. گرچه برخی از سران قبایل کرد و عشیره های کردستان عثمانی در ۳۰۰ سال گذشته به مخالفت با حکومتشان برخاسته و اغلب پیه زندان و تبعید و حتا مرگ را هم به تن مالیده و ناموفق بوده اند، اما در هیچ گوشه تاریخ ایران ما نام و نشانی از کشور کردستان نمی یابیم. بنابراین ادعای حضرات برای برگرداندن وضع گذشته، نا به جا و بی بن مایه و بی ریشه است. پخش این بیانیّه از سوی چند نفر معدود کرد ایرانی که از کشورهای نیرومند جهان یاری برای رسیدن به استقلال و جدائی از ایران را در سر پروریده و طلبیده اند، جز خباثت و خیانت نامی دیگر ندارد.
کالیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا ۵/۵/۲۰۱۷
یک پاسخ
شما چیکاره ای که اعلام می کنی ما خواهان جدایی نیستیم؟؟بعدشم اونجا نشستی و داری تز می دی؟؟ شما بیا اینجا بزار برادرت رو به جرم کولبری با ژ 3 بکشن بعدشم به جرم!!مذهب متفاوت و قومیت متفاوت از تبعیض سیستماتیک فیض ببر بعدشم بیا و نگاه کن چجوری دارن جایی رو که توش زندگی می کنی معادنش رو به تاراج می برن!!خلاصه شما از کالفرنیا بیا اینجا و بعد ما هم حرفتون رو قبول می کنیم!!این حقه منه که حرفاتون قانعم نکنه!!پس لطفا قانعم کن!! منتظر ایمیلتون می مونم