زنده باد یاد کارگران جان باخته کارخانه جهان چیت کرج در8اردیبهشت ماه 1350
روزهشتم اردیبهشت ماه1350،حدود2هزارکارگر کارخانه جهان چیت کرج دراعتراض به شرایط کاری دردناک کارخانه های محمدصادق فاتح یزدی، دست به تظاهرات خیابانی زدند وتصمیم داشتند پیاده به سوی تهران راهپیمایی کنند.
رژیم سلطنتی پهلوی فرمان جلوگیری از راهپیمایی وسرکوب کارگران معترض کارخانه جهان چیت کرج را صادرکرد.
کارگران با شلیک مستقیم ژاندارم ها بسوی تظاهرات در کاروانسرای سنگی به خاک وخون غلطیدند و20نفرشان جان باختند.
یادشان زنده باد
– اعتصاب،تجمع شبانه روزی کارگران آلومینیوم المهدی وبستن درب کارخانه دراعتراض به نداشتن امنیت شغلی و تحمیل شرایط کاری جدید!
-«قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری»
(به مناسبت اول ماه مه، دوازده اردیبهشت 1395)
– بیانیه ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر
– بیانیه ندای زنان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر
– تجمع کارگران کارخانه چوکا دراعتراض به عدم پرداخت حقوق ومطالباتشان مقابل دفتر مدیر عامل!
– بیانیهی کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در حمایت از خواسته های همکاران زندانی
– ادامه اعتراضات کارگران پیمانکاری که فاز 19 عسلویه نسبت به خلف وعده کارفرما!
– تجمع کارگران کارخانه ریزدانه های شب تاب دراعتراض به بلاتکیفی شغلی وحقوقی!
– نامه سرگشاده کارگران بیکارشده کارخانه قطعات بتنی برای بازگشت بکار!
– آزادی فرزاد مرادی نیا!
– زنانِ دستفروشِ پایتخت چگونه روزگار میگذرانند
– سازمان پزشکی قانونی:جان باختن 1494کارگربراثرحوادث کاری درسال1394!
– مرگ یک کارگر بر اثر سقوط سنگ
– اعتصاب گسترده کارکنان شرکتهای هواپیمایی و بخش حمل و نقل عمومی آلمان برای افزایش دستمزد!
اعتصاب،تجمع شبانه روزی کارگران آلومینیوم المهدی وبستن درب کارخانه دراعتراض به نداشتن امنیت شغلی و تحمیل شرایط کاری جدید!
یکی از کارگران کارخانه آلومینیوم المهدی گفت: ما به دنبال حق خود هستیم و تا اعلان وصول نتیجه، دست از اعتصاب نکشیده و درب کارخانه گشوده نخواهد شد.
از روزگذشته هفتم اردیبهشت ماه کارگران آلومینیوم المهدی دراعتراض به نداشتن امنیت شغلی و تحمیل شرایط کاری جدید دست به تجمع در برابر کارخانه زدند. این تجمع شامگاه دیشب وامروز همچنان ادامه دارد.
کارگران معترض درب ورودی کارخانه را بستند و خواستار توضیح مسئولین در این خصوص شدند.
به گزارش 8اردیبهشت فارس ، بهدنبال خلف وعده خریدار شرکت آلومینیوم المهدی و هرمزآل و اعلام این موضوع که بخش زیادی از کارگران این شرکت بزرگ آلومینیوم میبایست اخراج شوند و کارگران باقیمانده نیز از حقوق شرایط سخت و زیانآور کار خارج شوند، عصر سهشنبه در محل این شرکت به طور گسترده تجمع کرده و درب ورودی این قطب بزرگ آلومینیوم کشور را بستند و خواستار توضیح مسئولین در این خصوص شدند.
شامگاه سهشنبه بهدنبال تجمع گسترده کارگران کارخانه آلومینیوم المهدی هرمزآل، علی نیکویی معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار شهرستان بندرعباس در میان تجمعکنندگان حاضر شد و با آنان به گفتوگو پرداخت.
وی با بیان اینکه مجموعه فرمانداری بندرعباس پیگیر مطالبات پرسنل آلومینیوم المهدی هرمزآل است از کارکنان این شرکت خواست به تجمع خود پایان دهند. کارگران این مجتمع نیز با رد درخواست نیکویی، کماکان درب این شرکت را بسته و اعلام نمودهاند تا تعیین تکلیف نهایی در خصوص مشکلات بهوجود آمده، به تجمع خود ادامه خواهند داد.
از آنجاییکه مسئولین جواب و پاسخ روشنی به مطالبات کارگران شرکت آلومینیوم المهدی هرمزآل ندادهاند، این تجمع به شب کشیده و کارکنان این واحد بزرگ تولید آلومینیوم همچنان درب این شرکت را بسته نگاه داشتهاند.
