بنی صدر :
جنبش همگانی مردم ایران تنها مانع حمله نظامی است !
رادیو عصر جدید: بعد از ایراد اتهام ترور سفیر عربستان در آمریکا به سپاه قدس جمهوری اسلامی تهدیدهای مختلفی از جمله تهدید نظامی از سوی دولت آمریکا خطاب به جمهوری اسلامی ایراد شده است که متاسفانه باعث خوشحالی برخی از افراد و گروه ها در اپوزسیون شده است! تحلیل شما از اتفاقات اخیر چیست؟ در ضمن شما در سخنرانی دو سال پیش خود در کلن گفتید که آنچه می تواند، ایران را از خطر حمله نظامی حفظ کند جنبش همگانی مردم است، چطوری؟ ما دیدیم که در لیبی جنبش همگانی شد و برعکس قدرتها آمدند و در آن نقش بازی کردند و کنترلش را در دست گرفتند، شما این نظرتان را چگونه می خواهید در عمل اجرا کنید؟
بنی صدر: اول به مسئله ترور می پردازم، در امریکا حکومت آقای اوباما ادعا کرده است، یک آمریکایی ایرانی تبار به یک کارتل مواد مخدر مراجعه کرده تا آنها ترور سفیر عربستان در امریکا را تصدی کنند و این شخص در دادگاه اعتراف کرده است. اول کاخ سفید و مقامات وزارت دادگستری گفتند که صحت این خبر غیر محتمل است، اما به فاصله دو روز، آقای اوباما آمد و گفت که اگر دلیل قطعی در اختیار نداشتیم، چنین ادعائی نمی کردیم و واشنگتن پست امروز گزارشی انتشار داد که بعد از آنکه کاخ سفید و مقامات وزارت دادگستری گفتند، صحت این خبر این محتمل به نظر نمی رسد، سیا دست بکار شد و مدعی شد که مدرک در اختیار دارد که سپاه قدس رژیم اقدام به این کاری کرده است. واشنگتن پست می گوید که این مدرک عبارت است از گفتگوی تلفنی ضبط شده این شخص با شخص دیگری در ایران در باب ترور سفیر عربستان در امریکا، در حالی که خود مدرک هم ارائه نشده است. چند امر واقع به ما می گوید، تامل کنیم، آیا اصلا این خبر و این ادعا پایه و اساسی دارد یا خیر؟ نفس اینکه می گوید در تلفن گفته شده، معنایش این است که بنابر ترور نبوده است، بنا بر این بوده که مدرک سازی بشود. به یاد شنوندگان بیاورم که در ماجرای کودتای نوژه، بین دو طرف با تلفن از پاریس با تهران گفتگو می شده است، معنایش این است که بنا بر این نبوده که واقعا کودتایی بشود، چون اصلا امکانش وجود نداشته است، بلکه بنا بر این بوده که بهانه و دست آویزی برای متلاشی کردن ارتش و زمینه سازی برای تجاوز عراق به ایران ساخته شود. درمورد ترور سفیر عربستان، هم معنایش اینست که کسانی که این امر را تصدی کردند، بنایشان بر این بوده که برای آمریکا و عربستان برای یک رشته اقدامات برضد ایران، مدرک درست کنند، وگرنه همه میدانیم که دستگاه ترور رژیم بسیار مجهز است و با این همه تجربه در ترور و با علم به وجود شنودهای امریکایی کسی از آمریکا به ایران از طریق تلفن نمیگوید شما برو اسباب ترور سفیرعربستان در امریکا را فراهم کن!
امر واقع دیگر این است که همزمان با این ماجرا، امروز در روزنامه فرانسوی فیگارو گزارشی را خواندم که می گوید از آژانس بین المللی انرژی اتمی بدست آورده است، گزارش می گوید که این بار آژانس، گزارشی روشن، متکی به مدارک و صریح در باب اینکه برنامه اتمی ایران بعد نظامی دارد، تهیه کرده است، برای اینکه در اجتماع حکام آژانس که در ماه نوامبر تشکیل می شود، ارائه شود. سابقا هم می گفتند که مدارک در اختیار اژانس گذاشته شده است، اما تا امروز کسی ندیده که آن مدارک چه بود. حالا این بار می گوید مستند به مدارک است، باید صبر کنیم و ببینیم که واقعا مدارکی ضمیمه این گزارش می کنند و آن مدارک این گویائی را دارند یا خیر؟ ولی خود این امر مانند ماده مشتعل کننده ای که روی آتش بریزند، عمل می کند، شعله را سوزانتر می کند. همزمان یک هئیت پارلمانی فرانسه که می گوید، ده ماه است که روی گزارش خود کار کرده است، می گوید که رژیم ایران همه عوامل بقا را از دست داده است و سقوط کردنی است ولی با وجود اینکه عوامل سقوطش فراهم است، می تواند برای مدتی برجا بماند و در این گزارش می گوید، تردیدی نیست که ایران در کار ساختن بمب اتمی است، نه به این معنی که می خواهد بمب اتم بسازد، بلکه می خواهد توانائی ساختنش را بدست بیارود، برای اینکه فکر می کند، این توانایی وسیله بقایش است. قبل از این رویدادها، در ۶ اکتبر یک مقام سابق سیا که سی سال در وزارت دفاع و سیا بوده و حالا بیرون از سیا هست و با این سیاستهای امریکا هم موافق نیست، مقاله مفصلی انتشار داده که آقای نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل می بیند که اسرائیل منزوی است، سال ۲۰۱۱ بدترین سال اسرائیل بوده است و فکر می کند، آقای اوباما در این فاصله که تا انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری مانده(تا نوامبر سال اینده)، اگر اسرائیل به ایران حمله بکند اوباما در موقعیتی نخواهد بود که مخالفت بکند، ناچار می شود، خود را با این عمل نظامی بر ضد ایران درگیر کند. می بینید که یک مسئله تنها نیست، چندین مسئله باهم برای داغ کردن بحرانی که قبلا مسکوت شده بود و حرفش را نمی زدند، مشاهده می شود، بنابرین سرنوشت ایران میتواند، درخطر باشد.
به هموطنان خود عزیز عرض می کنم که اگر قرار بود ما ایرانیان از تاریخ درس بگیریم، وضعیتی که حالا داریم نداشتیم. شما اگر در دوران محمد خوارزمشاه در گوشه ای از کشور بودید و می شنیدید که در یک شهر مرزی عده ای تاجر چینی را که دولت چنگیزخان روانه ایران کرده است، گرفتند و کشتند و اموالشان را بردند، باور می کردید؟ نه! می گفتید این عاقلانه نیست، یک دولتی بیخودی نمی آید یک قدرت خارجی را که دست دوستی به طرفش دراز کرده است، بربیانگیزد. ولی همان اتفاق ایران را بر باد داد! می خواهم دو سه نمونه بگویم تا وجدان تاریخی ایرانی بیدار شود، مثلا در دوره صفوی اینکه حاکمانی در افغانستان ستم ها بکنند و حکومت مرکزی غافل باشد و کسی برای شکایت به دربار بیاید و اینقدر وضعیت را آشفته ببیند که برگردد و آن هجوم محمود افغان بشود و در فاصله صفویه تا استقرار قاجاریه در مرزهای کنونی ایران سی میلیون نفر در جنگها نفله بشوند و از بین بروند، بطوری که در دوره قاجار جمعیت ایران تا ۱۰ میلیون تقلیل پیدا کرد.
صوت کامل مصاحبه :