راه مصدق چيست؟

گزارش بزرگداشت یکصدوسی و چهارمین زادروز دکتر مصدق

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

راه مصدق چيست؟

گزارش بزرگداشت یکصدوسی و چهارمین زادروز دکتر مصدق
سی خرداد ۱۳۹۵، نوزده یونی (ژوئن) ۲۰۱۶
گزارشگر: علی اصغر سلیمی

مراسم بزرگداشت با سرود ملی ایران و ادای احترام حاضران آغاز گردید. سپس آقای صادق محمودی که خود در دوره دولت ملی بعنوان افسر جوان ارتش، افتخار دیدار با نخست وزیر و بنیانگذار دولت ملی را داشت، با سخنان زیر به حاضران خوش آمد گفت: «خرسندیم که با شرکت در مجلس تجلیل این بزرگمرد، مهربانی کرده و به جمع ما گرمی بخشیدید ، مهرتان افزون. حضور شرکت کنندگان با اندبشه های گوناگون نشانه احترام به آرمان مصدق میباشد. ما نه بت تراشیم، نه بت‌پرست و برای همه آنان که دل به مهر مام وطن دارند و با تحمل بند و زندان و تبعید تا آخرین توان در راه آزادی و سربلندی ایران تلاش نموده اند و مینمایند، احترام قائلیم و درود میفرستیم. ملی کردن صنعت نفت برای دکتر مصدق، وسیله‌ای بود برای نیل به دو هدف اصلی: یک ـ رهایی از استعمار خارجی و دو ـ رهایی از استبداد داخلی، خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. مصدق تنها به جبهه ملی تعلق نداشت. همه آنان که دل به مهر ایران داشتند مصدق را از آن خود میدانستند و به او دل بسته بودند. سخن از یک فرد و شخص نیست، سخن از یک شخصیت است. سخن از تفکر و آرمان دکتر مصدق و نقش والای او در جنبشهای آزادیبخش جهانی است. پس از پیروزی ملت ایران بر امپراطور «شکست ناپذیر» انگلستان، رهبران و مبارزانی مانند قوام نکرومه، جمال عبدالناصر، بومدین، سوکارنو، بورقیبه و …. در اندیشه و تلاش خود در جهت پیشبرد مبارزات ملی شان پیگیرتر گردیدند. صدای مصدق آوای یک رؤیا نیود، بلکه فریاد یک بیداد بود

متن کامل سخنرانی آقای صادق محمودی را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-mahmoudi-134min.html

سپس آقای فرشید یاسائی پیام آقای مهندس عباس امیرانتظام را قرائت کرد. در بخشهایی از این پیام آمده است: «یاران و همفکران عزیز و هموطنان گرامی ام، ازاینکه فرا رسیدن سالروز ولادت رادمرد تاریخ ایران موقعیتی به یاد ماندنی را برای شما عزیزان فراهم آورده تا گرد هم آئید و در برپایی آئین نکوداشت نام و یاد این مرد بزرگ ، دکتر محمد مصدق سهیم باشید بسیار خرسندم. اینجانب از اینکه میتوانم خود نیز چنین فرصتی را مغتنم دانسته و با ارسال پیامی کوتاه به این مراسم ستودنی به نحوی خود را در میان شما عزیزان احساس نمایم بسیار خوشحال و مفتخرم. …. در نظر من دکتر محمد مصدق یک اسطوره جاویدان و یک پدیده ستودنی و بی بدیل درعرصه سیاست و تاریخ معاصر کشورمان می باشد. فردی که فقط نامش به تنهایی می تواند منبع شگفت آور انرژی برای هر ایرانی ای باشد که مصمم به بر خاستن و ساختن دوباره وطن است. هر ایرانی که باید آگاهانه یاس و نومیدی را کنار زند وبا عدم پذیرش هر گونه بن بستی تلاش نماید تا راهی یابد یا راهی سازد. …… پیشوای نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق نیز یکی از این دولتمردان است که نام نیکش همچون ستاره ای در آسمان تاریخ ایران همواره خواهد درخشید. اینجانب به عنوان یک ایرانی تا هستم به او می بالم زیرا که او فراتر از یک نام نیک است: مصدق ورزیدن عشقی است عاری از هر گونه توقع، یک راه بی پایان است، مصدق یک باور است، یک مکتب انسان ساز است، یک آئین است که منِ نوعی تا آخرین نفس پیرو آن خواهم ماند با این امید که بتوانم مناسکش را آنطور که باید، و تا رمقی هست، به درستی به جا آورم.

