مقاله اول بقراط بنام«شاهزاده ای که بیشتر چپ است تا راست!»به ما یکسری اطلاعات میدهد که عبارتند از: ۱- رضا پهلوی به همراه هیئتی که وی سخنگویی آن را بر عهده داشت از برای یک دیدار چهار روزه و به دعوت کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان به برلین رفته است.۲- از طرفدار جمهوری و پادشاهی، از راست و چپ در این هیئت حضور دارند و عمدتا جوانانی که جمهوری اسلامی را با پوست و گوشت خود تجربه کردهاند. ۳- وی در هر فرصتی که پیدا میکند،راجع به وضعیت در هم پاشیده کشور اطلاعاتی در اختیار طرفهای خارجی قرار میدهد و این سوال را مطرح میکند که چه باید کرد که در فردای بعد جمهوری اسلامی صرف نظر از سیستم حکومتی امکان خدمت برابر برای همه فراهم باشد .۴- فکر میکند جامعه آینده ایران بدون همکاری چپ و راست نه میتواند ساخته شود و نه میتواند حاصل به دست آمده را به درستی در جامعه توزیع کند.۵- تصور سیاسیاش برای ایران آینده از نظر حزبی نه سیستم دو حزبی آمریکا و انگلیس، بلکه کشورهای اروپای مرکزی و شمالی است که احزاب مختلف در آنها فعالیت دارند.۶- حاضر به گفتگو درباره همه چیز است و حاضر نیست هیچ پیششرطی را برای گرد هم آمدن نیروهایی که ادعای تحقق دموکراسی و تأمین حقوق بشر در ایران دارند، بپذیرد.۷-میگوید، اگر یک نمودار از صفر تا ده را از راست به چپ در نظر بگیرید، من خودم را جایی بین شش و هفت میبینم! عدالت اجتماعی برایش اهمیت ویژه دارد ۸- پروژه او عبارت است از: آشتی ملی، عفو عمومی، انتخابات آزاد! پروژهای به پهنای ایران که همه، به جز متهمان به جنایت، در آن جای میگیرند و آنها نیز باید در یک دادگاه صالح و در شرایط عادلانه پاسخگوی مردم باشند. حال باید از امین موحدی پرسید که شما بفرمائید اگر معیار ما سخنرانیها و مواضع ایشان در قبال دیگر گروهها چه موافق و یا مخالف ایشان و جمهوری اسلامی نباشد پس تحلیل و بررسی یک شخصیت سیاسی را بر چه مبنایی باید انجام داد؟ ایا شما کسی را سراغ دارید که با علم لدنی به ما اطلاع دهد ایشان نقش بازی میکنند؟ موسوی رسما و با سند و مدرک اعلام کرد که قصدش بازگشت به دوران مقواست و ماله کشان خارج کشور میگویند نه منظورش چیز دیگری بوده و جماعتی که فکر میکند مخالف ملایان است مدام میر اینو گفت و اونو گفت میکند اما ولیهعد سابق ایران اعلام میکند که من بچپها نزدیکی بیشتری احساس میکنم تا راستها – اگر بعد از بزیر کشیدن ملاها مردم در یک همه پرسی ازاد نظام جمهوری را انتخاب کنند به ان احترام میگذارم و اماده ام برای خدمت ٫ اگر کسی پیدا شود و سعی در بازتاب نظرات او داشته باشد با دوستان باورمند بدوستی بروش خاله خرسه روبرو میشود. قصد من این همانی کردن نیست اما کشور ما در سال ۵۷ بدلیل بغض و عصبیت سیاسیون خود تلاش بختیار برای نجات کشور را نقش بر اب کرد و میبینیم که معنی واقعی «یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی»یعنی چه٫ پس لطفا با کمی تعمق بیشتر بنویسیم. اما مقاله دوم الاهه بقراط بنام« ما قرون وسطای خود را پشت سر می گذاریم» تا یادم نرفته باید با صدای بلند بنوسیم که مشمئزکننده است این امر به معروف کردن امین موحدی در لفافه دوستی وقتی که میگوید«یک روزنامه نگار وقتی استقلال اش را از دست می دهد به همراه آن شجاعت و سپس صداقت اش ….» و یا«با تمام احترامی که نسبت به خانم بقراط قائل هستم … علاقمند هستم که خانم بقراط به عنوان یک روزنامهنگار برجسته دوباره به جایگاه اصلی و ارزشمند خود باز گردند.» متاسفانه یا هنوز با وجود … زندگی در خارج عادت بزور فرستادن مردم به بهشت را ترک نکرده و یا زنان را درخور نمیداند که قدرت تشخیص و ابراز نظر مخالف را داشته باشند بدون گمراه شدن. حالا برویم سراغ جمله ای که باعث تعجب امین موحدی شده است مبنی بر اینکه «در ایران آینده نه به خدا و به قرآن و پدیدههای آسمانی و زمینی دیگر بلکه باید به قانون اساسی متضمن حقوق مردم سوگند خورد» مشگل موحد مشخص میشود چون بزعم ایشان بیش از ۹۰ درصد مردم ایران مسلمان هستند و از این ایده ناراحت میشوند .