م. سیرانی
حدودا یکماه از واقعه طرح ترور سفیر عربستان توسط عوامل رژیم اسلامی میگذرد.صرفنظر از کتمان همیشگی رژیم اسلامی، در این رابطه نظرات موافق ومخالف زیادی نوشته شده است. عده ایی از صاحبنظران بر مبنای تجربیات ۳۲ سال گذشته، این واقعه را یکی دیگر از عملیات تروریستی رژیم اسلامی ارزیابی کرده اند. در نقطه مقابل عده دیگری با طرح تحلیلهای گوناگون سعی کرده اند که رژیم اسلامی را از این اتهام مبرا کنند.
جهت اطلاع بیشتر خوانندگان لازم میدانم به گوشه ایی از این تحلیلها که اکثر آنها در شبکه خبری بی بی سی فارسی بچاپ رسیده است، اشاره ایی داشته باشم. در یکی از این تحلیلها، این واقعه ترور به یک کلیپ هالیوودی تشبیه شده است که دولت امریکا با اتکا به آن میخواهد افکار عمومی جامعه جهانی را جهت حمله نظامی و یا بقول نویسنده این مقاله لیبیایزه کردن ایران آماده کند. تحلیل دیگری همکاری وزارت اطلاعات رژیم و سپاه قدس با مافیای مواد مخدر مکزیک را امری غیر ممکن تلقی کرده و اظهار میکند که این دو نهاد به این سادگی و پیش پا افتادگی دست به یک چنین عملیاتی نمیزنند. تحلیل دیگر با ذکر این نکته که ترور سفیر عربستان هیچ نفعی برای رژیم اسلامی نمیتواند داشته باشد، کل ماجرا را ساختگی و بی اساس ارزیابی میکند. جالبتر از همه گزارشی بود تحت عنوان” منصور ارباب از فروش خود رو تا اتهام ترور” که در این شبکه فارسی زبان بچاپ رسید. نویسنده کارشناس و با ذوق این مقاله پس از تحقیقات مهمی که در شهر محل سکونت منصور ارباب انجام میدهد به چند نکته بسیار مهم دست پیدا میکند که بیان بخشی از آنها در این مقاله خالی از لطف نمیتواند باشد. نکته اول اینکه همه کسانی که بنوعی با منصور ارباب آشنایی داشته اند وی را فردی مهربان، بذله گو، دوست داشتنی و در عین حال حواس پرت معرفی میکنند. نکته دوم اینکه منصور ارباب بقدری به ویسکی جک دانیلز علاقه داشته است که دوستانش بوی لقب جک داده اند. و نکته مهم آخر دل رحم بودن منصور ارباب در مورد شکار بچه آهو میباشد که وی را به دومین ضامن آهوی تاریخ ایران بعد از امام رضا تبدیل میکند. چاپ و نشر این استدلالات عامیانه، ضعیف و بی محتوا، آنهم دریکی از رسانه های دست اول جامعه ما ایرانیان نکته بسیار غم انگیز و تاسف باری است که بهیچوجه از طرف این شبکه خبری قابل توجیه نمیباشد. ایکاش مسؤولین این شبکه خبری فارسی زبان حداقل برای رد این اتهام و غسل تعمید دادن رژیم اسلامی از منابعی کارشناسانه استفاده میکردند و با چاپ این استدلالات کودکانه میخ دیگری را با دست خود بر تابوت شبکه خبری خود فرو نمیکردند. در مورد استدلالات بی محتوای فوق به چند خط اکتفا میکنم و پس از آن به توضیح نظر خودم در این زمینه میپردازم.
