مشروح مطلب :
جناب استاد محمدعلی دادخواه، شنیدن خبر محکومیت شما که الگو و اسوه بسیاری از وکلای دادگستری به خصوص وکلای جوان و کارآموزان وکالت بوده و هستید، بسیار دهشتناک و تاسف برانگیز بود.
آقای دادخواه، حقیر از جمله وکلایی هستم که از نزدیک با فعالیت های شما آشنا بوده ام. شما را استاد خود دانسته و به وجودتان همیشه و در همه حال افتخار می نموده ام و تا زنده ام افتخار خواهم کرد.
شما چنان با لسان ادبی و حقوقی در محاکم دادگستری دفاع می نمودید که هر زمان در محاکماتتان شرکت می کردم و دفاعیات شما را می شنیدم، مو بر اندامم سیخ می گشت.سخنرانی های شما پربار و پر معنا بوده اند. شما صرفا، وکیل دادگستری نبوده اید، شما یکی از بهترینها در زمینه ادبیات و میراث فرهنگی بوده اید.
جناب آقای دادخواه، هرگز فراموش نمی کنم، که در دادگاهی که با هم در پرونده ای داشتیم، قاضی صلواتی، همانی که شما را ناجوانمردانه محکوم کرد. چندین بار سخنانتان را در دفاع از موکلتان قطع کرد تا شما ابیات ادبی را بر زبان جاری نکنید از حافظ و سعدی و فردوسی نگویید سخنان عدالت منشانه شعرای پارسی را به زبان جاری نکنید. قاضی صلواتی به ادبیات شما و به هنرتان و به انسانیتتان غبطه می خورد و اشعارتان را تیری بر قلب سنگی و دور از انسانیت خود می دانست. اما شما گوش به فرمان این قاضی گستاخ نداده و همچنان با ادبیات شیوایی که داشتید آرامش را بر او تنگ می کردید.
شما وکیلی ممتار، مبرز و دانشمند هستید و هیچ وکیلی بر هنر دفاع شما تردیدی نمی کند و شما محکوم شده اید به این خاطر که انسانید، دانشمندید، مدافع حقوق مظلومین هستید، مدافع دانشجویانید، مدافع حق و عدالتید و مدافع بسیاری از بازداشت شدگان پس از انتخابات هستید. شما محکوم به اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه این نظام پست نشده اید، چرا که این نظام نیازی به تبلیغ علیه خود ندارد. حاکمان این نظام چنان پست و فرمایه هستند که نیازی به تبلیغ علیه آنها نیست و همه این را به خوبی می دانند. از کودک و بزرگ و از زن و مرد همه می دانند که بسیاری از حاکمان این حکومت، حیوان صفت هستند.
آقای دادخواه عزیز من از شما آموختم که عدالت بالاترین ارزش هاست و این جمله را ملکه ذهنم نموده ام و هرگز از یاد نخواهم برد. این جمله را همه شاگردان شما به خوبی می دانند.
آقای دادخواه، قاضی صلواتی هیچ بویی از انسانیت شما، هنرتان، دفاعیاتتان، و هزاران خصلت و خویی که داشته اید نبرده بودند والا نه تنها شما را محکوم نمی کردند بلکه تمام بازجویان و یا مامورانی که شما را به ناحق شکنجه کرده اند و بر آزای شما در دفاع تعرض کرده اند، به پای میز محاکمه می کشاندند.
هرگز فراموش نمی کنم که شما قسمتی از دارایی تان را وقف شادی کردید، وقت پیوند جوانانی کردید که برای ازدواج و برگزاری جشن شادی شان، هیچ مالی نداشته و امکانات ازدواج را برای آنها مهیا می کردید.
آقای دادخواه عزیز، باورم نمی شود که اینگونه محکوم شده اید، نمی توانم حتی تصورش را کنم که انسان های حیوان صفتی چون صلواتی شما را صرفا به خاطر دفاع از حقوق نیازمندان، محکوم کرده اند و امیدوام، همکارانم در داخل ایران و به خصوص در هیات مدیره کانون وکلای دادگستری، به خود آیند، دست از قدرت طلبی بر دارند و نگذارند این حکم به منظه ظهور در آید.
در این زمان که این نوشته را مرقوم می کنم، شدیدا متاثرم و به این فکر می کنم که آیا انسانی یافت می شود که شلاق به دست گیرد و بر اندام پاک شما بزند، به خدا قسم قاضی صلواتی حیوانی بیش نیست و کسانی که این پرونده را برای شما ساخته اند نیز حیوانانی هستند که هیچ اصل و نسبی ندارند. باز هزار رحمت به حیوان که لااقل به هم نوعش آسیبی نمی رساند و برایش ارزش قائل است.
چه بگویم که حال قدرت در دست عده ای خون آشام قرار دارد، عده ای که نه از انسانیت بویی می برند و نه قائل به انسانیت هستند، این عده باید بدانند که خود روزی نه چندان دور می بایست پاسخگوی ظلم و ستمی باشند که نسبت به شهروندان ایرانی به خصوص روشنفکران و خادمین حقیقی این مرز نموده اند. قاضی صلواتی ها باید بدانند که جانی علیه بشریت هستند و به زودی به جرم خیانت و جنایت به بشریت محاکمه خواهند شد.
آقای دادخواه، می دانم که شما همچون ستوده و سیف زاده و دهها وکیل دیگر که آزادی شان را برای دفاع از عدالت به خطر انداخته اند، استوار خواهید ماند و همکارانی در ایران دارم که راه شما را ادامه خواهند داد.
آقای دادخواه، من به خوبی از شکنجه هایی که بر شما در دوران بازداشتتان رفت، آگاهم می دانم که بازجویان چه بلاهایی برستان آوردند و شما خم به ابرو نیاوردید. می دانم که آنها از چه شیوه های ناجوانمردانه ای برای اخذ اقرار از شما استفاده می کردند و شما لب به سخن نیاوردید و سکوت اختیار کردید و می دانم که چطور روز و شب در سلول انفرادی، بدترین سختی ها را تحمل کردید و به خوبی می دان چه بر شما گذشت.
آقای دادخواه، نامتان برازندیتان است. شما به جرم دادخواهی محکوم شده اید، به جرم عدالت طلبی به جرم وکالت، به جرم دفاع از بی گناهان محکوم شده اید و من از محکومیت شما متاسفم
شرم بر این حکومت باد که جای انسان هایی بزرگوار همچون شما را زندان می داند.
شرم بر همه آنان باد.
محمد مصطفایی
۱۲ تیرماه سال ۱۳۹۰