مدال شجاعت حکومت اسلامی، دستمزد دشمنی با آزادی خواهی و فرهنگ ستیزی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

شکوه میرزادگی

در بیشتر کشورهای جهان، در آغاز سال نو، سازمان ها، گروه ها، دانشگاه ها، رسانه ها، و حتی مؤسسات تجاری دولتی و غیر دولتی، کوشندگان رشته های مختلف سال گذشته را معرفی کرده و به آن ها جوایزی نقدی، یا حیثیتی می دهند. این کوشندگان با عناوینی چون «بهترین»، «شجاع ترین»، «هنرمندترین» و… انتخاب و  معرفی می شوند. انتخاب این افراد، بوسیله ی هیئت تشخیص دهنده، بر اساس اهداف موسسه یا سازمانی انجام می شود که جایزه را می دهد.

دانشگاه ها بهترین های رشته های علمی را انتخاب می کنند، سازمان ها و گروه ها حقوق بشر، و محیط زیست، و غیره افرادی را که در این رشته ها کار کرده اند، رسانه های هنری هنرمندان برجسته را، و موسسات تجاری هم افرادی را که سودآوری بیشتر داشته یا کالایی با ارزش را تولید کرده اند.
هیچ کدام از این موسسات و ادارات و دولت ها برای هیچ رشته ای هیچوقت کسی را انتخاب نمی کنند که برخلاف اهداف و خواست های موسسه ی آن ها عمل کرده باشد. یعنی، فرضاً، یک دانشگاه نمی آید شخصی را انتخاب کند که ضد علم است و یا یک سازمان محیط زیست کسی را که در تخریب محیط زیست نقش داشته به عنوان بهترین حافظ محیط زیست انتخاب نمی کند.
امسال هم در ایران رییس دولت حکومت اسلامی، به همراه  اسفندیار رحیم مشایی وزیر دست راست و مشاور و همه کاره اش، شجاع ترین و بهترین شخصیت مورد نظرشان را انتخاب کردند: حجت الاسلام غلامرضا حسنی، امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان!
بله اگر چه حکومت اسلامی حتی در ارتباط با جایزه دادن هایش نیز هیچ یک از قواعد و اصول متمدنانه معمول را رعایت نمی کند،  اما این انتخاب،  درست و کاملا بر اساس ذهنیت مسلط بر این حکومت و هدف هایش و خواست هایی است که از «امت اسلامی» انتظار دارند.
در روز موعود محمود احمدی نژاد، در حالی که لبخند رضایت بخش مرادش، اسفندیار رحیم مشایی، همراهی اش می کرد، مدال شجاعت را، که رسانه های دولتی نوشته اند «مهم ترین نشان رسمی جمهوری اسلامی» است، به سینه ی حجت الاسلام حسنی آویخت. در رسانه های دولتی توضیح داده شده که این جناب این جایزه  را به خاطر: «سابقه ی مبارزاتی خود در زمان پیش از انقلاب؛ مبارزه با مخالفان کرد ایران در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، و حضور در جنگ ایران و عراق» دریافت کرده است.

