مهدی رود
نشست طیفی از اپوزسیون خارج از کشور با محوریت گذار به دموکراسی , هفتم و هشتم آپریل در حومه واشنگتن انجام شد . در این کنفرانس صاحب نظران ( نه البته از سوی حزب ها و گروههای خاص ) طرح ها و پروژه های عملی گذار به دموکراسی را در دایره دید و قضاوت همگان قرار دادند .
از آنجایی که هیچ نشستی , به خصوص مجامعی از این دست با وجود کثرت نظرات و تفاوت آراء چه در حوزه نظری ماهیت نظام آینده از دید آنان و چه در شکل عملی عبور از رژیم کنونی و گذار به ” دموکراسی ” ( واژه ای که هدف اصلی و تنها مورد توافق شرکت کنندگان در این نشست بود ) نمی تواند عاری از نکات منفی و یا مبهم باشد , اما بلافاصله بعد از به سرانجام رسیدن این نشست , برگزاری آن از جهاتی متعدد مورد هجوم کنشگران و قلم به دستان عرصه سیاست قرار گرفته و می گیرد . بی شک اینگونه سیاه نگاه کردن به مسئله مهمی که تیکه برداری از نقاط مثبت آن می تواند راه را برای رسیدن به یک توافق کثرت گرا , گامی جدی در جهت همسان سازی اپوزسیون بردارد , نمی تواند کمکی به احداث شاه راهی کند که انتهای آن رسیدن به مقوله اتحاد اپوزسیون باشد و بلعکس رفتن به آن سوی مصداق آب به آسیاب ریختن حکومت کنونی و سوژه آفرینی برای کیهان شریعتمداری ست . پس بهتر است اگر قرار باشد نیمه خالی لیوان را نگاه کنیم گوشه نظری هم بر نصفه پر آن داشته باشیم
از نکات مثبتی که در ارتباط با این همایش می توان به آنها اشاره کرد به اختصار این بود که :
اول – مستقل بودن این همایش از نظر مالی , که افراد شرکت کننده هزینه رفت و آمد و هتل و را از جیب خودشان پرداخت کردند این بهانه را تا حدود زیادی از منتقدان مغرض گرفته بود که کمی با تآمل بیشتری نسبت به چگونگی برگزاری این کنفرانس بنگرند و هزینه برگزاری این نشست ها را از بودجه دولتها مانند چماق بر سر شرکت کنندگان فرود نیاورند که در گذشته متاسفانه شاهد آن بودیم .
دوم _ علی رقم اینکه گفته می شد که چرا در این جمع افرادی با گرایشات اصلاح طلبی شرکت داشتند , بنده بر این باورم که اتفاقا در نشستی اینچنینی لازم است صاحبنظران با دیدگاههای مختلف حضور داسته باشند و طرح خود را بیان کنند , در نهایت این عامه مردم هستند که با توجه به تجربه تلخ حکومت اسلامی در سی و سه سال و خطی و مشی اصلاح طلبی با بزک « مردم سالاری دینی » در زیر لوای جمهوری اسلامی , به داوری می نشینند و جنسی را از میان اجناس ارائه شده در این آوردگاه انتخاب می کنند که دردی بر درمان بیماری مهلک استبداد دینی و استثمار ثروت و شوکت این سرزمین باشد نه مسکّنی بر زخم کهنه که به محض پایان یافتن اثر تسکین و باز شدن زخم دیرین به بازتولید استبداد منجر شود .
سوم _ گشودن درب این کنفرانس به روی تلوزیون ها و رسانه ها را با وجود نقص هایی که نمی توان آن را در نظر نگرفت نیز می تواند از نکات مثبت این نشست دانست که در مقایسه با کنفرانس پیشین ( استکهلم ) حرکتی رو به جلو محسوب می شود .