اولا, همه ما ایرانیان بخوبی میدانیم که سپاه پاسداران اسکله های مخصوص خود را دارد و هیچ فرد یا سازمانی اجازه کنترل و نظارت بر این اسکله ها را ندارد. طبق گزارش اخیر ویکی لییکس، سپاه پاسداران یکی از باند های مافیایی اصلی صادر کننده مواد مخدر(هروئین و تریاک ) به اروپا میباشد؛ پس ارتباط با مافیای مواد مخدر مکزیک امر غیر ممکنی برای سپاه نمیتواند باشد. نکته دوم اینکه در طول ۳۲ سال گذشته صدها نفر از هموطنان ما توسط عوامل رژیم در کشورهای مختلف ترور شده اند؛ و پرونده تمام این ترورها در تمامی دستگاه های قضائی کشورهای مختلف اروپای موجود میباشد. پس در تروریست بودن این رژیم هم شکی وجود ندارد. نکته مهم دیگری که از دید این کارشناسان خبره پنهان مانده است روانشناسی ترور و تروریست میباشد. هدف ترور ایجاد جو رعب و وحشت میباشد و برای یک طراح ترور مهمترین چیز رسیدن به هدف با استفاده از هر ابزاری در درجه اول اولویت قرار دارد. حال این هدف میتواند تخریب یک مکان باشد یا از بین بردن یک فرد. این نگرش ماکیاولیستی که هدف وسیله را توجیه میکند به طراح یک عملیات ترور این امکان را میدهد که از هر ابزاری که کوچکترین پتانسیلی جهت اجرای ترور دارد استفاده نماید تا به هدف نهایی خود برسد. حال سوال اینجاست که چه کسانی میتوانند پتانسیل اجرای یک عملیات ترور را داشته باشند؟ بعنوان مثال، فردی که بخشی از خانواده خود را در یک بمباران توسط نیروهای آمریکایی از دست داده است میتواند بعنوان یک پتانسیل جهت اجرای یک عملیات انتحاری ضد نیروهای آمریکایی مورد استفاده قرار بگیرد. یا فردی که از نظر روحی و روانی در افسردگی کامل قرار دارد و یا فردی که در ازای مبلغی پول حاضر است دست به هر کاری بزند و نمونه هایی از این قبیل همگی میتوانند پتانسیل های مناسبی جهت اجرای یک عملیات تروریستی باشند. در اینکه یک طراح ترور همیشه سعی میکند که هیچگونه اثر انگشتی از خود بجا نگذارد هم شک و تردیدی نیست، اما نباید فراموش کنیم که همیشه همه عملیات تروریستی موفقیت آمیز نبوده اند. طبق این توضیح مختصر پس استفاده رژیم ایران از باند های قاچاق مواد مخدر مکزیک جهت اجرای این طرح ترور غیر ممکن بنظر نمیرسد.
نکته بعدی در جواب کسانی است که عقیده دارند امریکا با ساخت این سناریو قصد آماده سازی افکار عمومی جهت حمله نظامی به ایران را دارد. این کارشناسان طوری نظر میدهند که انگار رژیم اسلامی در طول ۳۲ سال گذشته مرتکب هیچ اشتباهی در عرصه جهانی نشده است. بنظر میرسد که این کارشناسان از انفجار در ظهران عربستان، انفجار دفتر فرهنگی یهودیان در آرژانتین، کمکهای تسلیحاتی و مالی به گروه های تروریستی در افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین و یا تلاش برای دست یابی به تسلیحات اتمی از طرف رژیم اسلامی بیخبرند و نمیخواهند این نکته ساده را درک کنند که هر یک از موارد فوق براحتی میتواند بهترین حربه را بدست امریکا یا هر رژیم دیگری برای حمله نظامی به ایران بدهد و نیازی به ساختن داستان اضافی دیگری نیست. با در نظر گرفتن این نکته که من هیچگونه شناختی به مسائلی از قبیل سناریو سازی هالیوودی یا کاراگاه شرلوک هولمزی این کارشناسان خبره ندارم ، سعی میکنم با نگاهی عمیقتر به روابط دو کشور عربستان و رژیم اسلامی و بر مبنای مستندات تاریخی این واقعه را ارزیابی کنم.
نکته بسیار مهمی که این طیف به دلایل گوناگون کوچکترین اشاره ی به آن نکرده اند ارزیابی تنش و تخاصم بین رژیم اسلامی و عربستان میباشد. ارزیابی تاریخی این تنشها بخوبی نشان میدهد که این دو کشور شاید بصورت مستقیم هرگز با یکدیگر نبرد نظامی نداشته اند، اما در طول ۳۲ سال گذشته بارها و در مقاطع مختلف بصورت غیر مستقیم سعی در کاهش هژمونی دیگری و یا ضربه به یکدیگر داشته اند. به اعتقاد من واقعه ترور سفیر عربستان را باید در راستای این تنشها ارزیابی کرد. در اینجا بصورت مختصر به بخشی از این تنشها اشاره میکنم. نکته آغاز تنش بین این دو کشور از زمان بقدرت رسیدن رژیم اسلامی در ایران شروع میشود. رژیم ایران از بدو پیدایش، همیشه سعی داشته است که در بین کشورهای اسلامی، رژیم عربستان را یک رژیم دست نشانده امریکا معرفی کرده و خود را جایگزین بر حق خانه خدا معرفی کند؛ و از این طریق هژمونی خود را به دیگر کشور های اسلامی تحمیل کند. شروع جنگ بین ایران و عراق فرست مناسبی به عربستان برای