حسین باقرزاده
به دنبال انفجارها و حملاتی که در روزهای اخیر در هند، گرجستان و تایلند صورت گرفته، انگشت اتهام به سوی رژیم ایران متوجه شده است. در هند و گرجستان که حملات علیه هدفهای اسراییلی بوده تا کنون مدرکی بر دخالت ایران به دست نیامده است. در تایلند که چند تن از عوامل انفجار مجروح شدهاند پلیس دست کم یکی از آنان را یک ایرانی اعلام کرده، ولی مشخص نشده که هدف انفجار چه یا که بوده است. اسراییلیان مدعی شدهاند که هدف این عملیات نیز اسراییل بوده و رژیم ایران را مسئول هر سه حمله دانستهاند. این ادعای اسراییل با توجه به تشدید تنش بین دو کشور و اظهارات مقامات ایران در مورد انتقام عملیات ترور متخصصان اتمی ایران در یکی دو سال اخیر که به موساد سازمان جاسوسی و امنیتی اسراییل نسبت داده شده ممکن است چندان دور از حقیقت نباشد. صرف نظر از واقعیت امر، این حملات نتیجهای جز افزایش خطر جنگ از یک سو و انزوای سیاسی هرچه بیشتر رژیم ایران در سطح جهانی از سوی دیگر نخواهد داشت.
در سال ۲۰۰۸، ژنرال پترائوس فرمانده وقت نیروهای آمریکایی عراق (که بعداً به ریاست سازمان سیا منصوب شد) پیامی از قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران خطاب به خود دریافت کرد به این مضمون (۱) که «شما لازم است بدانید که من قاسم سلیمانی کنترل سیاست ایران در عراق، لبنان، غزه و افغانستان را به عهده دارم. سفیر [ایران] در بغداد یک عضو نیروی قدس است. کسی هم که قرار است جای او را بگیرد یک عضو نیروی قدس است.» اظهارات سلیمانی از واقعیتی پرده بر میداشت که برای بسیاری آشکار بود: شاخه برون مرزی سپاه پاسداران نه فقط مجری سیاستهای ماجراجویانه و تروریستی رژیم جمهوری اسلامی در خارج کشور است و بلکه خود تعیین این سیاستها را، دست کم در منطقهء خاورمیانه، به عهده دارد و مستقیماً از علی خامنهای دستور میگیرد. بی دلیل نیست که به موازات انزوای سیاسی رژیم جمهوری اسلامی در سطح جهانی، در سطح منطقه نیز تعداد دوستان جمهوری اسلامی به سرعت رو به تحلیل میرود و دیپلماسی رژیم در خاورمیانه مرتبا در حال عقب نشینی است.
دستگاه ولایت فقیه سپاه پاسداران را در داخل کشور بر همه امور سیاسی، اقتصادی و امنیتی مسلط کرده و مقدرات کشور را به آن سپرده است. در خارج کشور نیز شاخه برون مرزی سپاه از آزادی عمل نامحدودی برخوردار است و آن طور که سردار سلیمانی گفته کنترل سیاست خارجی در منطقه خاورمیانه را به عهده دارد. علی خامنهای سیاست خارجی کشور را نه از طریق دستگاه دیپلماسی حکومت و بلکه از طریق نیروی قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران، پیش میبرد. او وقتی میگوید در برابر تهدید تهدید میکنیم و یا میگوید ما چنان ضربه میزنیم که «دشمن» از کردهء خود پشیمان شود به سپاه پاسداران و به خصوص نیروی قدس متکی است. نیروی قدس نیز نشان داده است که در عملیات نظامی و تروریستی آن علیه اسراییل و غرب و متحدان آن در منطقه به هیچ ملاحظه سیاسی و دیپلماتیک پایبند نیست. اگر یک عمل نظامی یا تروریستی به مناسبات ایران با کشوری صدمه بزند این بر عهده دستگاه دیپلماسی حکومت است که آن را رفع و رجوع کند.