اما از منظری دیگر این آوردگاه حقایقی تیره نیز در بر داشت که می تواند قابل توجه باشد :
اول _ قدر مسلم جنبش عظیم اعتراضی مردم از پس کودتای انتخاباتی 88 , موسوم به جنبش سبز چه در آن مقطع و چه در حضورهای اعتراضی بعدی ( ششم دی 88 ) متعلق به یک طیف خاص نبوده و نیست و اینکه فردی به نمایندگی جنبش سبز و با نسخه اصلاح طلبانه ارائه طرح می کند , در واقع نوعی دهان کجی و نادیده گرفتن حقوق طیف وسیعی از مردم محسوب می گردد که رویکردی غیر اصلاح طلبانه در قالب جنبش اعتراضی فراگیر داشته اند . بهتر است ایشان و هم قطاران این طیف زین پس نقش سخن گوی جنبش راکنار گذاشته و تنها با همان پرچم اصلاحات و شعار مردم سالاری دینی وارد میدان شوند .
دوم _ حضور سیاسیون و کنشگران در این همایش برای طرح دیدگاه به صورت فردی و نه از طرف سازمان و گروهی که از لحاظ گرایش سیاسی تعلق خاطر به آن دارند خود می تواند بحث انگیز باشد , اگر بپذیریم که ادامه مبارزات در سپهر آینده سیاسی ایران در قالب احزاب و سازمان های سیاسی امکان پذیر است و در نهایت اتحاد بزرگ اپوزسیون از ائتلاف این گروهها بر سر مواضع مشترک ( رویکردی مانند تغییر رژیم ) بدست می آید پس چه بهتر که از هم اکنون سیاسیون و افراد مواضع خود را با در نظر گرفتن همان نقاط اشتراک به نمایندگی از طرف این سازمانها های سیاسی بیان کنند تا اعمال رویکرد شخصی که حتی ممکن است در قالب موضع درون سازمانی این افراد مورد نقد و چالش قرار گیرد .
سوم _ اتحاد اپوزسیون در گرو رسیدن به این توافق بر سر نقاط اشتراک گروهها و سازمان ها حاصل خواهد شد , دعوت نکردن از همه طیف ها و گروههای سیاسی متکثر , از طرف برگزار کنندگان از یک سوی و پس زدن این فراخوان ها از جانب برخی افراد از سوی دیگر آفت بزرگی ست که همواره دامنگیر این گونه نشست ها بوده و می باشد و تازمانی که هر طیف سیاسی قائل به مرزبندی لجوجانه و عدم انعطاف پذیری در نگرش سیاسی خود باشد , هیچ طرح و برنامه ای به طور مشخص به جمع بندی حداکثری نخواهد رسید و تنها در آرشیو نشست های اپوزسیون بایگانی خواهد شد . ( به عنوان مثال گروهها و احزاب می توانند بر سر موضوع حکومت سکولار_ دموکرات در آینده ایران به توافق برسند و آن را محور ایجاد طرح و برنامه خود قرار دهند )
به عنوان کلام آخر این نوشتار مایلم مبحثی را بیان کنم که ” دم خروس ” رسانه صدای آمریکا دست کم از پی این نشست و با توجه به خطی که این رسانه از گذشته دنبال می کرده , عیان تر گردید .گزارش صدای آمریکا از حواشی و برنامه های مطروحه در این همایش در نوع خود بیانگر خط مشی مماشاتی ست که دولت آمریکا در برار حکومت ایران در پیش گرفته است . بازتابی که صدای آمریکا از این کنفرانس داشت و پررنگ نشان دادن طرح و برنامه ای که گزینه گذار به دموکراسی از طریق ” حفظ نظام کنونی و انتخابات آزاد در قالب جمهوری اسلامی ” در آن به وضوح به چشم می آمد حذف عیان و سرسری رد شدن از پروژه های مشخصا با برچسب ” تغییر رژیم ” سندی بود بر اسناد دیگر سیاست مصالحه و مماشات جناب اوباما و رسانه ذی نفوذ دستگاه ایشان با عنوان ” صدای آمریکا ” , سندی که به خوبی ما را آگاه می سازد که : از این امام زاده حاجتی نیست