متن کامل پیام آقای عباس امیرانتظام را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-amirentezam-134min.html

پس از آن نوبت به آقای دکتر نعمت آزرم برای سخن و شعر خوانی رسید. ایشان با سخنانی در باره زنده یادها پروانه و داریوش فروهر به تشریح نقش آنان در زنده نگه داشتن میراث فکری مصدق در سالهای استبداد پهلوی و نیر در دوره حکومت فقها پرداخت. او گفت: «روح الله خمینی پس از مشاهده حرکت چندصد هزار نفری در ماههای پس از بهمن 1357 به حذف نام دکتر مصدق و تصفیه و سرکوب پیروان او و رویارویی با میراث فکریش مبادرت کرد. وی افزود: من به رسم سالهای پیشین یکبار دیگر میگویم: فرمانرویان میهمانان تاریخ و فرهنگ آفرینان میزبانان تاریخند. فرهنگ آفرینان یعنی فرمانروایان جان و خرد و اندیشه و عاطفه مردمان، ماندگارانند. مصدق از ماندگاران و میزبانان تاریخ است. فرهنگ دموکراسی در میهن ما وامدار اوست. او در جنبش ملی ـ دموکراسی خواهی میهن که در دستور کار همه کوشندگان امروز آزادی و عدالت اجتماعی است ادامه تاریخی دارد. او سپس غزل زیبای «ستاره جاوید» خود از کتاب «به هوای میهن» را بیاد این بزرگمرد، برای حاضران خواند.

در آسمان وطن ای ستاره یکتائی / میان آن همه اختر هنوز تنهائی
تو را چه نور به گوهر سرشته است زمان / که هر چه دور شوی بیشتر هویدائی

متن کامل این غزل را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/poem-azarm.jpg

سخنران بعدی آقای ناصر کاخساز بود که در باره «وطن و غربت، رابطه انعکاسی دو حس در هم آمیخته» سخنانی ایراد کرد. او در این اثر از نگاهی دیگر به کاوش و بازاندیشی پیرامون وطن و غربت میپردازد و از جنبه هستی شناسانه نگاهی ژرف به واقعیت زندگی انسانهایی دارد که در غربت در اندیشه وطن میباشند و یا در میهنشان در حصر «وطن اسلامی» و در زندان حاکمیت دینی بسر میبرند. او گفت: «یکی دیگر از شکل‌های وطن فراطبیعی با جعل افزوده‌ای کلامی (کلامی به هر دو معنای آن) به وطن بوجود می‌آید. مانند وطن اسلامی. افزوده‌ای که ایران را از واقعیت تاریخی‌اش می‌بُرد و حافظه‌ی غربت را در وطن نابود می‌کند تا وطن را پشتِ دین پنهان کند. یعنی ایران را به انتزاع تبدیل کند. این یعنی آلترناتیو کردن دین در برابر وطن، که خالق گسترده‌ترین شکل‌های غربت در درون فرد و در داخل کشور و در بیرون آن بوده است. دین به این تعبیر رقیب وطن است. وطن اسلامی یعنی مرز وطن و غربت را از بین بردن، در داخلِ کشور، آنچنان که می‌بینیم، و در خارج از کشور یا در تبعید، که غربت، میهن مجرد ما شده است. یکی از وجوه تلخ غربت، مبدل ساختن خانه و کاشانه‌ی آدم به زندان اوست. یعنی محکومیت آدم به غربت در خانه‌ی خود. محکومیتی به غربت ابدی که پاره‌ای از زندگی «پیرمرد» تجلی آن بود و طعم تلخ آن در چشایی نسل ما همچنان باقی مانده است.» کاخساز اگرچه از وجوه تلخ و ناگوار هستی شناسی انسان ایرانی میگوید، اما همچنان در پایان سخنش امیدوارانه با تکیه بر وجود و فرهنگ دیرین انسان ایرانی در برابر وطن اسلامی هشدار میدهد و می ایستد. وی افزود: « ما به ایرانی که خاطره‌ی مشترک نسل‌های ایرانی را در هزاران سال گذشته در خود می‌گنجانَد آری می‌گوییم. خاطره‌ی مشترک ملی که چیزی جز وطن نیست. موضوع اصلی وفاق ما علیه حضور سیاسی دین در کوچه و خیابان است که هدفِ شکست خورده‌ی آن تهی کردن ایران از ایران و جایگزینی وطن اسلامی بجای وطن بود.شکست هفتاد سال تلاش بزرگترین زرادخانه‌ی ایدئولوژیک با جمعیتی فوق میلیاردی در جایگزینی وطن سوسیالیستی بجای وطن تاریخی، آینده‌ی دین ایدئولوژیک را بازهم تاریک‌تر می‌کند. دین و ایدئولوژی نه می‌توانند آلترناتیو نهایی غربت باشند و نه آلترناتیو نهایی وطن. در برابر این هستی شناسی تثبیت شده‌ در تاریخ نمی‌توان ایستادگی کرد.»