یکی از کارگران گفت: ما به دنبال حق خود هستیم و تا اعلان وصول نتیجه، دست از اعتصاب نکشیده و درب کارخانه گشوده نخواهد شد.
به گزارش امروز ایسنا درهمین رابطه، کارگران آلومینیوم المهدی با وجود وعده بازگشت به کار از سوی مدیریت به کارگران اخراجی به تجمع اعتراضی خود در مقابل کارخانه ادامه داده اند.
روز گذشته مدیرکل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: طبق گفته مدیریت مجموعه آلومینیوم المهدی هرمزگان آن 620 کارگری که گمان می برند اخراج شدند به کار خود باز خواهند گشت و کارگران با خود شرکت قرار داد خواهند بست.
محمد علی سلیمی، افزود: در جلسه ای که با حضور مدیریت مجتمع آلومینیوم برگزار شد وی تاکید کرده که این تعدیل نیرو تنها به منظور حذف پیمانکار صورت گرفته و تمامی کارگران دوباره به کار خود در این شرکت با قرار دادهای جدید ادامه خواهند داد.
اما با وجود این وعده از سوی مدیران آلومینیوم المهدی هرمزگان کارگران اخراجی به شرایط قرار داد های جدید اعتراض داشته و دست به تجمع زدند این اعتراض از روز گذشته حتی شامگاه دیشب نیز بر قرار بود و همچنان ادامه دارد.
ایلنا امروزنوشت،بیش از 800 کارگر «مجتمع آلومینیوم المهدی هرمزآل » دیروزو امروز در اعتراض به آنچه بی توجه ای کارفرما به مطالباتشان ونداشتن امنیت شغلی می خوانند درمقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند.
یکی از کارگران مجتمع آلومینیوم المهدی هرمزآل بصورت مشخص در مورد مطالبات خود وهمکارانش می گوید: در مجتمع آلمینیوم المهدی حدود 2400 کارگر مشغول کارند این کارگران علاوه بر آنکه فاقد امنیت شغلی اند کارفرمای بخش خصوصی کارخانه در پرداخت مطالبات آنان بی توجه ای می کند.
به گفته این کارگر از هفت ماه پیش که کارفرمای بخش خصوصی وارد مجتمع شده است در صدد حذف برخی از مزایای مربوط به حق افزایش تولید و پرداختیهای ویژه اعیاد کارگران است که از بدو تاسیس این مجتمع به آنان پرداخت می شده است. علاوه بر آن احتمال اخراج تعداد زیادی از کارگران برای جبران کمبود منابع مالی کارخانه قوت گرفته است.
«قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری»
(به مناسبت اول ماه مه، دوازده اردیبهشت 1395)
اول ماه مه (دوازده اردیبهشت 1395)، روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران، برای بیان خواست ها و مطالبات این طبقه، جهت بهبود شرایط کار و زندگی و رهایی از ستم و نابرابری اقتصادی و طبقاتی است. اول ماه مه همچنین روز فریاد مشترک تمامی کارگران در سرتاسر گیتی علیه بیداد و بهره کشی سرمایه است.
در چنین روزی، کارگران در سرتاسر دنیا از جمله به مقابله با سیاست های ضدکارگری و نئولیبرالیستی سرمایه داری جهانی و فرمول های خانمان برانداز آن برمی خیزند و نارضایتی و اعتراض خود را نسبت به این سیاست ها اعلام می کنند. در روز جهانی کارگر، بیش از هر زمان دیگری لزوم اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران احساس می شود و به ضرورتی حیاتی و اجتناب ناپذیر تبدیل می گردد.