سابقه عملیات نیروی قدس به سالهای جنگ با عراق بر میگردد، ولی از دههء ۷۰ به بعد گسترش بیشتری پیدا کرده است. عملیات انفجار مجتمع مسکونی خُبار در سال ۱۳۷۵ در عربستان سعودی که به کشته شدن ۱۹ سرباز آمریکایی منجر شد از سوی آمریکا و عربستان به حساب ایران گذاشته شد و گفته میشود که بزرگترین عملیات نیروی قدس پس از جنگ بوده است. در آن هنگام این عملیات روابط ایران و عربستان را تیره کرد و تا مدتها حکومت خاتمی از سوی آمریکا برای تحقیق و روشن کردن جزئیات این انفجار تحت فشار بود. این نیرو پس از حملهء نظامی غرب به افغانستان و عراق با هدف ضربه زدن به نیروهای آمریکا و متحدانش به شدت در این دو کشور مشغول فعالیت شد و به خصوص در عراق در بسیاری از ارگانهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشور نفوذ کرد و حتا گفته میشود در عملیاتی مانند گروگانگیری و ربودن کارکنان غیر نظامی آمریکایی و انگلیسی (که متعاقباً برخی از آنان کشته شدهاند) مستقیماً دست داشته است.
اکنون و با تشدید تنشهای سیاسی بین جمهوری اسلامی و غرب و تهدیدهای اقتصادی و نظامی که متوجه ایران شده است ظاهراً نیروی قدس سپاه پاسداران وظایف و مأموریتهای تازهای پیدا کرده است. عملیات تروریستی علیه متخصصان اتمی ایران در دو سال گذشته عموماً به سازمان جاسوسی و امنیتی اسراییل موساد نسبت داده شده است. نوع عملیات کاملاً با مدل عمل (modus operandi) کار موساد همخوانی دارد، و اسراییل بیش از هر کشور و نهاد دیگری انگیزهء آن را دارد که در فعالیت هستهای رژیم ایران خلل وارد آورد و کارکنان آن را دچار ترس و واهمه کند. رژیم ایران که تحت فشارهای روزافزون اقتصادی و سیاسی قرار گرفته و به عملیات نظامی تهدید میشود تهدید کرده است که در برابر حملات آمریکا و اسراییل «مقابلهء به مثل» خواهد کرد، و انتظار میرفت که در برابر عملیات ترور اسراییلی به ترور متقابل دست بزند. اگر عملیات چند روز اخیر کار رژیم ایران باشد میتوان نتیجه گرفت که این سیاست اکنون آغاز شده است – و سپاه قدس ابتکار این عملیات را در دست دارد.
در عین حال، اگر ترورهای منتسب به اسراییل و رژیم ایران را در برابر هم قرار دهیم، صرف نظر از این که کدام یک در عملیات خود موفقترند و ضربه کاریتری به حریف وارد میکنند، از نظر عواقب سیاسی بدون شک رژیم ایران بازنده خواهد بود. عملیات منسوب به اسراییل تا کنون در داخل ایران اجرا شده و از خاک کشور ثالثی برای این کار بهره گرفته نشده است. رژیم ایران، اما، به سختی میتواند به داخل اسراییل نفوذ کند و اگر به ترور دست بزند مجبور است از خاک کشور دیگری، و چه بسا کشورهای دوست، استفاده کند. در نتیجه هر عمل تروریستی علیه اسراییل در یک کشور ثالث که به رژیم ایران نسبت داده شود در روابط سیاسی بین آن کشور و ایران تأثیر خواهد گذاشت و ایران را به انزوای سیاسی بیشتری خواهد کشاند. علاوه بر این، مهارت ترورهای منتسب به اسراییل رد پای کمی از آنها باقی میگذارد، در صورتی که عملیات منتسب به رژیم ایران در روزهای اخیر چنان ناحرفهای بوده که علاوه بر این که هدفهای اصلی جان سالم به در بردهاند رد پای ایران دست کم در یک مورد آن مشخص شده است.