 
حجت الاسلام حسنی کیست؟
ملا حسنی، که قبل از انقلاب ملا و سردفتری ازدواج و طلاق یکی از روستاهای ارومیه را بر عهده داشت (و خودش معتقد است که کار کشاورزی هم می کرده)، از کسانی است که در جریان اسلامی شدن تدریجی انقلاب ۵۷ ، هوادار جنگ مسلحانه برای رسیدن به حکومت اسلامی بود. او در واقع کسی بود که برای توزیع اسلحه بین مردم  و مقابله با حکومت پهلوی، به تشویق ثروتمندان متعصب مذهبی و جمع آوری منابع مالی پرداخت و از همین طریق هم بود که جای خود را در حکومت اسلامی باز کرد.
بسیاری حسنی را مسبب واقعه ی «قارنا» (قتل عام ۶۸ تن از اهالی کرد روستای قارنا) در یازده شهریور ۵۸ (چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) می دانند. حتی گفته می شود که خود او دستور این کار را داده است. او این گفته را رد می کند، اما این داستان مورد تأیید خود او نیز هست که پسرش را، که با گروه های چپ همراهی می کرد، و هیچ جرمی مرتکب نشده بود، با حیله ای غافلگیر کرده و به دست مامورین می دهد و این جوان را در مقابل چشمان او به قتلگاه می برند. خودش در خاطرات اش می نویسد: «پسر بزرگم، رشید، با رژیم شاه سخت مبارزه می‌کرد. دوران ستم شاهی که در دانشگاه تهران تحصیل می‌نمود، یکی دو بار دستگیر و زندانی شد. قبل از پیروزی، وقتی به ارومیه و روستا می آمد، در برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم نماز جمعه بزرگ‌آباد، تلاش می‌کرد و در فعالیت‌های جنبی آن از قبیل: بیل زنی در باغات، شخم زدن، کمک کردن به فقرا و مستمندان می‌کوشید. او پس از پیروزی انقلاب، ناگهان به گروه سیاسی سازمان فدائیان خلق پیوست و از سران آنها شد، به طوری که مسئولیت شاخه ی آذربایجان غربی بر عهده او بود. خیلی با او صحبت کردم تا در راهش تجدید نظر کند، ولی نکرد. در همان زمان انشعابی در میان اعضای این گروه پدید آمد و به دو گروه اقلیت و اکثریت منشعب شدند و اقلیت‌ها به جمع گروهک ‌های سیاسی محارب پیوستند و جنگ مسلحانه بر ضد حکومت اسلامی آغاز کردند. الان یادم نیست رشید جزو کدام یک از اینها شد، ولی به هر حال من احساس خطر کردم. تصمیم گرفتم جلوی فعالیت های او را بگیرم. نخست چند بار تذکر و تهدید انجام گرفت ولی فایده‌ نکرد. آن وقت نماینده مجلس و در تهران بودم. یک روز رشید به تهران آمده بود. جایش را شناسایی کردیم. در کمیته ی انقلاب تهران با آیت‌الله مهدوی‌کنی تماس گرفتم و گفتم یک موردی هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. یکی از محافظان خودم به نام آقای جلیل حسنی را نیز همراه آنها کردم. او از بچه‌های کمیته ارومیه بود و الان به تجارت مشغول است. گفتم اگر مقاومت یا فرار کرد بزنید نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیرش کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند. رشید چند روزی در کمیته ی تهران بود. بعد برای بازجویی و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیت‌هایش، استان آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید. در مرحله اول، رشید را به دادستان وقت، حضرت حجت الاسلام سید حسین موسوی تبریزی تحویل داده بودند، او نیز وی را به یکی از دامادهایش که او هم قاضی بود، سپرد و حکم اعدام رشید را او صادر کرده بود. حتی بعد از اعدام جنازه‌اش ار هم به ما تحویل ندادند. وقتی خبر اعدام رشید را شیندم، چون به وظیفه خود عمل کرده‌ بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصی ولو پسرم باشد، شوخی ندارم و با هیچ احدی در این مورد عقد اخوتی هم نبسته‌ام. هنوز هم اگر یکی از فرزندانم بر ضد انقلاب و رهبری، خدای ناکرده، فعالیت کند، همان کاری را خواهم کرد که با رشید کردم. حقیقت این است که رشید مستحق اعدام نبود. او جنایتی را مرتکب نشده بود، یا کسی را نکشته بود تنها جرمش این بود که گرایش شدید کمونیستی داشت و این هرگز منجر به اعدام کسی نمی‌شود. حداکثر این است که باید به حبس ابد محکوم می‌گردید. متاسفانه قاضی پرونده همین طور فله‌ای حکم صادر کرده بود. من آن وقت سرم خیلی شلوغ بود، به مسایل انقلاب در ارومیه و منطقه اشتغال داشتم. از طرفی چون پسرم بود نخواستم موضوع را دنبال کنم، گفتم: شاید سبب سوء تفاهم بشود و بنده معتقد هستم که قرار نیست انسان در این دنیا به همه حق و حقوق خود دست پیدا کند. یک مقدارش هم باید به عالم آخرت بماند»(۱)
ملا حسنی این گونه  به سرعت در حکومت اسلامی به جاه و مال فراوانی می رسد. به مقام حجت الاسلامی رسید، در دوره ی اول مجلس شورای اسلامی نماینده مجلس و، سپس، امام جمعه و نماینده ولایت فقیه ارومیه شد، و صاحب هکتارها زمین زراعی، گارد محافظ و امکانات مالی و  اجرایی وسیع. با این که شهرت او به دلیل خطبه های پیش از نماز جمعه اش است ـ خطبه هایی که به عنوان طنز دهان به دهان می گردد ـ اما در همین خطبه ها، که نشان از بی اطلاعی و عقب ماندگی فکری او دارند، نشانه های کامل و روشن بیماری خطرناکی را می شود دید. یعنی، علاوه بر آن چه که او در سال های اول انقلاب انجام داده، با نگاهی به زندگی کنونی او، و از زبان خودش، و حتی برکنار از گفته های دیگران نیز، به راحتی می شود دریافت که او موجودی سنگدل، با قابلیت آدمکشی، تعصب مذهبی، کم سواد، مستبد، مخالف هر نوع آزادی، ضد تساوی حقوق زنان، و دشمن شماره یک فرهنگ ایران و میراث های فرهنگی و تاریخی سرزمین مان است.
برای این که با روحیات او بیشتر آشنا شده و متوجه شویم که چرا رییس جمهور حکومت اسلامی، و  مشاور و جانشین احتمالی او، اسفندیار رحیم مشایی، مهمترین مدال رسمی حکومت شان را به او داده اند، چند نمونه از گفته های او را از انبوه خاطرات، مصاحبه ها، و خطبه های پیش از نمازش را از زبان خود او در این جا می آوریم:

 
ماموریت او از عالم غیب
پرسش: حاج آقا! شما قبل از انقلاب جزو اولین افرادی بودید که جنگ مسلحانه علیه رژیم شاه را آغاز کردید و به همین خاطر به چهره ای شاخص در آذربایجان غربی تبدیل شدید، اما پس از دوم خرداد ۷۶ خطبه هایتان در نماز جمعه ارومیه چهره ای مشهور از شما به وجود آورد. فکر می کنید چه عاملی باعث شد تا به این شهرت برسید؟
پاسخ: خداوند در قرآن می فرماید «ان تنصرالله ینصر کم و یثبت اقدامکم». یعنی اگر شما به دین خدا بدون ریا کمک کنید خداوند نیز شما را در دین ثابت قدم می کند. این اعتقاد قلبی من است و تا روز مرگ از من جدا نخواهد شد. البته این اعتقاد به اختیار خودم نیست بلکه از عالم ملکوت نصیب بنده ی کذایی شده است.(۲)

 
هیچ کسی حق امامت نماز ندارد جز من و نمایندگان ولی فقیه! «امام جمعه ارومیه در اظهاراتی شگفت انگیز مدعی شد که خواندن نماز عید فطر فقط به امامت نمایندگان ولی فقیه مجاز است و روحانیون دیگر حق اقامه این نماز را ندارند! حجه الاسلام غلامرضا حسنی پس از خطبه های نماز جمعه ارومیه به نمازگزاران حاضر در مصلی این شهر گفت: اکنون در تمام شهرها، نمایندگان ولی فقیه حضور دارند و تنها آنها می توانند نماز عید فطر را اقامه کنند و بقیه چنین حقی ندارند».(۳)

 
بدحجابی هرزگی است و ریش زدن کار یزیدیان

خبرنگار:  تعریف شما از آزادی چیست.

حسنی: نتیجه ی آزادی که هشت سال در دوران خاتمی گفته شد، این بود که الان خانم ها با این وضع به خیابان ها می آیند. آیا این آزادی است یا هرزه گری؟ اصلاح طلبان همین بی بند و باری و هرزگی را می خواستند و متاسفانه الان هم ما نمی توانیم جلوی اینها را بگیریم.

