intellectuel 01

چشم اسفندیار روشنفکران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

intellectuel 01

intellectuel 01ناصر فکوهی

در این یادداشت به هیچ‌رو قصد ما واردشدن دوباره به بحث تعریف روشنفکر نیست و خوانندگان می‌توانند مفهوم «روشنفکر» را به همان معانی متعارفی که ظاهراً در سطح عمومی و در قالبی ابهام‌انگیز وجود دارد یعنی «کسانی که کار فکری می‌کنند» و یا «منتقدان فکری جامعه» و… در نظر بگیرند. این گروه‌ها شامل طیف بزرگی از مشاغل می‌شود که «نخبگان» فکری جامعه از مهم‌ترین آن‌ها هستند.

منظور ما از نخبه در این‌جا کسانی هستند که به هر شکل و به هر صورتی از موقعیتی که به عنوان «روشنفکر» و یا واژه دیگری با این معنا برای آنان به وجود می‌آید (استادان دانشگاه‌ها، نویسندگان، گروهی از هنرمندان، روزنامه‌نگاران و …) می‌توانند به برخی امتیازات خاص اجتماعی دست یابند و از جمله در حدود معینی بر افکار دیگر کنشگران اجتماعی تاثیر‌گذاری کنند (‌و یا تصور کنند که تاثیر‌گذاری می‌کنند). بدیهی است که این «امتیازات» به صورتی کاملاً نابرابر و حتی می‌توان گفت ناعادلانه توزیع شده است و این امری است که نه‌تنها در جامعه ما بلکه در دیگر جوامع، از جمله پیشرفته‌ترین آن‌ها از لحاظ میزان توسعه‌یافتگی (‌با معیارهای متعارف این امر) مشاهده می‌شود. تفاوت اساسی در آن است که در جوامع توسعه‌ یافته میزان عقلانیتی که در این توزیع وجود دارد (‌و‌لو برای حفظ و تداوم خود سیستم‌) از منطق قابل درک‌تر و چشم‌اندازهای روشن‌تری نسبت به کشورهای در‌ حال توسعه برخوردار است که عموماً در آن‌ها مقولات دیگری چون نظام خویشاوندی، گروه‌های همبستگی مالی‌ـ اقتصادی، روابط دوستی و مرید‌پروری و … بیش‌ترین تاثیر را بر توزیع امتیازات، در جذب و بالابردن سطح درجه تاثیر‌گذاری افراد و یا برعکس در پایین‌ کشیدن و حاشیه‌ای‌کردن آن‌ها دارد. ولی به هر سو در توزیع نابرابر و احساس گاه سخت و دستکاری‌کننده‌ای که این نابرابری بر موضع‌گیری‌ها و تحلیل‌های روشنفکرانه ایجاد می‌کند، نمی‌توان شک داشت.

این را نیز ناگفته نگذاریم که امتیازات همواره با هزینه‌هایی نیز همراه است که هر اندازه جامعه‌ای در روند گسترش آزادی‌های بیان و دیگر آزادی‌های مدنی کم‌تر پیش رفته باشد و بیش‌تر درگیر مناسبات فاسد و آلوده مالی یا سنتی باشد، این هزینه‌ها نیز بیش‌تر می‌شود و اغلب خود را به صورت روندهای مهاجرت‌های اجباری و الزامات و حاشیه‌نشین‌کردن‌ها و «اخراج» افراد از روندهای زندگی متعارف در جامعه و حتی تا حد حذف فیزیکی و یا ایجاد شرایط خود به خودی این حذف گسترش دارند. روشنفکران به مثابه هر یک از گروه‌های اجتماعی ولو گروهی تا حد زیادی غیر‌منسجم یا با روابط درونی و گسترش در طیفی بزرگ، به دلیل وجود همین امتیازات در میدانی محدود از منابع و به دلیل وجود همین خطرات در میدانی مشخص از الزامات و تهدیدها، طبعاً با یکدیگر درگیر و در رقابت هستند و در این رقابت‌ها شروع به شکل‌دادن به «گروه»‌‌ها یا ائتلاف‌هایی می‌کنند که بتوانند بنا بر قانونی طبیعی با کم‌ترین هزینه به بیش‌ترین فایده برسند. با این وصف در این زمینه نیز تفاوت‌های بارزی میان موقعیت جوامع باز و بسته، میان رشد و گسترش اندیشه و قابلیت‌های داوری فکری در جامعه به طور عام به مثابه پایه‌های مستحکمی برای رشد و اندیشه خلاق در سطح نخبگان وجود دارد که تفاوت و تاثیر اجتماعی خود را در قدرت و حیثیت اجتماعی روشنفکران و بهبود یا سقوط شرایطی نشان می‌دهد که زمینه‌های مناسب را برای رشد اندیشه و فکر در هر جامعه‌ای نشان می‌دهند. از این‌رو یکی (‌و البته فقط یکی) از دلایلی که می‌تواند رشد و تعالی و یا زوال و سقوط فکری را در یک جامعه نشان دهد، موقعیت و رفتارها و کنش‌ها و واکنش‌های درونی و برونی خود جامعه‌ای است که با این موقعیت‌ها سر‌و‌کار دارند و از آن بهره می‌برند و یا از آن ضربه می‌خورند.