کارگران ایران، امسال نیز در شرایطی به استقبال اول ماه مه، روز جهانی کارگر می روند که گرانی افسار گسیخته و فزاینده دیگر رمقی برای کارگران باقی نگذاشته است. سرمایه داری در ایران، درهماهنگی با سرمایه بحران زده جهانی و نهادهای مالی و واسطه ای آن، همچون “سازمان تجارت جهانی”، “صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی”، در جهت تامین شرایط مطلوب برای انباشت و سود آوری سرمایه، کارگران را به شدیدترین شکل ممکن استثمار می کند و به بیکاری، فقر و فلاکت میکشاند. سفره کارگران امروزه بیش از هر زمان دیگر خالی است و آنان مجبورند برای سیر کردن خود و فرزندانشان به هر دری بزنند و ساعت ها کار اضافی را به جان بخرند. سرمایه همچنین همه ی تلاش خود را به کار می برد تا حتی المقدور بار بحران های دامن گیر و کمرشکن خود را در سرتاسر گیتی بر دوش ما کارگران بگذارد؛ تعیین حداقل دستمزد 812 هزار تومانی در سال 95 توسط “شورای عالی کار” که تا 4 برابر زیر خط فقر و در واقع به منزله تحمیل مرگ تدریجی بر خیلِ عظیمی از کارگران است؛ وعدم پرداخت به موقع دستمزدها در ابعادی فراگیر و گسترده؛ نهادینه کردن شرکت های پیمانکاری و واسطه ای در بخش های وسیعی از مراکز کار و تولید و صنایع بزرگ و متوسط دولتی و غیردولتی و در همین رابطه نابودی کامل امنیت شغلی اکثریت قریب به اتفاق کارگران با رواج قراردادهای موقت و سفید امضا، به تعطیلی کشاندن بسیاری از کارخانه ها، کارگاه ها و معادن کشور همراه با اخراج و بیکارسازی های گسترده کارگران عمدتا به دلیل زیاده خواهی ها و حرص و ولع پایان ناپذیر صاحبان سرمایه، رشد فزاینده حوادث کار و در واقع تبدیل مراکز کار و تولید به قتلگاه کارگران، غارت مضاعف دسترنج کارگران از راه های مختلف از جمله قطع سوبسید کالاهای اساسی مانند نان، آب، برق، گاز و …، چپاول صندوق تامین اجتماعی و بازنشستگی و ناکارآمدی این صندوق ها در قبال کارگران … و موارد متنوع و بیشتری از این دست، تنها نمونه هایی از این تهاجم لجام گسیخته و طبقاتی و وضعیت اسفناک ما کارگران را به نمایش می گذارند.
به این سیاهه البته باید تبعیض جنسیتی و ستم و استثمار مضاعف نسبت به زنان و کارگران مهاجر، بی کاری جوانان و گسترش کار کودکان، فقدان آزادی های دموکراتیک و سیاسی و امنیتی کردن هر شکلی از اعتراض و حق طلبی کارگران که برای پیگیری خواست ها و مطالبات این طبقه صورت می گیرد، ممنوعیت ایجاد تشکل های مستقل کارگران و یورش به معدود تشکل های کارگری موجود، احضارهای مکرر کارگران و فعالان کارگری و تهدید، دستگیری و زندانی کردن آنان به بهانه های مضحک و نخ نمایی چون “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی” و … امثال آن را نیز اضافه نمود.عوامل سرمایه به ویژه در یکی ـ دو ساله اخیر شمشیر را از رو بسته و همه هم و غم خود را بکار گرفته اند تا هر خواست و مطالبه کارگری و هر اعتراض حق طلبانه ای را که از سوی کارگران برپا می شود با توسل به زور و تهدید و دستگیری و زندان پاسخ گویند و فعالین آن را به بند کشیده، به کنج زندان ها بفرستد.
بدون شک ما کارگران در مقابل چنین وضعیت بغایت غیر انسانی و گسترش روزافزون فقر و سیه روزی در جامعه سکوت نمی کنیم و اجازه نخواهیم داد که بیش از این حق حیات و هستی مان را به نابودی بکشند. ما کارگران تولید کنندگان اصلی رفاه و ثروت در جامعه هستیم و برخورداری از یک زندگی انسانی، مطابق با بالاترین استانداردهای حیات بشری را حق مسلم خود می دانیم و برای تحقق آن تمامی موانع پیش روی را با برپایی تشکل های مستقل از دولت و کارفرما و با اتکا به قدرت همبستگی و اتحاد کارگری و طبقاتی مان از سر راه بر خواهیم داشت. ما کارگران اجازه نخواهیم داد که همچون گذشته توافق های سرمایه داری جهانی و داخلی برای بهره کشی از نیروی کار ارزان و غارت دسترنج و حاصل ما کارگران، قرین موفقیت گردد و ما را همچنان در فرودستی باقی بگذارد.
در این راستا، ما سندیکاها و تشکلهای امضا کننده زیر، متحد و یکصدا مطالبات و نقطه نظرات خود را بدین شرح اعلام می داریم:
1ــ در حالی که خط فقر سه و نیم میلیون تومان در ماه است، تعیین حداقل دستمزد اعلام شده از سوی “شورای عالی کار” (812 هزار تومان) در واقع به منزله تحمیل فلاکت بیش تر به کارگران و خانواده های آنان می باشد. ما همچنین، عملکرد این “شورا” که در طول سالیان گذشته همواره در راستای منافع کارفرمایان و صاحبان سرمایه و بر ضد کارگران بوده است را محکوم می کنیم. ما کارگران اعتقاد داریم که تعیین دستمزدهای عادلانه تنها از طریق نمایندگان واقعی کارگران در تشکل های مستقل کارگری و با پشتوانه وسیع توده کارگران امکان پذیر خواهد بود.