متن کامل سخنرانی آقای ناصر کاخساز را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-kakhsaz-134min.html

تقدیم لوح سپاس دکتر مصدق به هنرمند آزادیخواه خانم پرستو فروهر، به پاس کوششهای حقوق بشری و دادخواهی های پیگیرانه ایشان، بخش دیگر آئین بزرگداشت یکصدوسی و چهارمین زادروز دکتر مصدق بود. درست چهل سال پس از اولین برگزاری بزرگداشت زادروز مصدق به ابتکار زنده یاد پروانه اسکندری (فروهر) تمثال مصدق، این گوی افتخار، بواسطه نگاهبانی و پاسداشت گوهر زنده میراث معنویش به دخت ایشان هدیه گردید. در ابتدا خانم سهیلا ستاری، یکی از گردانندگان این آئین از زندگی، آثار و کارهای هنری و حقوق بشری خانم پرستو فروهر سخن گفت. در بخشی از این معرفی آمده است: «پرستو فروهر (زاده ۱۳۴۱ در تهران)، هنرمند، نویسنده، فعال حقوق بشر و فرزند پروانه اسکندری و داریوش فروهر است. او در سال ۱۳۶۹ مدرک کارشناسی خود را در رشته هنر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران دریافت کرد و از سال ۱۳۷۰ در آلمان زندگی می‌کند. وی کارشناسی ارشد خود در رشته هنر را در سال ۱۳۷۳ از مدرسه عالی هنر در شهر اوفن باخ آلمان دریافت کرد. پرستو فروهر با استفاده از بسیاری از قالب‌های هنری مانند طراحی، عکاسی، چیدمان و انیمیشن کامپیوتری به ارائه آثاری میپردازد که منقدان هنری آن‌ها را هنر مفهومی و هنر سیاسی خوانده‌اند. مضامین کارهای هنری او نقد ساختار قدرت و مکانیسم های سرکوب، وضعیت زنان در جامعه و بویژه در جوامع اسلامی، بازخوانی سنت و فرهنگ از منظر زندگی امروز و تاثیر آن بر هویت فردی، که به نوعی واکنش او به استحاله‌های فرهنگ ایران در بستر سیاسی معاصر است، می باشد». وی علاوه بر آن به نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی متعدد خانم پرستو فروهر در شهرهای جهان و به کلکسیون‌های دائمی او در موزه های مختلف جهان اشاره کرد. وی سپس افزود: «در کنار کارهای هنری، پرستو فروهر مصممانه پیگیر افشاگری علت‌ها، دستوردهندگان، اجراکنندگان و چگونگی قتل سیاسی مادر و پدر خود و پیشبرد دادخواهی قتل‌های سیاسی دگراندیشان در ایران بوده و هست.». ازسوی دیگر وی لیست کتاب‌های خانم پرستو فروهر به زبانهای فارسی و آلمانی را برشمرد و همچنین به راه اندازی تارنمای «فروهرها دات نت» از جانب پرستو فروهر با همکاری سعید بشیرتاش اشاره کرد، که «حاوی آرشیو بزرگی‌ست از سندهای زندگی سیاسی داریوش و پروانه فروهر و سازمان‌های سیاسی که آن‌ها عضویت آن را داشته‌اند.» در ادامه، وی به کوششهای پرستو فروهر برای کمک به تهیه فیلم و تئاتری اشاره کرد که «بازگوکننده و افشاگر قتل‌های زنجیره‌ای و نیز قتل سیاسی پدر و مادر خود میباشند». در پایان خانم ستاری به اعطای جایزه «سوفی فون لاروش برای برابری جنسیتی» به خانم پرستو فروهر از سوی شهرداری شهر اوفن‌باخ آلمان در ۱۸ اسفند سال ۱۳۹۱ اشاره کرد.