در این میان روشنفکران، چشم اسفندیار (‌یا پاشنه آشیلی) نیز دارند و آن دستکاری‌شدن به وسیله جامعه‌ای است که تصور می‌کنند خود در حال دستکاری‌کردن آن هستند. تصویری واژگون در آینه‌ای خیالین. روشنفکران نسبت به توانایی‌ها و قابلیت‌های دستکاری‌کننده خود و برعکس نسبت به توانایی‌های معکوس در جامعه به‌شدت در توهم هستند. برای آن‌که صرفاً به نمونه‌ای کوچک بسنده کنیم، می‌توانیم به ساز‌و‌کارهای «طبقه‌بندی‌کننده» و یا به نظام «سلسله‌مراتبی‌ساز» روشنفکرانه اشاره کنیم که در آن روشنفکران به‌شدت تحت تاثیر گفتمان اجتماعی قرار می‌گیرند و در روندی از «دنباله‌روی» خود را در موقعیتی در سطحی خاص می‌بینند که باید تلاش کنند آن را به سوی «بالا» هدایت و موقعیت بهتری را در سلسله‌مراتب «روشنفکری» بنا بر شرایطی که جامعه در هر یک از حوزه‌هایش تعیین کرده است، برای خود به وجود بیاورند. تحلیل زبان‌شناختی آن‌چه انسان‌شناسان و زبان‌شناسان «واژگان خطاب» می‌نامند در هر یک از زبان‌ها و به خصوص در زبان و فرهنگ ما در این مورد بسیار گویاست: برای مثال نگاه کنیم به استفاده و سوء‌استفاده‌هایی که در حال حاضر در زبان ما از واژه‌هایی چون «دکتر…»، «استاد…» و «اندیشه‌مند…» در بسیاری از موارد با افزودن صفاتی هر چه بیش از پیش مبالغه‌آمیز هم‌چون «برجسته»، «بزرگ»، «صاحب‌نام»، «فرهیخته» و … یا استنادهایی که درست و نادرست به مدارک دانشگاهی، جوایز ادبی و دانشگاهی (‌«مرد سال»، «دانشمند سال» و… از این بدتر تعیین چنین امتیازاتی به صورت خلق‌الساعه به وسیله کسانی که مشخص نیست اقتدار و مشروعیت چنین کاری را از کجا آورده‌اند) و یا به دانشگاه‌های محل تحصیل و … از طرف «مریدان» به «مرادان» می‌شود و یا استنادها و واژه‌هایی که خود روشنفکران برای «نام‌بردن» و یا «نام‌نبردن» از یکدیگر به کار می‌برند. افراد با توجه به موقعیتی که برای خود قائلند به دیگران پاسخ می‌دهند یا نمی‌دهند، گاه مسئولیت پاسخ‌گویی را به «مریدان» یا «شاگردان» خود وا‌می‌گذارند. مثال‌‌ها را می‌توان در جامعه‌ای هم‌چون جامعه ما تا بی‌نهایت ادامه داد: هم‌چنان مورد گروهی از روشنفکران یا دانشگاهیان‌مان که سطح خود را بسیار بالاتر از آن می‌دانند که در روزنامه‌ها یا مجلات مطلب بنویسند و تنها حاضر به «گفت‌وگو» هستند و یا گروهی دیگر که خود را «جهانی» ارزیابی می‌کنند و سطح خود را در آن نمی‌بینند که آثار خود را به زبان «فارسی» بنویسند و حتی این افتخار را به زبان فارسی نمی‌دهند که خود آثارشان را به زبان مادری برگردانند و این کار را بر عهده یکی از «شاگردان‌شان» می‌گذارند، و یا «فرهیختگان»‌ی که حتی در دنیای مجازی، این‌که خود پایگاه و تارنما بزنند را در شان خود نمی‌بینند و وظیفه این کار را بر عهده برخی از «هواداران» خویش می‌گذارند و دانشگاهیانی که مقالات خود را در مجلات «علمی‌ـ‌پژوهشی» بدون خواننده می‌نویسند و در مقالاتی که درباره کشور خود نوشته‌اند گاه حتی یک ارجاع نیز به دیگر همکاران‌شان نمی‌دهند و برعکس ده‌ها استناد به نویسندگان غربی مقالات‌شان را آکنده می‌کند و نویسندگان و دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور که آنان نیز در مقالات و کتاب‌هاشان ظاهراً هیچ دلیلی برای استناد به همکاران داخلی خود نمی‌بینند و شان خود را با دادن استناد‌هایی جز به همکاران دیگرشان در دیگر دانشگاه‌های غربی «پایین» نمی‌آورند و… ادامه این فهرست فایده‌ای در بر ندارد. و تنها به این دلیل ذکر شد که نگارنده که بارها و بارها از روشنفکران (‌که به درست یا به غلط خود را یکی از آنان می‌پندارد‌) در مقالات متعددی دفاع کرده است، این دفاع را با نوعی از انتقاد از خود (‌که این خود بی‌شک «خود نگارنده» را هم در بر می‌گیرد) تکمیل کند، زیرا عمیقاً می‌پندارد که این نقطه ضعف و چشم اسفندیار روشنفکران و دانشگاهیان است.