روزگاری بود که رژیم ایران ادعای غرب را که از سوی جامعه جهانی سخن میگوید رد میکرد و خود را به پشتیبانی کشورهای مسلمان نشین یا نامتعهد مستظهر میدانست. اگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی علیه جمهوری اسلامی منتشر میکرد، رژیم دست به دامان کشورهای نامتعهد میشد که از برنامهء هستهای ایران دفاع کنند و آن را صلحآمیز بدانند. و اگر سازمان ملل یا شورای حقوق بشر این سازمان میخواست قطعنامه ای در محکومیت کارنامهء جمهوری اسلامی در نقض حقوق بشر و تبعیض علیه زنان و اقلیتهای مذهبی و مانند اینها صادر کند، رژیم سعی میکرد با کمک رژیمهای اسلامی که بسیاری از آنان خود کارنامه مشابهی دارند از تصویب این قطعبامهها جلوگیری کند – و بارها در این کار موفق شده بود. رژیم ایران «دوست»هایی داشت، و این دوستان گاه در حمایت از رژیم ایران در برابر اتهامات، فشارها یا تهدیدهای غرب به کمک رژیم میآمدند. ولی سیاستهای ماجراجویانه رژیم که از جمله با گسترش فعالیتهای سپاه قدس افزایش یافته است تعداد این دوستان را به شدت به تحلیل برده است.
یکی از عملیات ناموفقی که به سپاه قدس نسبت داده شد و تأثیر زیادی در انزوای سیاسی رژیم ایران در کشورهای مسلمان نشین و نامتعهد داشت توطئه قتل سفیر عربستان در آمریکا و انفجار سفارت اسراییل در آن کشور بود. این طرح گرچه مسخره و عجیب به نظر میرسید، ولی به دلیل استنکاف رژیم ایران از همکاری در تحقیق در موضوع و بازجویی از متهم عضو سپاه قدس، به روابط سیاسی رژیم ایران با عربستان و تعداد دیگری از رژیمهای اسلامی صدمهء زیادی زد. در ماههای اخیر روابط رژیم ایران با کشورهای نامتعهد و مسلمان نشین آن قدر خراب شده که رژیم کمتر میتواند از آنان در برابر غرب کمک بگیرد، و به سادگی قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی به تصویب میرسد.
همراه با تشدید بحرانهای بینالمللی رژیم ایران، انزوای آن در بین کشورهای جهان سوم و به خصوص در خاورمیانه و همسایگی ایران افزایش یافته است. در همین چند روز اخیر خبر رسیده که روابط ایران با کویت و بحرین و آذربایجان رو به تیرگی گذاشته است، و علی لاریجانی و سرلشکر فیروزآبادی به کشورهای منطقه خلیج فارس «هشدار» دادهاند. اکنون نیز که عملیات ترور در هند و گرجستان و تایلند صورت گرفته است طبیعتاً مقامات این کشورها از رژیم ایران انتظار دارند که در تحقیقات مربوط به این ترورها همکاری کند. ولی با سابقهای که مقامات جمهوری اسلامی در این موارد از خود نشان دادهاند (که حتا در دوران خاتمی حاضر نشدند به رغم فشارهای آمریکا و عربستان در مورد انفجار خُبار همکاری تحقیقاتی کنند) انتظار نمیتوان داشت که این خواست با پاسخ مثبتی روبرو شود، و نتیجه آن چیزی جز سردی روابط ایران با این کشورها نخواهد بود.
انزوای سیاسی رژیم ایران در سطح جهانی، که اکنون کشورهای منطقه را نیز در بر میگیرد، آینهای تمامنما از انزوای داخلی آن است. همان طور که سیاست ارعاب و سرکوب در داخل کشور، رژیم را بیش از هر زمان دیگر با مردم ایران بیگانه کرده و حتا بسیاری از نیروهای هوادار آن را از خود رانده است، در سطح بینالمللی نیز سیاست ترور و ماجراجویی رژیم آن را به انزوای بیسابقهای کشانده و حتا بسیاری از متحدان سنتی آن را از خود رانده است. امروز تنها رژیمهای معدودی که از روابط خود با ایران سودهای کلان سیاسی یا اقتصادی میبرند (به شمول چین و روسیه) حاضرند در مجامع بینالمللی به دفاع از رژیم برخیزند. علی خامنهای با سیاست سرکوب در داخل و ترور و ماجراجویی در خارج که به کمک اهرمهای نظامی خود، سپاه پاسداران و نیروی قدس، به اجرا می گذارد بیش از هر زمانی رژیم خود را دچار انزوای داخلی وخارجی کرده است.