مشروح این معرفی را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-moarefi-parastforouhar.html

سپس لوح دکتر مصدق توسط آقای ناصر کاخساز، از همرزمان زنده یاد داریوش فروهر، به خانم پرستو فروهر اهدا گردید
خانم پرستو فروهر پس از دریافت لوح در سخنانی به ارزش بزرگ این لوح سپاس برای ایشان اشاره کرد و افزود: «وقتی تلفن زنگ زد و صدای دوستانه‌ای خبر بی‌اندازه خوش تصمیم کمیته‌ی برگزارکننده‌ی یکصدوسی‌وچهارمین زادروز مصدق را در دادن لوح مصدق به من برایم گفت، این خبر عین نوشیدن آب پاکیزه و گوارایی در اوج تشنگی برایم بود، مثل نفس عمیقی از هوای پاک پس از حس خفگی از استنشاق ذرات آلوده که مثل زهر به جان آدم رسوخ کرده است. انگار پژواک نام و خاطره‌ی شریف مصدق مثل پلی که مجال دیدن افق می‌دهد، به سوی‌ات باز می‌شود تا راهی از آزادگی و انسانیت بگشاید. و شاید نام و خاطره‌ی بزرگ مصدق همواره چنین بوده است، مهلت بازیافتن ارزش‌ها بوده است آنگاه که واقعیت عینی انباشته از بی‌ارزشی‌ها شده است؛ محمل خودآگاهی و ایستادگی آن‌گونه که بتوان خود را در پیوندی پویا با هویت و تاریخی شریف بازیافت. و شاید همین نکته است که مصدق را به تجربه‌ای گرانقدر و یگانه در تاریخ معاصر ایران بدل کرده است؛ می‌توان با تکیه بر خاطره‌ی سترگ او از احترام به حق مردم، از تعهد به مردم، از ایستادگی بر احقاق حقوق مردم، و از شرافت و اخلاق در سیاست‌ورزی برای خدمت به مردم گفت. می‌توان همچنان از مصدق نیرو گرفت تا در برابر قلدری ساختار قدرت و جیره‌خواران آن، هرچقدر بزرگ و هرچقدر وقیح که باشند، ایستاد. و من از یک خانواده‌ی مصدقی می‌آیم. در طی سال‌ها شاهد بوده‌ام که مصدقی بودن نه تنها پاسداری گنجینه‌ی گرانقدری از گذشته، که تعهد دشواری در چگونه زیستن در زمان حال و چگونه تلاش کردن برای ساختن آینده است. و یاد گرفته‌ام که دوست داشتن گذشته آنگاه رهاییبخش است که در پویایی تاریخ جای گیرد و با مسئولیت ساختن آینده‌ای آزادانه‌تر و عادلانه‌تر همراه شود. و اگرچه سال‌هاست که دور از ایران زندگی کرده‌ام، و اگرچه مهاجرت برایم سرزمین سترونی نبوده است، و جسارت و خلاقیت مهاجرت را قدر دانسته‌ام و زیسته‌ام، اما همچنان تعلق خود به سرزمین و خانه‌ام را و به مردمی را که در تاریخ و فرهنگ با آنان مشترک بوده‌ام، حفظ کرده‌ام. و به یقین همواره ایران را بسیار بسیار دوست داشته‌ام، نه دوست‌داشتنی از سر فخرفروشی‌های نمایشی و بی‌مایه، و نه دوست‌داشتنی از سر عادت‌های بی‌دلیل. بلکه دوست‌داشتنی از سر تعلق که نه چشم‌پوشی می‌کند از کاستی‌ها و نه شانه خالی می‌کند از مسئولیت‌ها، نه از یاد می‌برد وفاداری را و نه به نام وفاداری از چالش آزادی اندیشه و عمل سر باز می‌زند. دوست داشتن در امتداد زمان، شاید چالش میان وفاداری‌ و نقد باشد، روندی پویا که اندیشه و عمل طلب می‌کند تا حسی واقعی و تجربی بسازد. و می‌توان بسیاری چیزها را از ایران دوست داشت. و در میان همه‌ی آن‌ها من مصدق را بسیار دوست دارم؛ در آن تصویر او که در روز سی‌ تیر مردم را به قیام فراخواند و بر شانه‌های مردم حقانیت و قدرت سیاسی را از مشتی خودفروخته و دروغ‌گو پس گرفت؛ و در آن تصویر او که در یک بیدادگاه فرمایشی، قدرت دست‌نشانده و پوشالی آن جماعت پرطمطراق را به سخره گرفت و رسوای‌ زمانه‌شان کرد؛ و در آن تصویر او در تبعیدگاه‌اش، همانجا که به خاک سپرده شد، با عصایی در دست، کنار دیواری چمباتمه‌زده و نگاه به افق دوخته، خسته از جدالی نابرابر اما سربلند از وفا به پیمانی که با مردم و تاریخ بسته بود. در این تصویرها او تاریخی برای ما ساخته است که می‌توان به یمن آن توان و جسارت حق‌گویی یافت و می‌توان به مدد حضور شریف او گذشته را ارج نهاد و مسئولیت تاریخ را دریافت. و می‌توان در ندای کلام پرمهر او ایران را دوست داشت، آنگونه که او دوست می‌داشت»