2-دستمزدهای پرداخت نشده و معوقه کارگران باید فوراً و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت شوند وعدم پرداخت آن ها میبایست به مثابه جرم قابل تعقیب، مورد پیگرد قضائی قرار گیرد. ما کارگران خواهان پرداخت فوری و بدون قید و شرط دستمزدهای معوقه کارگران و خسارت های ناشی از آن هستیم.
3- قراردادهای موقت و سفید امضای کار، فقدان امنیت شغلی و وجود شرکت های پیمانکاری و واسطه ای؛ حوادث، بیماری ها و سوانح مرگبار ناشی از فقدان ایمنی و بهداشت کار، به ویژه در بخش های ترابری، معادن و ساختمان سازی،همواره از معضلات و مشکلات توان فرسای کارگران در کشور بوده است. ما کارگران ضمن اعتراض به چنین وضعیت ناگواری، خواهان برچیده شدن قراردادهای موقت و سفید امضا، حذف شرکت های پیمانکاری و واسطه ای، قرار گرفتن کلیه کارگران شاغل از کارگاههای کوچک گرفته تا کارگران مناطق آزاد، تحت پوشش کامل قانون کار و اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و در یک کلام پایان دادن به شرایط سخت و زجرآور کار در مراکز و محیط های کار و تولید هستیم.
4- ما کارگران به ویژه درشرایط تورم و گرانی روزافزون کالاهای اساسی درجامعه، اِعمال برخی سیاست های معروف به ریاضت اقتصادی همچون رها سازی قیمت ها و حذف سوبسیدها، اخراج و بیکار سازی کارگران با بهانه ها و ترفندهایی چون تعدیل نیرو و خصوصی سازی، مقررات زدایی از حقوق کار و نابودسازی برخی از دستاوردهای چند ده ساله حقوق کارگری و تعرض ضد کارگری به قانون کار و … را محکوم نموده و خواهان پایان بخشیدن به این قبیل سیاست های اسارت آور و ضد عدالت اجتماعی هستیم.
5-ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از یک زندگی مرفه و رفع هرگونه تبعیض و نابرابری در پرداخت مستمری و حقوق و مزایای این بخش از کارگران می باشیم. ما کارگران همچنین خواهان بیمه ی درمان رایگان هستیم.
6-اخراج و بیکارسازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده و یا به سن اشتغال رسیده اند می بایست تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری مکفی، متناسب با استانداردهای امروزی جوامع بشری برخوردار شوند.
7ـ ما کارگران خواهان برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمامی شئونات زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی و محو کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه آنان می باشیم.
8-بیمه های تأمین اجتماعی اگر قرار باشد که به نحو مطلوبی از آن استفاده شود می بایست که به دست نمایندگان منتخب و واقعی خود کارگران و مردم زحمتکش جامعه اداره شود. ما کارگران خواهان برخورداری همه آحاد کارگر و زحمتکش جامعه از امکانات و مزایای بیمه های تأمین اجتماعی هستیم.
9- ما کارگران سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاهای کارگری و تشکل های مستقل کارگری را محکوم کرده و خواستار تشکیل سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری و رعایت حقوق بنیادین کار، به ویژه مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸سازمان بین الملی کار دایر بر “آزادی ایجاد تشکل های مستقل” و “عقد قراردادهای دستجمعی” هستیم. و دادخواهی و شکایت کارگران را در این باره به نهادها و سازمان های بین الملی حق مسلم تمامی کارگران می دانیم.
10-برخورداری از حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری و حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تحصن، راهپیمایی و حق آزادی بیان و نشر … امروزه جزء حقوق اولیه و انکارناپذیر کارگران و همه ی آحاد مردم در سرتاسر دنیاست. ما کارگران خواهان برخورداری از تمامی این حقوق و مطالبات بوده و آن ها را در ردیف حقوق مسلم و خدشه ناپذیر خود می دانیم.
