دو شعر کوتاه تازه از :م.سحر
ای که با ما به بزم آزادی
می نوازی به جام ، جامت را
سبز پوشیده ای و سبزاندیش
می نهی نزد دوست ، نامت را
گر تو با آرمان وفاداری
راستروتر گذار گامت را
از سر راه ِ آرزو بردار
لاش ِ گندیدهء امامت را !ـ
…………………………..
۲
قصهء اعراب
گر« عاشقتم »برّه به قصاب بگوید
یاغرقه «فدای تو» به گنداب بگوید
شوم ست چنان کز در پاسخ به دعایی
مؤمن سخنی روی به محراب بگوید
دکان بود آن گوشه که شیخی ز پی سود
از قول خدا قصهء اعراب بگوید
…………………………………
م.سحر
پاریس ۸.۶.۲۰۱۱