این سخنرانی و اهدای لوح با برخاستن، تشویق طولانی و احساسات پرشور حاضران مواجه گردید.

متن کامل سخنرانی خانم پرستو فروهر را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-parastforouhar.html

موضوع سخنان آقای سعید بشیرتاش، سخنران دیگر این آئین، «مصدق و نیاز امروز مردم ایران» بود. وی تأکید کرد که «ما از مصدق بت سازی نمی کنیم. هدف این بزرگداشتها بازخوانی آموزه ها و تجربه‌هایی است که برای امروز و آینده جامعه ما بسیار ارزشمندند.» او به ضرورت واکاوی و بازنگری میراث فکری مصدق اشاره کرد و با ذکر واقعیتها و آوردن نمونه‌های تاریخی از جهات گوناگون، از یکسو به شخصیت و کوششها و اقدام‌های اصلاحگرانه، کنشها و ابتکارهای تاریخی دکتر مصدق اشاره نمود و از سوی دیگر با تشریح موقعیت و نیازهای جامعه امروز ایران به مقایسه این اقدام‌ها با شرایط جامعه امروز ایران و ضرورت درس گیری از این تجربه تاریخ ایران پرداخت. او افزود «مردم ایران نیازمند تغییرات و اصلاحات ساختاری به شیوه دکتر مصدق می‌باشند و برپایی دموکراسی در ایران امروز از رهگذار اندیشه، راه و آزمونهای دکتر مصدق امکان‌پذیر میگردد»

پس از این سخنرانی شرکت کنندگان زادروز به پای درخت آزادی و حقوق بشر ایران در پارک حقوق بشر کلن، که روبروی سالن گردهم آئی قرار دارد، رفتند و دقایقی را در پای این درخت سپری کردند. درخت آزادی و حقوق بشر ایران در سال ۲۰۱۲ کاشته شده است و هر سال به نام و یاد یکی از انسانها و شخصیتهای بزرگ مدافع حقوق بشر، به ترتیب زیر نامگذاری گردیده است: دکتر محمد مصدق ۲۰۱۲، جانباختگان دهه ۶۰ خورشیدی در زندانهای سیاسی ایران ۲۰۱۳، آقای مهندس عباس امیرانتظام ۲۰۱۴، خانم نرگس محمدی و آقای دکتر محمد ملکی ۲۰۱۵

موضوع سخنرانی خانم سهیلا ستاری سخنران دیگر این آئین، «نقش سازمانهای مدنی در رویارویی با تمرکز قدرت» بود. وی اشاره کرد «اجازه دهید که دیدگاهم پیرامون نقش سازمانهای مدنی در رویارویی با تمرکز قدرت را با این توضیح شروع کنم که تجربه مثبت جهانی بشر برای جلوگیری از تمرکز قدرت و یا جلوگیری از بازتولید استبداد پس از چرخش های اجتماعی، در جامعه های گوناگون از پیشرفته تا غیر پیشرفته، برپایی جامعه مدنی و تقویت و استحکام بخشیدن به عملکرد آن در این جامعه ها است. در این رابطه ابتدا کوشش میکنم درک خود از نهاد و جامعه مدنی را روشن سازم تا سپس توضیحاتم برای نقش این نهادها در رویارویی با تمرکز قدرت بیشتر قابل درک گردند. ….. تنها مردم سازمان یافته که پیرامون خواسته‌های صنفی خود گرد هم می آیند و برای پیشبرد و به ثمر رساندن آنان اقدام و مبارزه میکنند و در جریان این مبارزات آگاهی صنفی شان امکان فرارویی به آگاهی اجتماعی و سیاسی می یابد، میتوانند ضامن و پشتوانه واقعی حفظ منافع شان در پیچ و خم های سیاسی بعدی در جامعه باشند. با تحقق نسبی امر آموزش کادرهای مدنی که تبلور این تجربه و ریشه‌ها و بنیادهای اساسی جامعه مدنی میباشند، میتوان نه تنها فعالیت‌های جاری اجتماعی را آگاهانه تر ارزیابی کرد و به پیش برد، بلکه در دوره های دیگر و در برآمدهای جنبش اعتراضی مردم نیز نهادهای مدنی دیگری را سریعتر و در حد بسیار فراتر و با معماری دقیقتر و مستحکمتر ساخت و از نهادهای موجود نگاهبانی کرد. تشکیل نهادهای مدنی واقعی از سوی ایرانیان در درون و برون کشور، بسیج مردم پشتیبان آن خواسته ها در درون و پیرامون آن نهادها و همچنین پیشبرد ادامه کاری، تشخیص نیازهای مرحله ای، تشخیص درست موارد تنظیم با سیاستهای روز و نیز تشخیص نقاط لازم برای فشار بر دولت در راستای پیشبرد خواسته‌های این نهادها، چه در شرایط افت و چه در شرایط خیز اجتماعی و شکوفایی اقتصادی، از جمله نکاتی هستند که به تقویت و نقش یابی هر چه بیشتر این نهادها در روند اوضاع میهن می انجامند. گسترش، تقویت و نقش یابی هرچه بیشتر جامعه مدنی بعنوان ستون محکم توسعه اجتماعی از عوامل بسیار مهم در وادار کردن حکومتهای خودکامه به شنیدن و پذیرش فریاد و خواسته‌های قشرهای گوناگون اجتماعی و نیز ترمز زدن به خواست حکومتگران در اعمال یکسویه اراده خود به آنان و نیز رویارویی با بازسازی استبداد در تندپیچ های حوادث سیاسی ـ اجتماعی میباشد»

متن کامل سخنرانی خانم سهیلا ستاری را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-sattari-134min.html

سپس فیلمی از زندگی دکتر مصدق به کوشش آقای محسن شایسته به نمایش درآمد.

سخنران دیگر این آئین آقای رضا شاه حسینی بود که درباره «میراث فکری مصدق» سخنی فشرده ایراد کرد. ایشان در هفت محور به زندگی، کارها، مبارزات و اقدام‌های اصلاحگرانه دکتر مصدق پرداخت. ایشان راز ماندگاری مصدق را در گستردگی و توانایی اندیشه و استقامت در مبارزه و کوششهای اصلاحگرانه او و نیز در جامعیت نظر و شناخت دکتر مصدق از جامعه و احوال مردم ایران دانست. آقای شاه حسینی بر ضرورت کار آگاهگرانه گسترده، پیرامون این میراث فکری در جامعه ایران تأکید کرد و گفت: «راه رسیدن به دموکراسی و آزادی و استقلال، از طریق شناخت و کاربرد این میراث فکری و تجربی گشوده خواهد شد.»

