بی تردید می توان گفت که سرزمین ما اکنون بیشتر به کشورهای جنگ زده شبیه است. همگان در نور کم سو ترین چراغ ها هم می توانند اوج فاجعه ای بشری را در آن مشاهده کنند؛ فاجعه ای که در آن انسان و همه ی آن چه که مربوط به اوست به سرعت تحلیل می روند و در سرازیری نابودی فرو می افتند.
در چنین وضعیتی ما فکر می کنیم که یکی از راه های نجات مردم و سرزمین مان توسل به وجه خردمدار فرهنگ ایرانی است؛ فرهنگی که گوهر و جوهر آن در امید، شادمانی و عشق و در نبود ویرانی، زشتی، آلودگی و مهم تر از همه نبود تبعیض متجلی است؛ فرهنگی که در آن همه ی مذاهب، همه ی خرده فرهنگ ها، همه ی عقاید و مرام ها می تواند جایگاهی در خور داشته و از حقوقی مشابه برخوردار باشند؛ و زیر پوشش مهرآفرین چنین فرهنگی، فضایی سلامت و متمدن را بیافریند.
بنیاد میراث پاسارگاد، هر ساله در آستانه ی نوروز، این زیباترین و مهم ترین جشن ایرانیان، برای سال از راه رسیده نامی را پیشنهاد می کند، نامی در ارتباط با تاریخ، فرهنگ، طبیعت و محیط زیست سرزمین مان؛ همان عناصر و پدیده هایی که بر اساس تایید کنوانسیون های بین المللی و حقوق بشری می توانند، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی، امکان بهتر زیستن و سلامت زیستن را برای مردمان یک جامعه فراهم می کنند. هدف بنیادی این نام گذاری جلب توجه مردم ایران و جهان به وضعیت دردناک گنجینه های ملی و بشری ما است. در واقع ما با نام گذاری هر سال، چراغی را به سوی آن بخش از سرزمین مان گرفته ایم که به دلایل فرهنگی، و یا محیط زیستی در خطر بیشتری قرار داشته و نیاز به توجهی بیشتر داشته اند.
امسال نیز، در آستانه ی سال نو، از این رویدادهای ناهنجار فراوان وجود دارد و، متاسفانه، به هر گوشه از سرزمین مان که نگاه می کنیم انسان و آب و خاک و هوا و طبیعت را بیش از همیشه ی تاریخ مان در خطری جدی می یابیم. اکنون هر گوشه از سرزمین مان گرفتار بحرانی زیست محیطی است. مناطق حفاظت شده و زیستگاه های طبیعی در حال نابودی اند، رودخانه ها، تالاب ها و دریاچه ها پشت سر هم خشک می شوند، و سوخت مازوت نیروگاه ها، و ایجاد و پخش پارازیت های قوی برای سانسور رسانه های ماهواره ای، آلودگی و بیماری و مرگ را بر مردمان فرو می بارند. امسال در هر گوشه از سرزمین مان، شاهد آنیم که آثار تاریخی مان درخطر ویرانی های عمدی و یا ناشی از بی خیالی و بی توجهی مقامات مسئول قرار دارند و روزی نیست که خبر ویرانی یا چپاول اثری را نشنویم. و بالاخره در هر گوشه از سرزمین مان، آثار معنوی و فرهنگی ـ ملی مان به خاطر تبعیضی آشکار و ناشی از بی خردی در وضعیتی اضطراری قرار گرفته اند.
فراتر از همه ی این ها، اکنون «آزادی»، که مهم ترین و ارزشمندترین بخش فرهنگ یک جامعه است و بر تارک حقوق انسان متمدن امروز قرار دارد در سرزمین ما در معرض تهدید و تجاوزی مدام است.
بی تردید می توان گفت که سرزمین ما اکنون بیشتر به کشورهای جنگ زده شبیه است. همگان در نور کم سو ترین چراغ ها هم می توانند اوج فاجعه ای بشری را در آن مشاهده کنند؛ فاجعه ای که در آن انسان و همه ی آن چه که مربوط به اوست به سرعت تحلیل می روند و در سرازیری نابودی فرو می افتند.
در چنین وضعیتی ما فکر می کنیم که یکی از راه های نجات مردم و سرزمین مان توسل به وجه خردمدار فرهنگ ایرانی است؛ فرهنگی که گوهر و جوهر آن در امید، شادمانی و عشق و در نبود ویرانی، زشتی، آلودگی و مهم تر از همه نبود تبعیض متجلی است؛ فرهنگی که در آن همه ی مذاهب، همه ی خرده فرهنگ ها، همه ی عقاید و مرام ها می تواند جایگاهی در خور داشته و از حقوقی مشابه برخوردار باشند؛ و زیر پوشش مهرآفرین چنین فرهنگی، فضایی سلامت و متمدن را بیافریند.
به نظر ما در سایه ی چنین فرهنگ متمدن، خردمدار و قابل به روز شدنی است که انسان و همه ی پدیده های طبیعی گرامی شمرده می شوند ومی توانند سبک بال تر به سوی دروازه های نجات بشتابند.
اکنون، در آستانه ی سال نوی ایرانی، در آستانه ی روز نویی که زایش دوباره طبیعت را تجربه می کند، در آستانه ی نوروزی که زیباترین نشانه ی همبستگی و آشتی انسان هاست، بنیاد میراث پاسارگاد، ضمن عرض بیشترین شادباش ها، سال ۱۳۹۰ را «سال خردمداری فرهنگی» می نامد و از همگان می خواهد که، در کنار همه ی تلاش های خویش برای نجات سرزمین مان از این همه ویرانی و زخم، سال پیش رو را به گسترش گوهر خردمدار فرهنگ ایرانی مان اختصاص داده و این سال را به آغازگاهی برای رسیدن به سرزمینی آباد، سبز، و روشن و با مردمانی سالم و شاد و آزاد مبدل سازند.
با مهر و شاد باش
بنیاد میراث پاسارگاد
۲۶ فوریه ۲۰۱۰ ـ۷ اسفند ۱۳۸۹ خورشیدی ـ ۲۵۴۹ پاسارگادی