11-ما خواهان پایان دادن به برخوردهای امنیتی و قطع فوری و بدون قید و شرط هر گونه اعمال فشار، پرونده سازی و صدور احکام قضایی علیه کارگران و فعالان کارگری، مدنی و اجتماعی و به طور مشخص منع تعقیب، تهدید، احضارهای مکرر، بازداشت و زندانی کردن این کارگران و فعالین از جمله اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز،کارگران معادن بافق، دورود، خاتون آباد و کارگران پتروشیمی و عسلویه و … تحت عناوین و بهانه هایی چون «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت ملی»، «تجمع به قصد تبانی» و … می باشیم. ما همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه کارگران، فعالان کارگری و معلمان زندانی از جمله بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی، جعفر عظیم زاده، رسول بداغی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی وفرزاد مرادی نیا و منع تعقیب و لغو احکام صادره علیه ابراهیم مددی، رضا شهابی، داود رضوی، واله زمانی،علی نجاتی، محمود صالحی، عثمان اسماعیلی، جمال میناشیری، هادی تنومند، قاسم و ابراهیم مصطفی پور و محمد کریمی ، جلیل محمدی و دیگر کارگران هستیم.
12- ما کارگران، نه تنها تشکل های دست ساز و همسو با دولت و کارفرما همچون خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی را نمایندگان واقعی کارگران ایران نمی دانیم بلکه به رسمیت شناختن این تشکل ها همچون خانه کارگر (شوراهای اسلامی کار) در WFTU و تلاش برای عضو کردن تشکل غیر کارگری موسوم به “مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران”، در ITUC را محکوم نموده و به عضویت در آوردن این قبیل تشکل های دست ساز و فرمایشی در این نهادها را به منزله باز کردن راه برای سرکوب هر چه بیشتر سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری در ایران محسوب می کنیم.
13-پدیده کار کودک به شکل غیر قابل تصوری در حال افزایش و گسترش است. کار کودکان باید ممنوع اعلام گردد و هر طرحی برای رسمیت بخشیدن به این پدیده نامیمون، تحت هرعنوان و بهانه ای می بایست ملغا شده و محکوم گردد. همه ی کودکان مطابق منشور بین المللی حقوق کودک باید جدا ازموقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین و نوع جنسیت و وابستگی های ملی، نژادی، مذهبی و … از امکانات تحصیلی و آموزشی، رفاهی و بهداشتی رایگان و برابر برخوردار باشند.
14-ما خواهان رفع هر گونه تبعیض و بی عدالتی نسبت به کارگران مهاجر به ویژه کارگران افغان در ایران و نیز سایر کارگران مهاجر در سراسر جهان می باشیم.
15-ما به همراه عموم کارگران ایران و جهان سیاست های جنگ افروزانه و تجاوز کارانه علیه کشورها را محکوم کرده و خواهان برقراری صلح و امنیت در منطقه و جهان و دفاع از منافع عمومی و آزادی و رفاه و پیشرفت مردم ایران و منطقه و جهان هستیم.
16-همه کارگران، معلمان و پرستاران که به خاطر احقاق حقوق و مطالبات خود از کار اخراج یا بازداشت و یا زندانی شده اند باید بدون قید و شرط و با احراز شرایط قبلی کار، همراه با خسارت ایام اخراج و زندان به کار سابق خود باز گردند.
17-اول ماه مه، روز جهانی کارگر باید تعطیل رسمی اعلام شده و در تقویم رسمی کشور گنجانده شود. ما خواهان لغو هرگونه محدودیت در برگزاری مراسم این روز جهانی هستیم.
کارگر متفرق هیچ چیز، کارگر متحد همه چیز!
کارگران جهان متحد شوید!
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اردیبهشت 1395
بیانیه ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر
اوّل ماه مه ، روزجهانی کارگر را درشرایطی ارج می گذاریم که از یک سو، معیشت کارگران روزبه روز درمعرض تهدیدهای جدّی ِ بیکاری، گرانی و فقر گسترده و لجام گسیخته قرار گرفته است و از سوی دیگرخواست های کارگران به اعتراض های اجتماعی تبدیل شده و ابعاد گسترده ای یافته است.
بی اعتنایی و سرکوب ِخواست های طبقه ی کارگر، پاک کردن ِ صورت مساله است. ما به عنوان کارگران عرصه ی اندیشه و قلم، از خواست های برحقّ کارگران حول محورهای افزایش دستمزد برابر با استانداردهای زندگی انسانی، آزادی ِ تشکّل های مستقل و نیز از آزادی کوشندگان و رهبران زندانی کارگران پشتیبانی می کنیم.
کانون نویسندگان ایران، اول ماه مه، روز همبستگی جهانی طبقه ی کارگر، برضد نظام سرمایه داری را به کارگران ایران شادباش می گوید.
کانون نویسندگان ایران
8 اردیبهشت 95
بیانیه ندای زنان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر
اول ماه مه و برابری زن و مرد!!!
