خشونت بی قاعده و غیر قابل پذیرش نیروهای ویژۀ اسرائیل در حق کاروان کمک های بشردوستانه که در آب های بین المللی انجام گرفت بحرانی جهانی ایجاد کرده است. استفاده از کماندوهای نیروی دریایی برای مقابله با عملی که از جنس تظاهرات بود و اصلاً ارتباطی به صف آرایی جنگی نداشت گزینۀ نادرستی بود و نتیجۀ تأسف بار آن که کشته شدن غیرنظامیان بود، قابل حدس. تربیت سرباز با پلیس ضد تظاهرات متفاوت است و در موقعیت بحرانی موجد واکنش نادرست می گردد. آنهایی که انقلاب سال پنجاه و هفت ایران را به خاطر دارند با این معضل به خوبی آشنا هستند.
محکومیت این رفتار، خواست تحقیق بین المللی در این باب و محاکمۀ مسئولان امر از همه سو ابراز شد و چنان که انتظار می رفت از طرف سازمان ملل متحد جواب در خوری نگرفت. ولی در مقابل، پافشاری بر سر پایان بخشیدن به محاصرۀ غزه وسعت و نیروی بی سابقه گرفته است و دیر یا زود دولت اسرائیل را وادار به ختم فشار بر مردمان این خطه خواهد کرد.
این واقعه نشان از دگرگونی عمده در صف آرایی بر سر احقاق حق فلسطینان نیز داشت. ناکامی جنگی اسرائیل در آخرین حمله به لبنان وزنۀ ایران را در مناقشۀ «اعراب و اسرائیل» بسیار سنگین کرد و نقطۀ آغاز تحولی شد که امروز شاهد تکمیلش هستیم. ابتکار عمل موضع گیری به نفع فلسطین از دست کشورهای عرب که به استثنای سوریه، از آمریکا حرف شنوی دارند، کاملاً به در آمده و به دست دو کشور بزرگ غیر عرب، یعنی ایران و ترکیه افتاده است که هر کدام به سبک و روش خویش و با امکاناتی که در اختیار دارد در این راه می کوشد.
مبارزۀ فلسطینیان که اساساً امری ملی است تا به حال چند ایدئولوژی کهنه کرده و این بار نوبت اسلام است تا مرز بین ملت ها را درنوردد و طرفداران ایجاد دولت مستقل فلسطین را به هم بپیوندد. دولت اسرائیل از بدو تأسیس دولت یهود خوانده شد، بین ملت و گروه مذهبی تفاوتی قائل نگشت و هنوز هم قانون اساسی رسمیش جز تورات نیست. به مرور زمان وزنۀ مذهب نزد بخش عمده ای از فلسطینیان و طرفدارانشان نیز سنگین تر شده و آنها را به حریف خود شبیه تر کرده است.
این صاحبان اصلی نیرو هستند که ترکیب و ترتیب مبارزه را تعیین میکنند و دیگران را ناچار می سازند تا در این چارچوب موضع بگیرند. تقویت بعد مذهبی رویارویی اسرائیل و فلسطین به ضرر تمام نیروهای خواستار جدایی دین و دولت در منطقه خواهد بود.
ایران لیبرال