گرایش ضد تبعیض ـ جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران
اخیرا پاسخ تمجید آمیزی خطاب به “برهان غلیوی” صدر “شورای ملی سوریه” به بهانه ی پیام این شورا به مناسبت سالگرد زندانی شدن ” رهبران نمادین جنبش سبز” منتشر گردیده است که از سوی گردانندگان اصلی کنفرانس باصطلاح گفتگوی استکهلم تهیه و تنظیم شده است. این افراد که گوئی وظیفه خود دانسته اند که سخنگوی جنبش سبز و رهبران آن نیز باشند ، هم زمان با نمایندگان کشورهای عضو پیمان تجاوزگر ناتو و سخنگوی شبکه تروریستی القاعده و پادشاه و دستگاه تبلیغاتی ارتجاعی عربستان سعودی به صورتی کاملا یک سویه و افراطی از جنگ داخلی و عملیات خونین و مسلحانه اپوزیسیون وابسته در سوریه که از هرگونه گفتگوی مسالمت آمیز با حکومت برای رسیدن به توافق بر سرآینده سوریه دمکراتیک سربازمی زند، دفاع نموده اند.
چرا باید در این پیچ و تاب های سیاسی در منطقه، این افراد چنین پاسخی را تهیه و منتشر کنند؟
کشورهای امپریالیستی سال ها است در تدارک بر پائی “آلترناتیو رژیم ” وابسته به خود شامل بخشی از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که حاضر به تامین منافع غرب باشند از همه ابزار سیاسی و نیز مشوق های مالی ، بهره می گیرند. پس از سر ریز بزرگ جنبش اعتراضی در سال 88 ، روند آلترناتیو سازی غرب در میان ایرانیان شتاب و توان بیشتری گرفته است. این بیانیه در واقع گام جدیدی برای ساخت و براه اندازی یک جماعت باصطلاح اپوزیسیون وابسته ایرانی است که می خواهد مشروعیت خودش را از تائید غرب و کشورهای ارتجاعی عربی و دلار های اهدائی آن ها کسب کند و با هزار نیرنگ خودش را سخنگوی تمامی اپوزیسیون رژیم ایران جا بزند. در واقع این اطلاعیه وسیله ای است تا این محفل نامتجانس در عرصه بین المللی دست به تحرکی بزند.
هرچند که آگاهان سیاسی بخوبی می دانند که همآیش هائی نظیر، نشست استکهلم، هیچ گونه پشتیبانی مردمی و ملی را نمی توانند جلب کنند، اما این نشست ها می توانند در شقه کردن مخالفان دیکتاتوری آخوندی در ایران موثر باشند و اپوزیسیون را به دو بخش وابسته و مستقل، تقسیم کنند.
تصور خام بانیان اپوزیسیون وابسته و کارگزار بیگانه بر این مبنا قرار دارد که با دریافت پول و با پشتیبانی رسانه ای دستگاهای تبلیغاتی غرب ساخته و با جلب برخی چهره های برجسته سیاسی در ایران می توانند ” آلترناتیو رژیم” یا ” دولت در تبعید” تشکیل دهند و رهبری مبارز آزادی خواهانه مردم را در ایران برعهده گیرند! آنچه در لیبی اتفاق افتاد و یا در سوریه کم بیش در جریان است، الگوی این افراد است.
بی شک نیروهای مترقی و آزادیخواه و مستقل ایرانی صفوف خود را از این وابستگان جدا میدانند . سیاست غالب بر اینگونه محافل پلورالیزه کردن اپوزیسیون ایرانی وکشاندن بخشی از افراد اپوزیسیون که هنوز دارای سیاست مستقلی نیستند به دنبال سیاستهای غرب و آمریکا و پوشش دادن به یک “آلترناتیو” وابسته است. دلالان و مشاورین شناخته شده ی سرویس های امپریالیستی تلاش دارند بر اساس کمکهای مالی که از عربستان سعودی و آمریکا و… دریافت میدارند تمام اپوزیسیون ایران را به افکار عمومی، غرب گرا جلوه دهند وارزش سال ها مبارزه مستقل ضد سلطنت وسی و سه سال مبارزه علیه کلیت رژیم جمهوری اسلامی ایران را کم بها و بی رمق نشان دهند. بی شک نیروهای مترقی و آزادیخواه و مستقل ایرانی صفوف خود را از این وابستگان جدا میدانند.