اول ماه مه،روز جهانی کارگر کوله باری از مبارزات خستگی ناپذیر،برای داشتن یک زندگی انسانی را بر دوش میکشد. کارگرانی که جنگیده اند تا بتوانند از آنچه که به دست خودشان تولید میشود سهمی داشته باشند و تاریخچه ی این روزرنگ تلاش برای مبارزه با نابرابری و تبعیض را برخود داشته است.و در این میان زنان نه تنها به عنوان تولید کنندگان این جامعه بلکه به عنوان انسانهایی که مورد ستم تبعیض و نابرابری جنسیتی هستند اول ماه مه را روز اعتراض خود میدانند.
با اجرای طرحهای تفکیک جنسیتی در محیط های کار، موقعیت های پست و بدون امکانات را به زنان اختصاص میدهند و همواره زنان مورد تحقیر و بیحرمتی جنسیتی قرار میگیرند حتی در بسیاری موارد کارگران زن در سرویس های ایاب و ذهاب هم جداسازی میشوند و گاه به همین بهانه حق سرویس رفت و آمد از زنان سلب میشود و به این ترتیب کم نیست بی حقوقی هایی که بواسطه جنسیت بر سر زنان آوار میشود.
همچنین زنان در صف اول همه بیکارسازیها و ناامنی های شغلی قرار دارند. و تمام این تبعیض ها تنها در محیط های کاری بوجود نمی آید و حرمت و جایگاه انسانی زنان در خیابانها نیز وقتی مورد بازخواست گشت های محسوس و نامحسوس قرار میگرند لگد مال میشود و البته همین بی حرمتی ها دستمایه بی حقوق کردن هر چه بیشتر زنان توسط صاحبان سرمایه می باشد.
زنانی که امروز نه پدران و همسرانشان به تنهایی قادر به پشتیبانی مالی از آنان هستند و نه دیگر زنان میخواهند در کنج خانه ها منتظر قضا و قدر باشند و با وجود تمامی موانعی که در راه اشتغال پیش روی دارند مصمم هستند که زندگی کنند و تامین معاششان را خود بر دوش کشند و از همین رو با حقوق و دستمزد بسیار پایین تر از حقوق مردان به کار گمارده میشوند.
در الگوی نیروی کاری با 40 درصد بیکاری زنان تحصیل کرده مواجه هستیم و آمار بیکاری زنان دو برابر مردان بیکار میباشد.وهنگامی که نرخ بیکاری کشور 10.5 درصد اعلام میشود بیکاری زنان به بیش از 20 درصد میرسد.هر چند که خیل عظیم زنان خانه دار در هیچ آماری مربوط به اشتغال منظور نمیشود.
وقتی جنسیت زنان مایه فرودستی آنان قلمداد میشود، فرزند داشتن به عنوان یک معضل شخصی در نظر گرفته شده و به این ترتیب تمامی امکانات نگهداری فرزند ان در محیط های کاری برداشته شده است وکارفرمایان خدمات مهد کودک ها و حقوق مربوط به نگهداری فرزندان را حذف کرده اند.
وجود قرار دادهای سفید امضا برای همه کارگران به عنوان یک معضل اصلی در محیط های کاری به شمارمیاید و برای زنان به طریق اولی این شرایط بی ثباتی شغلی به بار آورده و زنان برای حفظ موقعیت های کاری خود به سخت ترین شرایط تن در میدهند.
مناسبات سرمایه داری موجود ،ضدیت با زنان را به حربه ای برای سود آوری هرچه بیشتر بدل کرده وبا تکیه بر قوانین و مناسبات ضد زن به بهره کشی هر چه افسار گسیخته ترمی پردازد و سودهای نجومی به جیب می زنند.و از زنان به عنوان لشکر بیکاران فوق ارزان، سود میبرند و به این ترتیب با نابرابری جنسیتی سطح زندگی همه انسانها را به قعر و نابودی کشانده اند. از همین روی خواست برابری زن و مرد مطالبه جدی اول ماه مه میباشد و رفع ستم جنسیتی از زنان باید به خواست مشترک تمام کارگران در گرامیداشت اول ماه مه بدل گردد.
و در روز جهانی کارگریکصدا با هم اعلام میداریم که
“رهایی زن رهایی جامعه است “
زنده باد اول ماه مه زنده باد برابری زن و مرد
اردیبهشت 95
تجمع کارگران کارخانه چوکا دراعتراض به عدم پرداخت حقوق ومطالباتشان مقابل دفتر مدیر عامل!
صبح امروزهشتم اردیبهشت ماه، کارگران کارخانه چوکا دراعتراض به عدم پرداخت حقوق ومطالباتشان دست به تجمع مقابل دفتر مدیر عامل زدند.
به گزارش8اردیبهشت رضوان خبر، صبح امروز کارگران شرکت چوکا جهت پیگیری حقوق معوقه و مطالبات خود در دفتر مدیر عامل چوکا تجمع نمودند.