خبرنگار: چرا نمی توانید جلوی بی بند و باری را که اشاره کردید بگیرید؟

حسنی: من رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان هستم اما اصلاً از وضع موجود امر به معروف رضایت ندارم. با تذکر لسانی نمی توان کاری از پیش برد. آنها در هرزه گری آزاد هستند اما ما آزادی نداریم با آنها برخورد کنیم. اگر برخورد کنیم می گویند گروه فشار هستند و خشونت طلب. بسیاری از زنان در حال حاضر حجاب اسلامی ندارند. در اسلام حجاب تعریف خاصی دارد. برخی ها فکر می کنند با گفتن آزادی می توانند هرزگی و بی بند و باری را مجدداً به ایران بیاورند که متاسفانه این طور هم شد و دار و دسته خاتمی این کار را کردند. برخی مردان هم مثل خود شما ریش شان را می زنند که در اسلام حرام است . کسانی که ریش خود را می زنند از یزیدیان هستند، شاه هم ریشش را با تیغ می زد» (۴)

 
غرب، انرژی اتمی و اتحاد برای گسترش حکومت اسلامی

«به نظر من سه نوع زندگی در آنجا وجود دارد: زندگی انسانی، حیوانی و سگی. آنها می گویند صنعت، انرژی هسته ای و پیشرفت برای ایرانی ها حرام است. خداوند در قرآن به مسلمانان دستور می دهد تا به بالاترین قدرت برسند، بالاترین قدرت انرژی اتمی است… قوانین و دستورات اسلام مهم تر از قوانین بین المللی است… ما تابع دستورات قرآن هستیم نه جرج بوش که افکارش با افکار سگ اش یکی است. جمعیت مسلمانان جهان نزدیک به دو میلیارد نفر است. اگر همه ی مسلمانان متحد شوند هر کاری می توانند بکنند.(۵)

 
میراث فرهنگی غیر اسلامی نابود باید گردد

خبرنگار: می گویند شما گفته اید که آثار باستانی باید تخریب شود، صحت دارد؟

حسنی: آثار باستانی دو نوع هستند. آنهایی که در خدمت اسلام هستند باید حفظ شوند و بقیه باید تخریب و نابود شوند»(۶)

 

ما بنده خدا هستیم و آزادی نمی خواهیم

خبرنگار: چه آرزویی دارید؟

حسنی: برقراری عدالت و ظهور امام زمان.

خبرنگار: فکر می کنید چرا الان روزنامه ها خطبه های نماز جمعه شما را چاپ نمی کنند؟

حسنی: چون من هشت سال علیه دولت خاتمی حرف می زدم. من هشت سال گفتم که ما بنده خدا هستیم و آزادی نمی خواهیم، اما الان دیگر نمی گویم چون احمدی نژاد از آزادی حرف نمی زند و بیشتر دنبال عدالت است» (۷)

*****

و به اندازه چندین کتاب سند و مدرک از اعمال و رفتار شنیع این شخصیت منتشر شده و در بازار وجود دارد. اعمالی که هر کدامش می تواند کسی را به عنوان یک بیمار خطرناک روانی معرفی کند. اما همین فرد می تواند مدال شجاعت را از حکومت اسلامی بگیرد.

به راستی چه کسانی به احمدی نژاد دستور یا مشورت داده اند که به چنین شخصیتی مدال شجاعت بدهند؟ آیت الله خامنه ای؟ روسای بسیج و سپاه پاسداران؟ یا مشاور و مراد اعظم او اسفندیار رحیم مشایی؟

به باور من همه ی شواهد نشان می دهد که پس از دو – سه دهه که حجت الاسلام منتظر گرفتن جایزه ی «رشادت ها» و خوش خدمتی های خود بوده، توفیق او عاقبت به خاطر نزدیکی اش به رحیم مشایی، «مکتب او»  و به توصیه او حاصل آمده است.

 

دستمزد مخالفت با جنبش آزادی خواهی  و مریدی رحیم مشایی

در اسفند ماه ۸۸ ناگهان مدیرکل سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی، که از دست نشاندگان رحیم مشائی است، از سازمان میراث فرهنگی ایران تقاضا کرد تا  نام غلام رضا حسنی در فهرست "آثار معنوی ایران" ثبت شود! نام کسی که بارها ضدیت خود را با فرهنگ ایران، و هر نشانه ی فرهنگی و ملی ما اعلام کرده بود. اسدالله علیزاده، مدیرکل سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی،  به خبرنگاران گفته بود که «امیدوار است نام آقای حسنی، امام جمعه ارومیه به عنوان میراث فرهنگی ایران به ثبت برسد»(۸)