وقتی حزب کمونیست سوریه “متحد” که همیشه مورد پیگرد دستگاه های سرکوب حکومت بوده است اینگونه موضع می گیرد:
” سوریه علاوه بر مطالبات دموکراتیک، به توسعه اقتصادی ، توسعه اجتماعی، و توسعه فرهنگی نیاز دارند. آشکار است که جامعه امروز سوریه به اصلاحات عمیق، و در رأس آن ها استقلال سه قوه مقننه، مجریه، و قضائیه از یکد یگر نیاز مبرم دارد. اجرای واقعی اصول کثرت گراییِ(پلورالیسمِ) سیاسی قانونمند ، آزادی های دموکراتیک، وحاکمیت قانون، نیازی مبرم و اولویت روز در حل معضل های سوریه است.
نتایج منفی وزیان باری که از در پیش گرفتن سیاست های چند دهه گذشته ناشی شده است، به نا امیدی و نارضایتی مردم منجر شده است و باعث بروز اعتراض های گسترده توده ها گردیده است. تظاهرات مسالمت آمیز مردم در بسیاری از شهرها و منطقه های سوریه همراه با مطالبه اجرای اصلاحات واقعی، دلیل این مدعاست. این خواسته ها و مطا لبات از سوی جریان های سیاسی واُپوزسیون ملی نیز بیان گردیده است. آنچه مایه نگرانی است بهره برداری گروه های مشکوکی است که با استفاده از این وضعیت به اشاعه تضادها و اختلاف های مذهبی دربرخی از منطقه ها پرداخته اند و دست به اقدام های مسلحانه وتروریستی زده اند. حاصل این اقدام ها، تعداد زیادی قربانی از میان شهروندان و نظامیان بوده است. اقدام های مسلحانه و تروریستی موجب انحراف مسیر اعتراض ها از خواسته های مسالمت آمیز ومشروع به سوی منافع بیگانگان و تهدید استقلال و یگانگی کشور گردیده است. “
دفاع از مواضع “شورای ملی سوریه” و شخصیت نا شناس آن “برهان غلیوی” آنهم درپی دفاع القاعده از جنگ مسلحانه در سوریه، برای یک دمکرات امری منطقی است؟ آیا کسی از برنامه این ” شورا ” برای اداره کشور پس از سرنگونی دیکتاتوری بشار اسد آگاهی دارد؟ کسانی که سال ها است خود مدعی مبارزه مسالمت آمیز و دور از خشونت هستند به چه روی چنین از باصطلاح مبارزینی تمجید می کنند که هرگونه مذاکره را نفی می کنند و آشکارا خواهان مداخله مسلحانه غرب در کشور خویش اند ؟ این دو گانگی در اصول و دو روئی وبی اخلاقی را چگونه می توان توجیه کرد؟
“جنبش سبز” که خود را حرکتی مسالمت آمیزتعریف می کند وحاکمیت جمهوری اسلامی را بدرستی بانی خشونت، متجاوز به حقوق شهروندی و بی اعتنا به رای و انتخاب مردم می داند، تظاهرات درسکوت برگزار می کند نه اینکه مردم را به قیام مسلحانه، آن هم با حمایت و دخالت نیروهای مسلح بیگانه فراخواند. حال چطور این جماعت متقلب بنام ” حمایت از رهبران نمادین جنبش سبز” از کسانی درسوریه دفاع می کند که حاضر نیستند لحظه ای شلیک و کشتاررا قطع کنند ومی خواهند کشور را به زیر چکمه سربازان بیگانه بکشانند؟ ای کاش کمی شرم مانع تقلب و سوء استفاده از نام جنبش سبز و “رهبران نمادین” آن توسط این حضرات می شد.
اگراین جماعت، تبعیضی بین مبارزه ملت ها و روش های این مبارزات قائل نیستند و “مرگ را برای همسایه” نمی خواهند،باید همان نسخه “مبارزه مسالمت آمیزی” را که برای ایران می پیچند برای ” سوریه ” نیز تجویز کنند. مگر آنکه خدعه و نیرنگ تا آنجا در آنها ” نهادینه ” شده باشد که بزدلانه از مبارزه مسلحانه با حمایت مالی و تسلیحاتی امپریالیست ها در سوریه دفاع کنند تا به این ترتیب چنین پیامی را به دشمنان ایران دهند که آمادگی تبلیغ اقدام مسلحانه برای نابودی ایران با ” دست خونین ارباب بزرگ ” را دارند!
گرایش ضد تبعیض ـ جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران