دکادنس نه، بلکه سرکوب!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

دوست عزیز شما با این مقله تنها نوک کوه یخ را به خواننده نشان دادید. اگر اقتصاد را زیربنای جامعه و سیاست بدانیم، بالنتیجه اخلاقیات طبقه حاکم بر جامعه به عنوان “اخلاقیات خوب” با کمک دستگاه های ارتباط جمعی که در سلطه هیات حاکمه است، ترویج میشوند تا در خدمت سرکوب فرهنگی و بالمال توجیه حاکمیت طبقه حاکم بر طبقات دیگر باشد. اگر به تاریخ رجوع کنیم میبینیم که حکومت رضا خان با کمک کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ بر کشور حاکم شد. رضا خان در طی ۱۶ سال با سرکوب گروه های مخالف منافع انگلستان را تامین میکرد. رضا خان در طی ۱۶ سال حکومتش، املاک و اموال مردم را بزور تصاحب میکرد بقسمی که زمانی که از قدرت خلع شد، بزرگترین زمیندار ایران بود. بهر حال، زمانی که اربابان انگلیسی وجود رضا خان را غیر ضروری دیدند، عذرش را خواستند و پسرش را بر سر کار آوردند و با کودتای ۲۸ مرداد حکومتش را تثبیت کردند. در این مدت چه استعمار و چه شاهان پهلوی و چه درباریانشان به غارت مردم روی آوردند. لازمه این غارت و تداوم انهم، حاکم نمودن سکوت قبرستانی بر جامعه بود. این کار را هم یا با رواج فرهنگ لمپنی انجام میدادند، یا با رواج بی وقفه فرهنگ آخوندی. چه هم لمپنها و هم آخوندها از متحدین ۲۸ مردادی محمد رضا شاه بودند. طبیعی است که برای حاکم کردن سکوت و امنیت قبرستانی بر کشور، برای تداوم چپاول، نمیتوان آزادیهای سیاسی به مردم داد. پس جای تعجب ندارد که گر چه شاه در مقابل آزادیهای اجتماعی مقاومتی نمیکرد، در مقابل مطالبه آزادیهای سیاسی حد اکثر مقاومت و خشونت را نشان میداد. بنابر این ان چیزی که شما از ان به عنوان “دکادنس” یاد میکنید، حاکمیت فرهنگ لمپنی- اسلامی متحدین ۲۸ مردادی شاه بود. به همین علت هم “هنر”ی که در زمان آریامهر ترویج میشد، که شما به فیلمفارسی به عنوان یکی از نمونه های ان اشاره کردید، تنها بازتاب دهنده ذهنیت ها، حقارت ها و عقده های فروخفته جنسی این طبقات بود. اتفاقا همان مساله تجاوز در ملا عام در شیراز در سال ۵۷، که به عنوان “هنر” به مردم نشان داده بود، نشان دهنده تلقی و دید لمپنی “پهلوی طلبان” از مقوله آزادی جنسی و تصور آنان از “زن” به عنوان وسیله و شیء جنسی است، که فرق چندانی با تلقی دین پناهان و شریعتمداران ندارد. به همین دلیل هم، از جمله، حتی یک سازمان زنان مستقل در کشور وجود نداشت، چه سازماندهی زنان، درست مثل سازماندهی احزاب اپوزیسیون، با مقاومت ساواک و دیگر ارگانهای سرکوب مواجه میشد. ان عصری که شما آنرا “عصر دکادنس” مینامید، به نظر من چیزی نیست جز عصر تقلیدهای ناقص و سطحی از آزادیهای اجتماعی در غرب، که از هاضمه طبقه حاکمه گذشته بود و رنگ و بوی ذهنیت آنها را از این مقولات گرفته بود. بنابر این ان کرختی که شما از ان یاد میکنید، حاصل گسترش فرهنگ طبقه حاکم بود، این “کرختی” امروز با رواج فرهنگ آخوندی به شهروند ایرانی القا میشود.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.