آنان که وظیفه و رسالت خویش را «روشن»کردن و ارائه ابزارهایی به کنشگران اجتماعی برای درک بهتر شرایط‌شان می‌دانند، باید دست‌کم خود تحت‌ تاثیر گفتمان‌های جامعه‌ای که به‌رغم سنت‌های ارزشمندش (‌که بی‌شمارند) سنت‌های بسیار بی‌ارزش و تخریب‌کننده‌ای هم‌چون تملق، چاپلوسی، نوکر‌منشی، مرید‌پروری، قهرمان‌سازی و گریز از اندیشه، تنبلی و آسوده‌طلبی فکری و گریز از کار و مسئولیت و … را نیز دارد، قرار نگیرند و وسوسه چنین ساده‌انگاری‌ها و سپردن خویش به موج انحرافی «هواداران» که عموماً بیش‌ترین اَشکال بروز خود را در جوامع بسته و سست و ضعیف در بنیان‌های دموکراتیک نشان می‌دهد، ندهند. گریز از نقد و نقد‌پذیری، گریز از گفت‌و‌گو، گریز از سر‌سپردن به سلسله‌مراتب پوچی چون استاد دانشگاه، روشنفکر، نویسنده ادبی، مترجم و … در استدلال‌ها و رویکردهای اجتماعی، گریز از درگیرکردن خود در بازی‌های رسانه‌ای «عکس‌های بزرگ و کوچک» و آن‌چه از قدیم به مثابه ابزاری علیه روشنفکران از آن استفاده شده و در قالب اصطلاحاتی چون «ژست‌های روشنفکرانه» و «روشنفکران کافه‌نشین» و … به کار رفته است، و به‌ویژه در جهان کنونی از بازی «روشنفکر جهانی» و «اندیشه بزرگ» و «رهبری فکری» و… در دنیایی که سال‌های سال است چنین مقولاتی را جز در حوزه‌های تبلیغاتی و استراتژی‌های بازاریابی (‌ولو در حوزه‌های علم) کنار گذاشته است، به باور ما راهبردهایی ضروری برای کاهش خطر این نقطه ضعف روشنفکران است تا آنان بتوانند در موقعیتی که در دنیای امروز بیش از پیش برای هر جامعه‌ای ضرورت دارد، برسند: اندیشیدن بر سازوکارهای اجتماعی تولید و بازتولید کنش اجتماعی و خطرات و تهدید‌های آن‌ها برای جامعه از خلال نقد سرسختانه آن‌ها و یافتن راه‌حل‌هایی برای رسیدن به وضعیتی بهتر برای انسان‌هایی که در این جوامع و با یکدیگر زندگی می‌کنند.

منبع : سایت ایرانشهر

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.