فرنگیس حبیبی
بیش از صد سال است که مقولۀ انتخابات در زندگی سیاسی ما حضور دارد. اما فضای رقابت سیاسی آزاد، بالنده و سرفراز به جز جند دورۀ کوتاه هیچگاه پذیرفته نشده است. انتخابات اغلب یا صندوق سازی بوده است یاجشن بیعت. پس میتوان گفت که حضور انتخابات در کشور ما حضوری مچاله شده و کم تأثیربوده است.
در هفته ای که گذشت سه رویداد در چند نقطۀ جهان رخ داد که به نظر من شایان تأملی جدی است.
* نامزد حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری آیندۀ این کشور در اقدام بی سابقه ای با رآی نزدیک به سه میلیون نفر برگزیده شد.
* کارمعمر قذافی، دیکتاتور لیبی، با خشونتی لگام گسیخته به پایان رسید.
* دولت برمه دویست تن از زندانیان سیاسی این کشور را آزاد کرد.
روشن است که این سه رویداد هیچ ارتباط علت و معلولی با یکدیگر ندارند اما تنها وجه اشتراکشان اینست که هر یک نوع خاصی از برخورد و درک از قدرت و رقابت برای کسب یا حفظ قدرت را به نمایش می گذارند.
در انتخاب نامزد حزب سوسیالیست برای انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، که در بهار ۲۰۱۲ برگزار می شود، شش رقیب که نمایندۀ طیف های موجود در حزب سوسیالیست و رادیکال های چپ بودند دریک کارزار تبلیغاتی پردامنه که نزدیک به یک ماه سیاست داخلی و رسانه ای فرانسه را تحت الشعاع قرار داد با یکدیگر و در برابر افکار عمومی به رقابت پرداختند. برنامه ها و اولویت های خود را تشریح کردند و در مجادله های تلویزیونی با نزاکت با هم روبرو شدند. صرف نظر از محتوای سیاست ها و برنامه ها، آنها یک نو آوری دموکراتیک را تحقق بخشیدند. علاوه بر برسمیت شناختن گرایش های درون حزبی، ارگان های رهبری از اختیارو امتیاز گزینش نامزد چشم پوشیدند و آن را نه تنها به عهدۀ اعضاء سادۀ حزب گذاشتند بلکه گسترۀ تشخیص و انتخاب را به تمام رای دهندگانی وسعت دادند که خطوط کلی سیاست های چپ را می پذیرند.
در این انتخابات پایبندی به نوعی اخلاق دموکراتیک نیز به نمایش گذاشته شد. حزب سوسیالیست به رآی دهندگان اعتماد کرد و نترسید که دست های “غیر خودی” آراء آلوده به صندوق ها بیندازند. بدین ترتیب در دور اول دو میلیون و ششصد هزار نفر و در دور دوم دو میلیون و هفتصد هزار نفر نامزد حزب سوسیالیست را برای رقابت با احزاب دیگر در انتخابات ریاست جمهوری آینده انتخاب کردند و نشان دادند که اعضاء “شورای نگهبان” در فرانسه میلیون ها نفرند.
اگر بیاد آوریم که این انتخابات در قوانین فرانسه پیش بینی نشده بود و با این حال بسنجیم که چگونه رسانه ها با آزادی به پوشش وسیع آن پرداختند و شهرداری ها و دیگر نهاد های محلی امکانات خود را برای برگزاری آن در اختیار گذاشتند به نرمش سیستم سیاسی فرانسه و نهادینگی دموکراسی در آن پی می بریم. به زبان خودمانی نه به حوزه ای حمله شد نه نامزدی کتک خورد ، نه هواداری دستگیر شد، نه رقبا توطئه چیدند ونه بعد از انتخابات به اتهام اقدام غیر قانونی به زندان افتادند.