موضوع سخنرانی آقای علی اصغر سلیمی سخنران دیگر این آئین، «چالش تاریخی اسلامهای سیاسی و گفتمان حاکمیت ملی ـ دموکراتیک» بود. وی در ابتدای سخن، اشاره‌ای به روش تطبیقی و مقایسه ای دو قطب چالش، یعنی الف ـ اسلامهای سیاسی در ۱۵۰ سال اخیر و ب ـ گفتمان حاکمیت ملی ـ دموکراتیک (بازتاب یافته در مکتب مشروطیت، گفتمان ملی دکتر مصدق و گفتمان دموکراسی کنونی) داشت. وی گفت موضوع اسلامهای سیاسی در دو قرن اخیر میتوانند به طور همه جانبه تر و موشکافانه تربه کمک روشها و مباحث گفتمان و تحلیل گفتمان که در دهه های اخیر (۱۹۷۰ ـ ۱۹۶۰) در دانشگاههای اروپایی و بطور میان رشته ای در زمینه‌های فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و مردم شناسی کاربرد و ترویج یافته اند، مورد واکاوی و بازنگری قرار گیرند و در این رابطه به توصیف، تفسیر و تبیین متن گفتمانها اشاره کرد. وی افزود ریشه‌های فکری و فلسفی گفتمان ولایت فقیه آقای خمینی را اگرچه در «فقه امامیه و در قرآن و حدیث و اجماع و عقل» باید جستجو کرد و اگرچه منبع و منشاء دینی، فلسفی و فکری صدها سال خلافت اهل تسنن و نظریه امامت اهل تشیع همه از بنیادها واحدند، اما در وجوه افتراقشان نیز باید مورد شناسایی و بررسی قرار گیرند. وی همچنین افزود گفتمان ولایت فقیه آقای خمینی مبتنی بر «فقه امامیه و استنباط اجتهادی (اصولیان)» است، که در یک‌صد و پنجاه سال اخیر از اجماع نظری در بین فقهای دیگر برخوردار نبوده است. تنها برخی از فقیهان، مروج و منادی این‌گونه دیدگاهها و نظریه‌ها پیرامون ولایت فقها بودند. یکی از اولین مروجان این نظریه ملا احمد نراقی (۱۲۰۸ ـ ۱۱۵۰ خورشیدی) هم عصر فتحعلیشاه قاجار بود. روح الله خمینی در تبیین و تکوین گفتمان ولایت فقیه نه تنها در معنای «ولایت عامه فقها» و در امور حسبیه، بلکه به «زمامداری مستقیم فقیه» و به «حکومت اسلامی و ولایت فقها بدون شراکت نهاد سلطنت» می اندیشید. در‌واقع او و سلفش ملا احمد نراقی به حکومتی از نوع سلسله صفویان هم اکتفا نمی کردند. خمینی به تصرف کامل قدرت سیاسی و حکومت نظر داشت. به عبارت دقیقتر او گفتمان ولایت مطلقه فقیه را در سر داشت و انکشاف داد و اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی را با متن گفتمانی حکومت اسلامی منحصر به فرد خود تعریف و پایه گزاری کرد. جنبه‌های دیگرگفتمان ولایت فقیه وی شامل «تشکیل امت جهانی اسلام تحت حاکمیت الله، وحدت گرایی ایدئولوژیک، استقلال طلبی از طریق «غیریت سازی» و مقابله با شرق و غرب، پرهیز از تفرقه در صفوف مسلمانان» بمنظور تحقق بخشیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی، سنت گرایی تجدد ستیز و مخالفت با مدرنیت و اومانیسم و لیبرالیسم و نیز کاربرد خشونت برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی بود.

