شمیم، خبرنگار کمیته بین المللی نجات (مشهد)
در تاریخ شهریور سال هشتاد و شش ، در پی اعتراضات مردمی و اعتراض سازمان یونسکو که زدن دکل های برق در دو طرف آرامگاه فردوسی آن را از رفتن به لیست میراث فرهنگ جهانی محروم خواهد کرد، حتی کار به مجلس اسلامی نیز کشیده شد، جواد آرین منش، نماینده وقت مشهد در گفتگو یی با روزنامه خراسان گفت: آنچه مسلم است نصب این دکل ها بنای تاریخی توس و آرامگاه فردوسی را تحت الشعاع قرار داده است و تردیدی نیست که بیش از همه سازمان میراث فرهنگی چه در سطح کشور و چه در سطح استان باید پیگیر این ماجرا باشد.
او گفت مسئولان سازمان میراث فرهنگی در این خصوص با نمایندگان مجلس کمترین رایزنی را داشته اند و اظهار امیدواری کرد که با پیگیری این سازمان و تلاشی که ما در مجلس می توانیم داشته باشیم باید این مشکل را تا مرحله نهایی و جابه جایی دکل ها دنبال کنیم.
این دکل ها که بنا به تصمیم دولت و به وسیله ی شرکت برق منطقه ای، و برای برق رسانی به کشور ترکمنستان زده شده بود. و معلوم نیست که چرا دو تا از دکل ها در نزدیکی آرامگاه فردوسی و در محوطه تاریخی آن زده شد، به طوری که حریم منظری آرامگاه این شاعر بزرگ را مخدوش کرد. همان زمان مثل همیشه سازمان میراث فرهنگی مدعی شد که آن ها معترض این ماجرا هستند. «طاها هاشمی» معاون وقت سازمان میراث فرهنگی در سال هشتاد و شش به خبرنگاران گفت که :« پس ا ز چهار ماه پیگیری سازمان وزارت نیرو همچنان سکوت کرده است حدود چهار ماه از پیگیری های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خراسان رضوی، وزارت نیرو همچنان در این زمینه سکوت اختیار کرده است،
اما طبق آن چه ما در استان خراسان شاهد بودیم و من گزارشات آن ها را مرتب برای کمیته بین المللی نجات می فرستادم، عقیده داشتیم که دولت به عمد از این که فردوسی به ثبت جهانی برسد جلوگیری می کند. و این دکل سازی او نیز یکی از نشانه های آن است. به نظر ما در همان هنگام هم شکایت های سازمان میراث فرهنگی که به ریاست رحیم مشایی ،که خود در دولت احمدی نژاد همه کاره بود، مثل همیشه یک ظاهرسازی بیش نبود.
و اکنون رییس سازمان میراث فرهنگی رسما روند شکایت را متوقف کرد و گفته های افرادی چون عباس زاده معاون میراث فرهنگی نشاندهنده همدستی سازمان های مختلف حکومتی در این مورد است. او می گوید که: «با این که معتقد هستیم آرامگاه فردوسی و شهر توس تنها جایی از استان است که قابلیت جهانی شدن را دارد اما از دست ما کاری ساخته نیست همه چیز در تهران رقم می خورد.»
و کسی نیست که به ما بگوید در تهران چه کسانی هستند که منافع شان از منافع ملی بالا تر است؟
ـ شرکت برق منطقه ای که مثل همه ی شرکت های سودآور زیر نظر سپاه پاسداران کار می کند؟
ـ زد و بندهای دولت با کشورهای اطراف ایران و رساندن برق و آب به آن ها به بهای زیان رساندن به منافع مردمی؟
یا
ـ ضدیت با میراث فرهنگی و تاریخی غیر مذهبی ما و ویران کردن آن ها به بهانه عملیات عمرانی؟ وگرنه آیا زدن این دکل ها اگر چند صد متر آنطرفتر بود چه می شد؟ برق به ترکمنستان نمی رسید؟ یا پول شرکت تحت حمایت سپاه پاسداران کم می شد؟ و آیا این تصمیم نمی تواند ربطی به جمع کردن عکس های شاهنامه از دیوارها و کندن مجسمه های فردوسی و دیگر بزرگان ایران از میادین داشته باشد؟