مهدی رود
سلام جناب خاتمی گرامی , می خواستم درباره امر مهمی سراغی از شما بگیرم به هرحال می دانم حالا که در رودروایسی قرار گرفتید و از خیر انتخابات گذشتید سرتان خلوت است , خوب با خود گفتیم ندا را به شما بدهیم تا دیر نشده محمد را دریابید , محمد نوری زاد را می گویم , می دانید که این روزها کولاک کرده , آری انسان شجاعی ست . افسوس , از شجاعت گفتم , در مورد این واژه بعدا بیشتر با هم صحبت می کنیم . نمی دانم آیا نامه آخر نوری زاد را خوانده اید یا خیر ؟ از شما درخواست داشته به رهبر رژیم نامه ای بنویسید , البته نه فقط از شما بلکه از خیلی از شخصیتهای نظام خواسته که از او حمایت کنند , اما من کاری به دیگران ندارم , روی سخنم فقط با شماست , سید خندان به هر حال مردم به گردن شما حق دارند و من هم جزئی از این جماعت , چه حقی ؟
چوب کاری می فرمایید , آن زمان که وارد صحنه شدید همه گونه حمایت کردیم , دستتان را گرفتیم و بالا بردیم . برای به مسند نشستن شما حرف ها شنیدیم , تهدید شدیم , این طرفی ها که چشم دیدن شما را نداشتند , هر چه می خواستند بارمان کردند , آن طرفی ها می گفتند : این بابا این کاره نیست , نمی تواند جلو رژیم قد علم کند , تنهایتان می گذارد . ولی ما گلویمان را جر می دادیم , نه ! خاتمی چنین است و چنان , اصلا شماها نمی فهمید . البته همین جا از آن دوستان عذر خواهی می کنم . آن زمان باید با دیده باز به قضایا نگاه می کردیم , به هرحال شور جوانی بود و ما هم به دنبال این موج رفتیم .
خوب سید خندان , زیاد به حاشیه نمی روم فقط می خواستم حرف دلم را زده باشم . می رویم سراغ نامه , چه بنویسید ؟ شما دست به قلم شوید خود به خود خیلی چیزها به ذهن تان می آید که مکتوب کنید . اصلا دوست دارید یک مقدار با هم مرور کنیم ؟ جناب خاتمی عزیز چند روز پیش سالگرد قتل زنده یاد فروهر و همسرش بود , یادتان که می آید سال ۷۷ , ” قتل های زنجیره ای ” تصور می کنم مرحوم پوینده و مختاری را هم به یاد آوردید . سید جان می دانی که ؟ در پایان همه این سلاخی ها به اسم سعید امامی تمام شد و بس . همان شخصی که بازجوهای وزارت اطلاعات از او به عنوان شهید یاد می کنند . سید جان بعد از این عزیزان خیلی ها بدست سربازان گمنام امام زمان پرپر شدند , خیلی از جوانان مظلوم و بیگناه رفتند , اری داستان غم انگیز کهریزک هم یکی از این رنج نامه هاست . از زندانیان سیاسی و عقیدتی بنویسید , راستی از جناب آقای بروجردی خبر دارید ؟ می دانید رژیم در این چند سال چه بر سر ایشان آورده ؟ به گوشتان رسیده که این مرد در زندان هر لحظه خطر مرگ را احساس می کند ؟ به هرحال سید ایشان هم لباس شماست . عجب !! نا خودآگاه بازهم یاد واژه شجاعت افتادم . بگذریم , آری از عزیزان در بند بگوئید حالا چه فرقی می کند اصلاح طلب و سکولار و چپ و راست . خاتمی عزیز از درد مردم بگوئید , از فقر و بیچارگی مردم , از کارگرانی که ماههاست حقوق نگرفته اند , از مردی که از فرت تنگدستی همیشه در پیشگاه همسر و فرزندش خجالت زده است . راستی صحبت از کارگران شد , شاید شنیده باشید کارگری که چند روز پیش در حضور جناب احمدی نژاد , از یک طرف به علت حقوق ضایع شده است و از طرف دیگر به دلیل عوامفریبی و دروغهای مکرر آقای رئیس جمهور منتصب , لنگه کفشی را نثار وی کرد . به نظر شما این شخص انسان شجاعی بود ؟ من که فکر می کنم بود .
البته شما هم می توانید مانند محمد نوری زاد از سپاه و سرداران سپاه بگوئید و از ثروت عظیمی که بر آن چمبره زده اند و حاضر نیستند به هیچ قیمتی از آن دست بکشند . از دارودسته طائب و افراد گوش به فرمانش , از ظلم روزافزونی که بر مردم می رود و از عده ای که مثل بختک بر این مملکت افتاده اند و زالووار خون مردم را در شیشه می کنند , از چه می ترسید سید خندان ؟ از کیهان و حسین بازجو ؟ از این می هراسید که برچسب ” عامل بیگانه ” و دشمن نظام را به شما نسبت دهند ؟ به خدا هر کس از این برچسبها و درجات دریافت کرده نزد مردم عزیزتر گردیده , واهمه دارید که بگویند وابسته به آمریکا و اسرائیل هستید ؟ نه نهراسید , خون شما که از خون آقایان موسوی و کروبی رنگین تر نیست به آنها هم هزار نوع وصله و برچسب زدند ,ولی در نهایت حرف دلشان را زدند , شجاعت به خرج دادند , به هر صورت خود را نسبت به مردم مسئول می دانستند .
بله جناب خاتمی عزیز , بنده قبلا هم در نوشته ای عنوان کردم , هدف نوری زاد بیدار کردن رهبر حکومت اسلامی و آشتی و پشیمان ساختن او از این همه ظلم روزافزون نیست بلکه نوری زاد وی را بهانه و مخاطب قرار داده که حرف دلش را بگوید , افشاگری کند بی هیچ هراسی , حتی به قیمت پودر شدن , او یقین دارد که رهبر رژیم یک شبه خواب نما نمی شود که بساط این استبداد را برچیند , پس من و شما می دانیم که مقصود چیز دیگریست .
خوب جناب خاتمی , ما گفتنی ها را گفتیم . شما خود بنگرید ! تا کی می خواهید روزه سکوت بگیرید ؟ باور کنید یک بار افشاگری و بیان حقایق ثوابش از سالها روزه سکوت شما بیشتر است . در این میان شما مصلحت را چه می دانید ؟ آیا بازهم امیدوار به اصلاح هستید ؟ اصولا چه چیزی را می خواهید اصلاح کنید ؟ قانون اساسی ؟ نظارت استصوابی ؟ فساد اقتصادی سپاه ؟ مجلس فرمایشی ؟ یا شورای نگهبان و مجلس خبرگان مطیع رهبر ؟ ای داد بی داد سید , بازهم یاد این کلمه افتادم ” شجاعت “
آقای خاتمی اگر هنوز ذره ای اعتقاد به مردم نگون بخت و دادخواهی از سردمداران نظام را دارید , پس یکبار هم که شده شجاعت به خرج دهید , شما مدیون مردم هستید , لطفا قلم به دست گیرید .
مهدی رود