این کارگران که از سال گذشته به دلیل عدم دریافت به موقع حقوق خود و مطالبات گذشته با مشکلاتی مواجه بوده اند و بارها اقدام به تجمع و تحصن نموده اند اما هر بار با دادن وعده و وعید و یا با تزریق مسکنی در برابر اجحاف ها سکوت کرده اند تا شاید گذر زمان مشکلات این کارخانه را حل کند.
با این وجود و با گذشت یک سال و پشت سر گذاشتن بحران تعطیلی کارخانه، هنوز هم کارگران این کارخانه از عدم پرداخت حداقل حقوق معوقهی خود رنج می برند و هم اکنون نیز حقوق ماه گذشته خود را دریافت ننموده اند.
شنیده ها حاکی از آن است که با صدور حکم قضایی، طلبکاران و پیمانکاران اقدام به مصادره اموال چوکا نموده اند و ویلاها و حتی ماشین محمدرضا وزوایی مدیر عامل کارخانه را طی روزهای گذشته بابت بدهی های خود مصادره نموده اند.
از دیگر شنیده ها این است که از یکشنبه آینده، وعده های غذایی کارگران نیز به علت شرایط بد کارخانه قطع خواهد شد.
از گذشته نیز این کارخانه دارای مشکلاتی همچون عدم پرداخت حق بیمه های کارگران، عدم پرداخت حقوق و عدم تمدید کارگران قراردادی بوده است.
بیانیهی کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در حمایت از خواسته های همکاران زندانی
به نام خداوند جان و خرد
در آغاز اردیبهشت – زیباترین ماه سال- و در آستانهی روز و هفتهی معلم، در کنار ارج گذاشتن بر پایداریها، فداکاریها و صبوریهای همکاران، برخلاف تمایل قلبی ناگزیریم باز هم از ناملایمات، عهدشکنیها، کجبینیها و… زبان به شکایت بگشاییم. چگونه میتوانیم پایداری و صبوری بداقی در هفت سال گذشته را ببینیم و به سخرهگیرندگان عدالت را نکوهش ننماییم. چگونه میتوانیم خواستهی بهشتی مبنی بر انجام یک محاکمه برمبنای نص صریح قوانین جاری کشور را ببینیم و بر وارونگی جایگاه قانونشکنان و قانونمداران خرده نگیریم و از عهدشکنیهایی که برای سومین بار او را علیرغم جسم نحیف شدهاش به اعتصاب غذا واداشته است، سخن نگوییم. چگونه میتوان این حق بدیهی برای اسماعیل عبدی و هر فعال صنفی دیگر را نادیده گرفت که فعال صنفی نباید متهم جرایم امنیتی معرفی شده و محدودیتهایی بیشمار برای او در نظر گرفته شود. به گونهای که به ناچار با آخرین حربهای که هر زندانی در اختیار دارد- جسم و جانش – خواهان ابتداییترین حق خود شود: فعال صنفی، فعال صنفی است نه سیاسی یا امنیتی. نمیتوان به راحتی پذیرفت که علیاکبر باغانی به خاطر فعالیتهای صنفی ولو به شکل اعتراضی باید علاوه بر تحمل یک سال حبس در بدترین شرایط و در کنار زندانیان محکوم به اعدام و جرایم سنگین موادمخدر، اکنون میبایست باز هم رنج دوری از خانواده را به روش منسوخ شدهی تبعید تحمل نماید. بسیار دور از ذهن و ناعادلانه است هنگامی که میشنویم دوتن از صنفیترین و متعادلترین همکارانمان– محمدرضا نیکنژاد و مهدی بهلولی- که با قلم خود در کمال صداقت و موشکافانه کاستیهای نظام آموزشی را در معرض دید مسئولان و تصمیمگیران میگذارند، به جای تقدیر، هریک به پنج سال حبس در دادگاه بدوی محکوم میشوند. تا ثابت شود نیکنفسی و صداقت در چه جایگاهی و ریاکاری و فرصتطلبی در چه جایگاهی است. چگونه میتوان تلاش این کنشگران را که جز بهبود کیفیت آموزش در کشور، وضعیت معیشت همصنفان خود و کرامت انسانها، هدفی ندارد را کجاندیشانه اقدامی علیه امنیت کشور دانست. نگاه امنیتی به فعالیتهای صنفی معیشتمحور بارها از سوی فعالان صنفی، تشکلهای صنفی مختلف و حتی برخی نمایندگان مجلس و مسئولان، به عنوان نگاهی غیرمنطبق با واقعیات موجود جامعه محکوم شده است. آنچه موجب برخاستن صدای اعتراض اقشار مختلف میشود شرایط دشوار و آمیخته با