مقابله به مثل میدهد. با شروع جنگ، دولت عربستان با پشتیبانی و حمایت کامل رژیم عراق سعی در کاهش قدرت رژیم ایران میکند. از طرف دیگر رژیم ایران با استفاده از مراسم حج سعی در مقابله به مثل میکند. اولین حرکت رژیم اسلامی دراین راستا در سال ۱۹۸۱ در مراسم حج در مکه اتفاق افتاد. رژیم ایران با بسیج بیش از ۶۵۰۰۰ نفر زائر با طرح شعارهای ضد آمریکایی و ضد خاندان ال سعود در مکه اقدام به برگزاری تظاهرات نمود. این روند اخلال رژیم اسلامی در مراسم حج هر سال ادامه پیدا میکند تا در سال ۱۹۸۷ به نقطه اوج خود میرسد. در این سال رژیم ایران با تعدادی در حدود ۱۵۰،۰۰۰ نفرزائر سعی میکند که مسجد بزرگ مکه را تسخیر کند. این اقدام اخلال گونه زائرین ایرانی و دیگر طرفداران رژیم اسلامی با مداخله پلیس عربستان روبرو شده و منجر به کشته ، زخمی و دستگیری صدها زائر ایرانی میشود. در نوامبر همین سال رژیم ایران در کنفرانس اسلامی طرحی را مطرح میکند به این مضمون که اختیار خانه خدا را از دست خاندان ال سعود خارج کند. اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان این کنفرانس به طرح رژیم اسلامی پاسخ منفی میدهند. پاسخ منفی به طرح پیشنهادی رژیم ایران، به مثابه برتری و هژمونی عربستان در بین کشورهای اسلامی تلقی میشود. این برتری عربستان تا سال ۱۹۸۹ ادامه پیدا میکند. این سال مصادف است با چاپ کتاب آیات شیطانی توسط سلمان رشدی. خمینی موقعیت را غنیمت شمرده و با صدور فتوای قتل سلمان رشدی، نظر بسیاری از مسلمانان جهان را به خود بعنوان یک رهبر اسلامی جلب میکند. صدور این فتوا توسط خمینی مجددا نام رژیم اسلامی را در بین مسلمانان جهان مطرح میکند و این نکته خوش آیندی برای عربستان تلقی نمیشود. دامنه تنشهای بین رژیم اسلامی و عربستان فقط به نکات فوق محدود نمیشود. افغانستان یکی دیگر ازمناطق تنش زا بین دو کشور میباشد. رژیم اسلامی از بدو پیدایش, گروه های شیعی مجاهدین را تغذیه نموده است. از طرف دیگر عربستان و پاکستان، وهابیون این کشور را مورد حمایت خود قرار داده اند. این روندی است که تقریبا از سال ۱۹۸۰ شروع شده و تا این لحظه همچنان ادامه دارد. بقدرت رسیدن طالبان درافغانستان در سال ۱۹۹۶ نشان میدهد که عربستان در این منطقه بر رژیم ایران برتری پیدا کرده است. رژیم اسلامی در جهت تلافی همزمان شروع به تقویت و تحریک شیعیان افغانستان, بحرین، و یمن میکند و در زمان حمله به افغانستان بیشترین همکاری را با امریکا و ناتو بعمل میاورد. در مقابل عربستان حکم قتل دیپلمات های سفارت ایران در مزار شریف را بصورت ضمنی صادر میکند و این طرح توسط نیروهای طالبان انجام میگیرد. وقوع جنبشهای اعتراضی در کشورهای عربی فرصت مناسبی برای گسترش دامنه نفوذ دو کشور ایران و عربستان بشمار میرود و بهمراه خود تنش های جدیدی را بین دو کشور بوجود میاورد. هر دو کشور به روشهای گوناگون سعی میکنند از این موقعیت استفاده کرده و از این آب گل آلود به نفع خود ماهی بگیرند. عربستان و کشور های حوزه خلیج فارس بسرعت نسبت به تحولات کشورهای عربی مانند مصر، تونس و لیبی واکنش نشان میدهند و با کمکهای مالی و تسلیحاتی خود از این جنبشها حمایت میکنند. رژیم اسلامی با استفاده از این موقعیت مناسب به تحریک شیعیان یمن و بحرین میپردازد و سعی میکند از این طریق دامنه قدرت عربستان را در این دو کشور تضیف کند. ورود نیروهای ارتش عربستان به بحرین و سرکوب شیعیان یمن توسط نیروهای مشترک آمریکایی و عربستان این نقشه رژیم ایران را با شکست مواجه میکند. عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس با محکوم کردن دولت سوریه در کنفرانس کشورهای عربی و مسلمان ضربه دیگری به رژیم اسلامی وارد میکنند و از این طریق رژیم ایران را بیشتر تحت فشار قرار میدهند. این توضیحات مختصر بخوبی نشان میدهند که چه جنگ سردی بین دو کشور عربستان و رژیم اسلامی از سالها پیش وجود داشته و دارد. با نگاهی به این تاریخچه مختصر میبینیم که هر دو کشور به روشهای گوناگون سعی کرده اند که هژمونی و رهبری مسلمانان جهان را در اختیار خود بگیرند؛ بهمین خاطر به طرق گوناگون تلاش کرده اند که رقیب دیگر را در مقاطع مختلف از میدان خارج کنند. اگر به توضیحات فوق، عملکرد و ماهیت تروریستی رژیم اسلامی را اضافه کنیم، به این نتیجه میرسیم که طرح ترور سفیر عربستان توسط عوامل رژیم اسلامی میتواند صحت داشته باشد.