علی اصغر سلیمی در ادامه افزود چالش تاریخی اسلامهای سیاسی با دموکراسی و گفتمان حاکمیت ملی ـ دموکراتیک از آن رو است که حاکمیت الهی و ولایت فقیه با اراده آزاد مردم جمع پذیر نیست. در مدار بسته فقیه ـ خبرگان ـ فقیه، مردم و آرای آنان جایی ندارند. میراث روشنگری، مدرنیته، حقوق بشر، حقوق شهروندی و قانون اساسی دموکراتیک با نظریه ولایت مطلقه فقیه و اسلام انقلابی و سیاسی در یک ظرف نمی گنجند. در دموکراسی تساوی شهروندان، مشارکت و رقابت در همه سطوح، پاسخگویی نمایندگان مردم و دولت در برابر مردم بر مبنای قانونی و حقوق انسان و حقوق شهروندان مد نظر است. حکومت محدودیت زمانی دارد و قوای سه گانه مجزا و مستقل از یکدیگرند و هیچ‌کس و هیچ حکمی بالاتر از قانون نیست. مشروعیت الهی و ولایت امر پیغمبر و امام غایب مبنای حکومت قانون و دموکراسی قرار نمیگیرد و مسئولیتها نظارت پذیر و از سوی مردم قابل کنترل هستند. این افکار دموکراتیک از زمان مشروطیت و سپس در دهه ۲۰ خورشیدی پس از دوره رضا شاه و در دوره دولت ملی دکتر مصدق نیز از سوی مشروطه خواهان و ملیون مورد پذیرش بود و پیگیری گردید

او در پایان اشاره کرد که در این دوره حدود ۴۰ ساله حکومت فقها سوء مدیریتها، آسیبها و تخریبهایی که در همه زمینه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده اند، بستر و زمینه‌های افول گفتمان ولایت فقیه را هر چه بیشتر فراهم آورده اند. بسیاری از نزدیکان ولی فقیه دوم اقرار میکنند که نه هیچ‌کس صلاحیت جانشینی او را دارد و نه تشکیل شورایی از فقها توانا در حل بحران کنونی است. با این همه شگفت انگیز است که بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی و عده‌ای از دین باوران و حتی چپهایی که در خدمت گفتمان ولایت فقیه قرار دارند، هنوز به دوران طلایی خمینی و امامزاده هایش دخیل بسته اند و یا به دنبال تشکیل شورای ولایت فقیه میباشند و میپندارند که از طریق جایگزینی اشخاص میتوانند مدار بسته فقیه ـ خبرگان را به نفع «اصلاحات» و مردم تغییر دهند. جامعه ایران و نسلهای جوانی که اکنون در ایران به بیداری فکری میرسند، معنای تلخ گفتمان ولایت فقیه و ماهیت واقعی وعده‌های فریبنده و همایش های حکومت اسلامی، انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی را در زندگی واقعی خود به خوبی دریافته اند. راه دموکراسی و گسترش گفتمان دموکراسی از رهگذار نقد همه جانبه ولایت مطلقه فقیه میسر خواهد شد
متن کامل سخنرانی آقای علی اصغر سلیمی را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-salimi-134min.html

در قسمت بعدی آقای فرشید یاسایی در بخش سخن و پیامهای رسیده، پیام جبهه ملی ایران را قرائت کرد. در قسمتی از این پیام آمده است: «جبهه ملی ایران سالروز تولد مصدق بزرگ را گرامی می دارد و اعتراض شدید خود را در مورد ممانعت حکومت از ادای احترام مردم ایران به ساحت ارجمند مصدق اعلام می نماید و به قدرتمداران جمهوری اسلامی هشدار می دهد که در شرایط حساس منطقه و کشور از سرکوب و ایجاد مضیقه برای مردم ایران و از جمله برای پیروان مکتب مصدق که شریف ترین و وطن خواه ترین فرزندان این ملت اند دست بردارند و به آزادی های انسانی ملت ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر پای بند باشند.»

مشروح پیام جبهه ملی ایران به مناسبت ۱۳۴ مین زادروز دکتر مصدق را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-jmi-134min.html

آقای یاسائی سپس بخشهایی از اعلامیه آغازین این مراسم را خواند
متن کامل اعلامیه آغازین این آئین را اینجا بخوانید
http://mossadeq.com/farsi/mos-bozrogdasht-134min-aghazin.html

زینت بخش این ائین نوای دلنشین ساز قانون بود که بهمراه خواندن اشعاری از کتاب «شاید یک روز»زنده یاد پروانه فروهر در لابلای برنامه اجرا میگردید

این آئین ملی که مورد استقبال گروه کثیری از ایرانیان مقیم کلن و اطراف قرار گرفته بود، در ساعت 8 شب خاتمه یافت

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.