البته این تقاضا پس از سخنانی بیان می شد که حجت الاسلام حسنی در جمعه ۹ بهمن ۸۸ گفته بود: «چرا باید روز به روز حلقه های حفاظتی از سران فتنه افزایش یابد و چرا باید مردم انقلابی را با هزینه کردن پول های بیت المال برای حفاظت از سران فتنه، ناراحت کنیم؟»

به گزارش ایرنا، حجت الاسلام غلامرضا حسنی، در خطبه های نمازجمعه ابن شهر افزوده بود: «تحمل اینکه سران فتنه را درکمال امنیت نگهداری کنیم و این ها به فکر براندازی حکومت صالحان باشند برای ملت خون داده ی ایران، سخت است».

وی اضافه کرده بود که: «تمنا و خواهش ملت این است که فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامی را به سمع ملت ایران برسانند و چشم فتنه را از بیخ و بن برکنند».

امام جمعه ارومیه، با اشاره به اعدام «دو نفر از عوامل فتنه گر و سلطنت طلب و محکومیت ۱۱ نفر از عوامل دیگر» گفته بود: «باید برای جلوگیری از آشوب ها، جنازه های اعدام شده ها در خیابان های تهران در مقابل دید عموم قرار بگیرد… این زبانی که به جای "جمهوری اسلامی"، "جمهوری ایرانی" می گوید باید کنده شود و قلوب داغدار خانواده های شهدا و دلسوزان انقلاب با اعدام آنهایی که به عاشورای حسینی اهانت کردند، درمان می یابد»(۹)

اما اندکی از صدور دستور «درآوردن چشم فتنه از بیخ و بن» و «درآوردن زبان از حلق کسانی که «جمهوری ایرانی» گفته اند» نمی گذرد که حجت الاسلام ناگهان مرید اسفندیار رحیم مشائی می شود: برخی از نشریات به دنبال سفر رحیم مشایی به آذربایجان به منظور سخنرانی و شرکت در همایش «تروریسم و قربانیان سی و یکم شهریور مهاباد»، خبر از  دیدار مشایی و حسنی در منزل حجت الاسلام قرشی، نماینده ی مجلس خبرگان رهبری، داده  و به عنوان خبری محرمانه نوشتند که: «حسنی، امام جمعه ارومیه، هم به خیل مشتاقان مهندس مشائی پیوست»(۱۰)

 

بله شواهد نشان می دهد که در این کار نیز دست رحیم مشایی در کار است، مبتکر  مکتب مضحکی به نام «مکتب ایرانی» که با اداهای مصنوعی و مسخره ای چون «دعوت ایرانیان خارج کشور به ایران»، «بزرگداشت منشور کورش» و برگزاری «جشن نوروز»، و … و.. قصد دارد روی چاه چمکران های حکومت را بپوشاند تا بوی گند آن مدتی مشام مردمان اهل فراموشی را آزار ندهد و دوباره ادامه این حکومت را با ریاست جمهوری یکی دیگر چون خودش مهیا کند. و اکنون به خواست او مدال شجاعت حکومت شان به یکی از «مشتاقان» او، یکی از جرثومه های ضد ایرانی ـ ضد انسانی تعلق می گیرد. یعنی همان کسی که نزدیکترین تفکر را با او دارند. از همان کسانی که در ظاهر طنازش می تواند درست به وقت حادثه اراذل و اوباش خودش را، که سی و دو سال با پول مردمان ایران پروارشان کرده است،  برای درآوردن و کندن چشم و گوش و زبان آزادی خواهان مهیا کند.

چهارهم آوریل ۲۰۱۱

http://shokoohmirzadegi.com/

 

===========

1 ـ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8404290411

2 ـ http://majid14.blogfa.com/post-460.aspx

3 ـ http://www.asriran.com/view.php?id=27051

4ـ 5 ـ 6 ـ 7 http://majid14.blogfa.com/post-460.aspx

8 ـ http://www.iranianuk.com/article.php?id=47115&m=no

http://www.khabaronline.ir/news-40525.aspx

10ـ http://www.mahramanenews.com/newsF-2362.htm

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.