امین موحدی
با یاد آوری این نکته که در عصر گلوبالیزه شدن، هویتطلبی یک واکنش طبیعی از سوی اقوام و ملتها به پدیده گلوبالیزاسیون بوده و به خودی خود نه تنها نمیتواند منفی باشد بلکه میتواند در جهت حفظ خرده فرهنگها و زبانهای بومی که ثروت این کره خاکی محسوب میشوند مثبت و موثر هم باشد، میتوان با تعریف مرز هویت طلبی و تجزیه طلبی ضمن بها دادن به هویتطلبان و جلب حمایت آنان، علاوه بر جلوگیری از سواستفاده تجزیه طلبان از مقوله هویتطلبی، با استفاده از این پتانسیل پر قدرت (هویتطلبی) جنبش سبز را جانی دوباره بخشید و خونی تازه در رگهای جنبش به جریان انداخت.
در صورت عینیت چنین تعریفی و توجه به بحث هویت طلبی به عنوان یک نکته مثبت و نه منفی، میتوان طرح فدراتیو کردن جنبش سبز را پیش کشید. یکی از نکات مثبت و قابل اتکا و در تعریف کشور ایران دارا بودن تنوع قومی وزبانی آن است که مجموعهای بینظیر ازاقوام کرد و ترک و فارس وعرب وبلوچ و… در کنار هم و در دفاع از تمامیت ارضی ایران و علیه مستبدین زمان همواره یار و یاور هم بودهاند.
با ذکر این مقدمه، در جهت همگرایی اقوام ایرانی در راستای تداوم مبارزات دموکراسی خواهی ملت ایران ضروری مینماید برای فراگیر شدن جنبش سبز طرحی نو در اندازیم و آنرا از خطر سکون و شکست دور نگهداریم.
برای ادامه حیات جنبشی که بیش از هر حرکتی پایههای استبداد دینی را لرزانده است وبرای بهره بردن از این لرزش بیسابقهای که ارکان رژیم را فرا گرفته، در مسیر به سقوط کشاندن رژیم، نیازمند همراهی تمامی اقوام ساکن در فلات ایران زمین هستیم.
آنچنانکه طی وقایع بعد از انتخابات ۱۳۸۸ ریاست جمهوری در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی شاهد بودیم حضور میلیونی در چند شهر نظیر تهران وشیراز واصفهان، گرچه برای بلرزه انداختن رژیم لازم است اما برای ساقط کردن آن کافی نبوده و نخواهد بود . دادن شعارهای محدود و شعارهایی که تنها در برگیرنده منافع بخشی از اقوام ساکن ایران ویا بخش کوچکی از گرایشات سیاسی باشد هرگز ضامن پویایی ودوام هیچ جنبش آزادی خواهی نخواهد بود.بنابر اینبایسته است که درها را برای طرح شعارهای اقوامی نظیر کرد و ترک وبلوچ که به یقین علاوه بر مطالبات مشترک مطالبات خصوصی قومی و زبانی مربوط به خود را دارند،باز نمود و باز گذاشت، تا آنها نیز بعنوان صاحبخانه در ایران، بهحساب آمده و نسبت به تحقق مطالباتشان، در آینده امیدوار گردند.
عدم توجه به فاکتور اقوام در ایران موجب واگرایی بیشتر آنها از همدیگر و همراه نشدن آنها با جنبشهایی نظیر جنبش سبز خواهد بود که ادعای سراسری بودن را دارند اما به مطالبات خصوصی اقوام ایرانی توجهی ندارند.
فراگیری عنصری نیست که با تنگ نظری بدست آید برای احیاء مجدد حرکت اعتراضی مردمی موسوم به جنبش سبز و فراگیر شدن آن ؛ باید فضایی فراهم شود تا تمامی اقوام ایرانی، علاوه بر مطالبات کلان میهنی، امکان طرح آزادانه مطالبات خصوصی خود را هم داشته باشند تا نسبت به آینده جنبش و تحقق مطالباتشان در سایه نه تنها جنبش سبز بلکه هر جنبش آزادی خواهی دیگر و تحت هر نام دیگر امیدوار باشند، نه اینکه هر شعار و طرحی را با اتهاماتی نظیر تجزیه طلبی یا اتهامات دیگری سرکوب کرد. البته در این مسیر باید مرز بین تجزیهطلبی وهویت طلبی بصورت روشن تعریف گردد تا زمینه چنین اتهاماتی یکبار برای همیشه از بین برود.
به هر شکل جنبش های موضعی و مقطعی ؛ زمانی سراسری خواهد شد که در درون خود معتقد به مبانی دموکراسی بوده و در مواجه بااقوام ایرانی بهنوعی قائل به روش فدرالی باشد منظور از بکار بردن واژه فدرال در اینجااستقرار نظام فدراتیو در ایران آینده نیست که این برعهده ملت ایران است که باید بعد از آزادی ایران در این مورد تصمیم بگیرند، بلکه ایجاد روشی فدرالی در دادن آزادی عمل به اقوام در طرح شعارهایشان علاوه بر شعارهای اصلی چنین جنبش هایی میباشد.