اینکه نامزد حزب سوسیالیست، در صورت پیروزی در انتخابات اصلی، به وعده هایش عمل خواهد کرد یا اصولاً برنامه اش قادر به حل مسائل جامعۀ فرانسه خواهد بود یانه امری است که در آینده خواهیم دید. ولی آنچه از هم اکنون می تواند به عنوان یک دست آورد تلقی شود اینست که شیوۀ نوینی از رقابت سیاسی بر پایۀ اعتماد به قوۀ تشخیص مردم اعم از خودی و غیر خودی در پهنۀ سیاسی فرانسه متولد شد. حاصل این تولد تقویت دموکراسی و ارتقاء سطح مشارکت مردم در زندگی سیاسی است.
و اما در لیبی چهل سال است که خبری از انتخابات و رقابت احزاب نیست. معمر قذافی در ابتدای رسیدن به قدرت گفته بود “هرکس حزب بسازد خائن است”. نه سندیکایی و نه رسانۀ آزادی. حکومت را کمیته های انقلابی می چرخاندند. رقابت اگر بود خفته بود و امروز که بیدار شده است شکلی جزانتقام ندارد. شکلی که به موهبت تلفن های همراه، در آخرین لحظات زندگی رهبر سابق لیبی، کراهت بی ابهت خود را به جهانیان نشان داد. در این صحنه آنچه بیش از شهوتِ خشونت و فریاد پر نفرت مخالفان قذافی تکان دهنده بود نگاه مبهوت ودستان خون آلود “رئیس” بود که آنها را به مردم نشان می داد. گویی می خواست ناباورانه بگوید” ببینید با من چه کردند”. دیکتاتورها چه استعداد عجیبی در انکار واقعیت دارند.
اما رویدادهای اخیر در برمه نشان می دهد که این استعداد نسبی است. در یک سال گذشته رئیس جمهور جدید برمه که قبلاً نظامی و چند سال پیش نخست وزیر این کشور بود تصمیماتی گرفته است که از ارادۀ وی برای تغییر حکایت می کنند. این اقدامات، از آزادی خانم اونگ سان سوکی گرفته تا آزادی نسبی مطبوعات، لغو فیلترینگ سایت های دگراندیشان برمه ای و احیای حق اعتصاب و آزادی سندیکاها، باعث شده است که بخت تحقق تغییر در این کشور، که نظامش یکی از دیکتاتوری های قرص و محکم جهان شناخته می شد، جدی گرفته شود. یکی از مشاوران رئیس جمهور برمه دو روز پیش گفت دلیلی ندارد که در پی آزادی دویست زندانی سیاسی ، دیگر زندانیان سیاسی در زندان بمانند.
و اما ایران ما در کجای این سرزمین عجایب قرار می گیرد؟ رقابت سیاسی در ایران، میان حکومت و مخالفان، میان گروه های حاکم و کمتر حاکم، بیشتر به رقابت های هفتۀ پیش در فرانسه شبیه است یا به آنچه در لیبی یا برمه می گذرد؟
بیش از صد سال است که مقولۀ انتخابات در زندگی سیاسی ما حضور دارد. اما فضای رقابت سیاسی آزاد، بالنده و سرفراز به جز جند دورۀ کوتاه هیچگاه پذیرفته نشده است. انتخابات اغلب یا صندوق سازی بوده است یاجشن بیعت. پس میتوان گفت که حضور انتخابات در کشور ما حضوری مچاله شده و کم تأثیربوده است. اگر خوش بین باشیم می توانیم این حضور را گامی به پیش بدانیم نسبت به زمانی که رئیس یک قبیله رئیس قبیلۀ رقیب را به شام و شکار دعوت می کرد و شبانه سراو و همراهانش را می برید و اینگونه بر رقیب پیروز می شد. و اگر بدبین باشیم می گوئیم که این ره صد سالۀ پر هزینه چه بسا دایره ای بوده است که ما را به مکان منحوسی می برد که در آن رقابت بر سر قدرت با میهمانی شام و شکار شروع می شود و در حمام خون موقتاً پایان می گیرد.
و اگر پرسشگر باشیم می پرسیم یعنی ما از برمه ای ها کمتریم؟
فرنگیس حبیبی