لازم میدانم به موحد و دیگرانی که اطلاع ندارند بگویم چند رفرم شاه در سال ۴۲ باعث شد که بامبول ۱۵ خرداد بوجود بیاید مثلا « دو فاکتور اساسی این شش ماده، حذف لفظ «ذکوریت» از شرایط انتخاب شوندگان بود و جایگزینی سوگند نمایندگان مجلس به جای «قران کریم» به «کتاب آسمانی» باورمندان به آن ادیان؛ تا پیش از این تاریخ، یهودیان، مسیحیان، بهائیان، زرتشتیان و بیخدایان، در دو مجلس همه به «قران مجید» سوگند میخورده اند. ببینید عکس العمل خمینی را: تلگراف با عنـوان [حضـورمبـارک اعلیحضـرت همایـونـی] و با امضای [الداعی روح الله الموسوی الخمینی] بود که متذکر شـد: «دولت شرط اسلام را در رای دهندگان و منتخبیـن ذکر نکـرده وبه زنهـا حق رای داده و ایـن امرموجـب نگرانی علما و مسلمین شـده؛ تقاضـای حـذف تصـویـبنامه را دارد.» بجواب شاه توجه کنید. « تلگراف برای دولت فرستاده شـد ضمنـا توجـه شما را به وضعیـت دنیا و زمانـه جلب میکنـم.» تلگراف بعدی میرسد «آقای علـم تخلـف خود را از قانـون اساسـی اعلام و با تبـدیل قسـم به قـرآن مجید، میخواهد قرآن را از رسـمیت انداختـه و اوسـتا و انجیـل و بعضـی کتب ضالـه را جای آن قراردهـد.» روزنامه کیهان در روز دوشنبه 16/7/41 نوشت که «طبق لایحه ی انجمنهاى ایالتى و ولایتى که در دولت به تصویب رسیده و امروز منتشر شده، به زنان حق راى داده شد.» به گفته آقاى دوانى، البته در آن تصویبنامه: 1- قید اسلام را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته بودند. 2- به جاى قسم خوردن منتخَبین به قرآن مجید، کلمه ی کتاب آسمانى گذاشته شده بود. 3- به جاى کلمه ی ذکور «از شرایط منتخبین» کلمه ی «باسواد» گذاشته شده بود که اعم از ذکور و اناث مىباشد. سپس اخوندها شریعتمدارى و گلپایگانى و خمینى با فرستادن تلگرافهای همزمان و تحریک مردم بر علیه تصویب نامه انجمنهاى ایالتى و ولایتى حدود دو ماه طول کشید تا به لغو آن تصویب نامه از سوى دولت منجر شد. مشروح آن قضایا در کتاب «نهضت دو ماهه ی روحانیون ایران» و جلد سوم کتاب «نهضت روحانیون ایران» نوشته ی آقاى على دوانى آمده است. مثال شما مبنی براینکه چون کتاب دینی برای سوگند در مجالس امریکا استفاده میشود پس نظر رضا پهلوی خطاست من را بیاد منطق مطهری برای رد ازادی پوشش او انداخت معتقد بود اگر حق پوشش یعنی تمدن پس حیوانات متمدن ترند!! ایشان از مغزهای متفکر این انقلاب بود.تائید و یا رد نظری از طرف امریکا و یا هر کشور دیگر که نباید مبنای متراژ ما قرار بگیرد منا فع ملی ما حکم میکند که در عین حالی که به نظرات دیگران توجه کنیم اما باید انچه راکه بنفع خودمان است انتخاب کنیم .فراموش نکنیم شاهزاده ای که خودش را از تکیه بر مذهب بی نیاز مبیند دمکرات تر است از چپها و مذهبیهاب فکلیی که از صبح تا شب مشغول توجیه و ماله کشی فجایع این رژیمند. فراموش نکنیم تمام مراسم مذهبی رسمی باید فقط و فقط نمایانگر و اشاعه دهنده شیعه باشد و بس همین
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو