محسن مشایخی
یکی از مشخصات آقای اسماعیل نوری علا آن ست که پشتکار خوبی دارد؛ بطوریکه توانسته است در دو سال گذشته حدود ۲۳ گروه کوچک سکولار سبز را در شهرهای اروپا و امریکا و کانادا تاسیس کند، گرچه تعداد کلی آنها چندان نیست ولی افراد فعال بسیار محدودی دارند. ایشان که تلاش فراوان داشت سابقه سیاسی ضد رژیم در دوران سلطنت برای خود دست و پا کند، هر چند نتوانست به این امر نایل گردد ولی در چند سال اخیر توانست به کمک مقالات متعدد و نشریهء سکولار نو، خود و گروه سکولار سبز را به عنوان گروهی ضد رژیم جمهوری اسلامی معرفی نماید.
ایشان با قلم توانا و غامض خود، که گاها فهم نوشته هایش را برای هواداران و خوانندگانش مشکل می سازد، همواره تلاش کرده و میکند که نشان دهد حرف جدیدی برای اختراع دارد که تا بحال به فکر سایر روشنفکران و اندیشمندان خطور نکرده است و شاید تفاوت نحوه گفتارش با سایرین که همیشه با توهین همراه است، نیز از همین جداسازی خود از دیگران نشات می گیرد! کما اینکه برای جا انداختن کلمات سکولار نو، انحلال ( جمهوری اسلامی)، آلترناتیو (نوع نوری علا) و بعضی کلمات دیگر، تلاش دارد که القا کند که آنها را خود ابداع کرده و لذا گروه سکولار سبز نیز همچون آن کلمات گروه تافته جدا بافته ای از سایر گروه های موجود است! امر دیگری نیز که ایشان موفق به تولیدش گشته، همراهی تعدادی شاگرد مطیع است که قلمشان آماده است همچون استاد بر تارک نویسنده مخالف که حتما با تحلیل آنها جزو اصلاح طلبان قرار خواهد گرفت، فرود آمده و فضایی ایجاد کنند تا کسی چنین جراتی برای مخالفت با سخنان استاد ننماید. ابتدا قصد نگارنده این بود که مانند دو نوشته قبلی ( پیوست ) که زمانی از آنها گذشته ولی تازگی خود را از جهت روشن شدن خط فکری آقای نوری علا حفظ کرده، به نقد جزئیات مقالات اخیر ایشان پرداخته شود، ولی سپس ترجیح داده شد که تنها به گفتاری از ایشان که در مقالات و مصاحبه های مکررآمده را بعنوان نماینده افکار گروه سکولار سبز، بسنده گردد تا این نوشته نیز طولانی نگردد.
نگاهی به مقالات و مصاحبه های اخیر نشان میدهند که گروه سکولار سبز قلم خود را تیز کرده تا با پشتوانه نفراتی که به آنها پیوسته اند، مدعی ایجاد دولت در تبعید که امروزه نام خود را به آلترناتیو اپوزیسیون خارج کشور تغییر داده، بنماید. کسی منکر تلاش فراوان این گروه برای ایجاد گروههای بیشتری از سکولار سبز نیست که پس از تجربه ناموفق برای گردآوری افراد سیاسی باسابقه طولانی ضد رژیم، عمدتا از بوروکراتهائی که کمتر سابقه سیاسی دارند، گرد آمده اند. آنچه مایه تاسف است اینکه گروه سکولار سبز برخلاف اینکه بقولی سکولاریسم نو و یا سکولار دموکراتیسم را بعنوان محور خط مشی خود انتخاب کرده اند، سریعا به انجماد فکری رسیده و با وجود کاربرد ظاهر کلماتی همچون دموکراسی و پلورالیسم، تنها راه خود را برای رسیدن به آلترناتیو جمهوری اسلامی درست می انگارند! اگر نشریه سکولار نو در سالهای قبل از تشکیل گروه سکولار سبز حاوی اندیشه های متنوع و روشنگرانه بود، اینک تبدیل به نشریه گروهی کوچک در مقایسه با گروههای سیاسی بزرگتر قدیمی ضد رژیم گشته که اکثریت مقالات مندرج تنها در جهت هدف توجیه حرکت گروهی سکولار سبز می باشد. اگر ماهها تلاش به تاسیس انجمن سکولار سبز تورنتو در فوریه ۲۰۱۰ منجر گردید، مقالات و سخنرانیها و بیانیه های گروه ناشی از این بود که در می ۲۰۱۱ تورنتو قادر خواهند بود که لیست انتخابات اینترنتی دولت و یا مجلس در خارج کشور را افتتاح نمایند، ولی لیست با عدم تمایل سیاستمداران مورد تماس، بجایی نرسید! گرچه این گروه از تلاش خود برای ایجاد چنین کنگره و یا بدیلی دست نکشیدند، ولی ماههای گذشته نشان داد که امکان گردآوری روشنفکران و گروههای سیاسی بسادگی امکان پذیر نیست و اختلافات فکری ریشه عمیقی دارد که سالها کوشش دیگران را نیز بجایی نرسانده است. اتفاقات ۳ ماهه اخیر در جنبش کشورهای منطقه که به سقوط ۳ دیکتاتور انجامید، مجددا آقای نوری علا را وادار کرده که سرعت ایجاد آلترناتیو را زیاد کرده و دوباره از خبر خوبی حرف زده اند که شاید نشان از لیست جدید کاندیداها برای ایجاد بدیل دارد.
آقای نوری علا با وجودی که در مورد کلمات و نظریات خود محکم بوده و هیچ انتقادی را نمی پذیرند و این در دو مقاله پیوست نیز نشان داده شده اند، ولی سکولارهای سبز در مورد سازماندهی گروه ها و ایجاد آلترناتیو به بن بست رسیده و ناچار شدند که تغییراتی را در گفتار خود بدهند، گرچه وانمود می کنند که تغییری صورت نگرفته و از ابتدا چنین اندیشه ای داشتند. اگر بارها به سکولارهای سبز گفته می شد که تاکید بر کلمه سکولار نو هیچ چیز نویی نیست وگرنه باید بر کلمات دیگری همچون دموکراسی، حقوق بشر، عدالت، پلورالیسم و غیره (حتی خود نوری علا و سکولار سبز ) نیز یک نو اضافه گردد چراکه حداقل در طول سالهای اخیر مفاهیم خیلی متفاوت شده اند، سودی نداشت، البته اخیرا از کلمه سکولار دموکرات بیشتر استفاده می کنند. اگر بارها حتی بعضی از اعضای سکولار سبز نیز تفاوت انحلال و سقوط نظام جمهوری اسلامی را درک نکرده و قادر به توضیح نبودند و مثل سایرین کلمه سقوط را کلمه کاملا روشنتری نسبت به انحلال می دانستند، بازهم بدلیل تفاوت داشتن با دیگران، اصرار در کاربرد کلمه انحلال در بیانیه ها است. البته هنوز تعدادی از مقالاتی که منتقد آقای نوری علا و سکولارهای سبز هستند همچون مقالات آقایان دوشوکی و موحدی را در نشریه سکولار نو و سایت سکولارهای سبز درج می کنند، ولی این مقدمه ای است تا در مقاله های بعدی بدون توجه به عمق نقد، ناقدان با قلمی تند و حاکی از بی احترامی کوبیده شوند. روش این گروه در گذشته و حال اینستکه بیشتر مخالفین خود را به وابستگی به تفکر اصلاح طلبی محکوم نمایند، ولی جدیدا مخالفین سکولار سبز به عدم اعتقاد به سکولاریسم متهم می گردند و گفتار نشان از جاه طلبی حکایت دارد که تنها سکولار سبز درک صحیحی از سکولاریسم دارد. در این مورد جوابیه و مصاحبه تلویزیونی آقای دوشوکی بسیار شنیدنی میباشد، اگر طبق معمول تنها به گفتار آخر ایشان در مورد تفاوت خاتمی و سایرین پرداخته نشود. اگر بارها تاکید گردید که مثالهای تاریخی مبنی بر این که آلترناتیو یک دیکتاتوری در خارج کشور تشکیل می شوند، غلط هستند و این مورد برای سقوط نظام جمهوری اسلامی نیز کاربرد ندارد، بازهم مشت بر سنگ کوبیدن است و جالب اینکه سکولارهای سبز جنبشهای منطقه را مثال می آورند که در خارج کشور تشکیل شده اند! تا جایی که افرادی به ایجاد گروه مخالف نظام جمهوری اسلامی می پردازند، بسیار هم قابل تقدیر است و هرچه بیشتر شدن این گروهها نیز به روشن شدن افکار کمک می نمایند، ولی اگر هدف ایجاد کنگره ملی و یا جمعی است که بعنوان آلترناتیو و نماینده جنبش داخل بخواهد عمل کند، بحث متفاوتی است و دیری نخواهد گذشت که کنگره ملی ساخته شده نیز حداکثر به گروهی خارج کشوری منجر خواهد گردید که با جنبش داخل بیگانه گردد.
آنچه امروزه سکولار سبزها، مجاهدین خلق، سلطنت طلبها، اصلاح طلبان خواهان بقای نظام و بعضی گروههای سیاسی دیگر را سراسیمه کرده و شدیدا در پی ایجاد و یا گسترش خود بعنوان آلترناتیو هستند، دخالت غرب با استفاده از نیروی نظامی ناتو در منطقه برای حل بحران اقتصادی کشورهای بزرگ غرب میباشد. نمونه لیبی شاید تنها نمونه ای باشد که مقدمه ایجاد آلترناتیو دلبخواه ناتو در خارج کشور و آنهم بیشتر بکمک نیروهای سابق رژیم و گروههایی همچون اخوان المسلمین بوده است، که بکمک نیروی غیبی ناتو به داخل لیبی رفته اند. سایر جنبشهای منطقه همچون مصر، تونس، یمن، بحرین، سوریه و مهمتر از همه ایران در داخل کشور جریان دارند و تلاش می کنند که از راههای مختلف به سازماندهی نیروهای خود بپردازند، درحالیکه با حمایت همه جانبه هموطنان خارج کشوری همه این کشورها نیز روبرو بوده و با تکیه بر این جنبشهای داخلی تلاش دارند صف اپوزیسیون خود را مشخص نمایند. طبیعی است که اپوزیسیونهایی مورد تایید و حمایت غرب و ناتو قرار میگیرند که منافع آنها را پس از تخریب منابع اقتصادی کشورشان در نتیجه جنگ را تامین کنند و طبعا گروههایی خود را زیر حمایت قرار می دهند که تنها گرفتن قدرت پس از سقوط دیکتاتور برای آنها اهمیت دارد، نه گفتار جذاب در مورد سکولاریسم، دموکراسی، حقوق بشر و غیره که خمینی نیز زیر درخت سیب چنین گفتاری را داشت! بی جهت نیست که سکولار سبزها صحبت از این می کنند که قبل از اینکه دیر شود، قبل از اینکه کنگره ملی اصلاح طلبان و غیره خود را علم کنند، بهتر است که آلترناتیو را در خارج تشکیل دهیم که غرب وادار شود آنرا در معادلات سیاسی خود بکار برد، شاید تاکید آنها بر قبول فدرالیسم هم درجهت جذب گروههای قومی باشد. در این راستا مثال مرغ و تخم مرغ محک خوبی شده که جواب مخالفان سکولار سبز را بدهد که ایجاد آلترناتیو در خارج کشور بدون حمایت جنبش داخل کشور و سپس تایید گرفتن از آنها بدلیل عدم امکان ایجاد آلترناتیو در داخل راه صحیح است، چنانچه موضوع این که سکولاریسم بر دموکراسی مقدم است یا برعکس نیز به همین مثال برمی گردد و خلاصه این مثال بهترین سند توجیه کارهای این گروه شده است.
بنظر می رسد سکولار سبزها تفاوت آزادی ایجاد یک گروه سیاسی را با ایجاد آلترناتیو درک نمی کنند، اینکه هر تعدادی با تفکر مشابه آزادند که یک گروه را تشکیل دهند، ولی این به مفهوم آن نیست که این گروه ها کیفیت یک آلترناتیو برای یک نظام را پیدا خواهند کرد! مگر امکان دارد که مرغ و تخم مرغ آنها بدون سازماندهی جنبش ها در داخل کشور مصداق پیدا نماید، هرچند تلاش آقای عرفانی در گفتگوی تلویزیونی با آقای نوری علا برای درک اهمیت و ارزش سازماندهی در داخل کشور تاثیری در جواب ها نداشت و مرتب تکرار می شد شما به سازماندهی بپرداز و ما هم پس از ایجاد آلترناتیو به سازماندهی نیروهای داخل کمک می کنیم! در جای دیگر که از آقای نوری علا سوال می شد که نقش نیروهای داخل کشور در کنگره شما چیست، جواب، که باید آنرا تفکر غالب سکولار سبزها دانست، چنین بود که عکس بیست نفری از آنها را در روی صندلی های خالی جلسات خود می گذاریم تا در صورت آزادی آن صندلی ها را اشغال کنند، انگار که رهبری موهبتی است که سکولارهای سبز به کسانی که در داخل کشور جان شان را سر تیغ گذشته اند، به آنها می دهند و یا شاید عکس ها موجب گردند دل هایی در داخل نرم شده و به آلترناتیو ایجاد شده سکولارهای سبز علاقمند گردند؟ البته سخنگویان سکولار سبز در کمال فروتنی گروه سکولار سبز را تنها برای مقدمات ایجاد آلترناتیو در خارج کشور دانسته و در مصاحبه تاکید کرده اند که اگر این کنگره و آلترناتیو درخواست کند، آن زمان گروه سکولار سبز نیز همچون گروه یا حزب به آنها می پیوندند، نه اینکه آنها از ابتدا قصد داشته باشند تا در اپوزیسیون شغلی داشته باشند! با وجودی که سکولارهای سبز از گفتار سال قبل که در حال ایجاد آلترناتیو دولت در خارج کشور هستند، کوتاه آمده و می گویند که هر گروهی می تواند آلترناتیو را تشکیل دهد، ولی عملکرد آنها و وظایفی که برای کنگره درنظر می گیرند (از جمله قرار دادن عکس رهبران داخل کشور )، نشان از این دارد که هدف اصلی چیز دیگری است که در آینده روشن خواهد شد.
در مصاحبه های اخیر تقریبا همهء گروه های سیاسی که بقول سکولارهای سبز متمرکز و متشکل هستند همچون مشروطه خواه، مجاهدین خلق، اصلاح طلبان، همه گروه های جمهوریخواهان و غیره را به دلایلی همچون ایجاد سلطنت، ایجاد کنگره ملی ـ مذهبی با وجود قبول سکولاریسم، حفظ نظام، تاکید بر اصول محوری خود و انتخابات و غیره برای ایجاد آلترناتیو شایسته نمی دانند. روشن نیست باین ترتیب لیست مورد انتخاب گروه سکولار سبز چه کسانی را شامل خواهد شد و چگونه این افراد سیاسی با توجه به اینکه بنوعی مورد تایید این گروه نیستند، تن به انتخابات اینترنتی و مشابه داده و آماده می گردند که در زورق ایشان خود را غرق نمایند!
زمانی که گروه های نامبرده چنین آسان مورد تایید ایشان قرار نمی گیرند، طبیعی است که گروههای ایدئولوژیک چپ و غیره که از نظر تفکر، رهبری را در نهاد دیگری می بینند، در لیست سکولار سبز نبوده و شاید لیست از تعدادی افراد غیر تشکیلاتی همچون آقای رضا پهلوی و بعضی افراد سیاسی دیگر تشکیل می گردد که به فرمول ایشان تن می دهند. در مقالات قبلی که پیوست هستند، نشان داده شده که با توجه به توقف تظاهرات خیابانی، اعضای اصلی گروه سکولارهای سبز اعتقادی به جنبشهای درون کشور نداشته و تغییر را تنها از طریق خارج امکان پذیر می دانند و برای همین عجله دارند تا موقعیت گروه مذاکره کننده را داشته باشند. بهرحال این نیز می گذرد تا برای سکولارهای سبز نیز همچون اصلاح طلبان روشن گردد که تا جنبشهای داخلی همچون دانشجویان، کارگران، زنان، معلمان و غیره به ایجاد و گسترش نهادهای مستقل خود نپردازند و به سازماندهی نیروهای خود موفق نگردند، تا آلترناتیو بمعنای واقعی شکل نگیرد، نظام جمهوری اسلامی سقوط نخواهد کرد، مگر آنکه هدیه ای باشد که غرب به شورای تشکیل شده در خارج کشور بدهد تا جنبش های درونی به مراحل حاد تری نرسند که قابل کنترل نباشند.
مهر ۱۳۹۰
پیوست ها:
http://news.gooya.com/politics/archives/2011/03/119798print.php
http://hmv.se/raheomid/?q=node/139
برگرفته از:
http://news.gooya.com/politics/archives/2011/10/129465.php