تبعیض حاکم بر زندگی آنان است. آنچه جامعه را دچار مخاطرات امنیتی مینماید، شکاف عمیق و روبه فزونی فقر و غنا است که همانند گسلی عمیق همبستگی و استحکام جامعه را به لرزه درمیآورد. ناکارآمدی نظام آموزشی ایدئولوژی زدهای است که نه اندیشیدن و تفکر علمی را به دانشآموز میآموزد، نه مهارتهای اجتماعی و نه اخلاق نیکو را. در نهایت او را تبدیل به موجود دلزده و بی هویتی مینماید که باکمترین و سطحیترین کار تبلیغی از سوی رسانههای جهانی جذب آنان شده و به هرسو گرایش خواهد یافت. کانون صنفی معلمان ایران در سالهای اخیر تلاش فراوان نموده است تا با در پیش گرفتن روشهای مبتنی بر تعامل، ضمن هشدار دادن نسبت به بیتوجهی به امر خطیر آموزش به مسئولان مختلف در قوای سهگانه کشور، توجه آنان را به وضعیت اسفبار آموزشوپرورش کشور جلب نماید و اثرات منفی برخورد با معلمانی که نسبت به این وضعیت بیتفاوت نیستند را یادآوری کند. اگرچه تاکنون پاسخ درخوری را دریافت نکردهایم لیکن همواره تلاش نموده و مینماییم برای کاربدستان روشن شود تقویت نهادهای صنفی و مدنی موجبات انسجام اجتماعی بیشتر را فراهم میآورد و مدیریت جامعه را در مسیر صحیح حل مسائل قرار میدهد. روی آوردن به محدودیت و ممنوعیت نهادهای صنفی از هرنوع، معلق نگاه داشتن غیرقانونی شرایط فعالیت آنان، دستگیری اعضای فعال و موثر آنان با اتهامات سنگین ضدامنیتی اما غیر مستند به هرگونه مدرک معتبر و دخالت نمودن نهادهای موازی امنیتی اما غیرمسئول در امور صنف و نهادهای مدنی، تنها به پیچیدهتر شدن اوضاع جامعه، تضعیف حقوق شهروندی، سست شدن اعتماد عمومی به التزام به قانون و مجریانش منجر خواهد شد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) ضمن حمایت از مطالبات صنفی و قانونی همکاران خود از جمله حق دریافت دستمزد بالاتر از خط فقر، حق تحصیل رایگان و با کیفیت برای تمامی کودکان و نوجوانان کشور، حق داشتن تشکل صنفی مستقل و..از تمامی مسئولان میخواهد با التزام به قانون به ویژه اصل 27 قانون اساسی اقدامات اعتراضی اصناف مختلف از جمله معلمان را عمل مجرمانه تعبیر ننمایند و به فرض احتمال مجرمیت همکاران ما -که البته به تنهایی تصمیمگیر و مجری نبودهاند- مطابق اصل 168 قانون اساسی و با یقین به خیرخواهانه بودن انگیزههای آن، در دادگاههای علنی و عادی و با حضور هیئت منصفه محاکمه شوند. ما باور داریم در صورت رعایت این شرایط قانونی، حکم تمامی آنان برائت است.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۹۵/۲/۷
ادامه اعتراضات کارگران پیمانکاری که فاز 19 عسلویه نسبت به خلف وعده کارفرما!
به تعداد کارگران پیمانکاری که فاز 19 عسلویه بابت بدحسابی کارفرما هنوز طلبکار هستند نزدیک به 100 کارگر دیگر افزوده شد.
این کارگران که به مشاغل همچون جوشکاری، مونتاژکاری، ساپورت،فورمن رنگ و کمکی اشتغال داشتند که از واپسین روزهای سال گذشته اعتراضات خود را آغاز کرده و تا هفته اخیر نیز ادامه دادند.
به گزارش8اردیبهشت ایلنا،در حال حاضر شمار کارگرانی که هنوز بابت مطالبات مزدی خود از پیمانکار فاز 19 بستانکارند تا نزدیک به 200 نفر افزایش یافته است.
براساس این گزارش،کارگران مورد نظر که به عنوان رنگکار مشغول فعالیت هستند مانند دیگر همکاران خود بابت معوقات بهمن و اسفند سال94 و نیز عیدی پایان سال طلبکارند.
این وضعیت در حالی است که بیشتر کارگران طلبکار گروه نخست هنوز موفق به تسویه حساب نشدهاند و به صورت مشخص وعدهای که پیشتر از سوی کارفرمای آنها در خصوص پرداخت شدن مطالباتشان تا روز چهارشنبه (اول اردیبهشت ماه) داده شده بود، همچنان برآورده نشده است.
لازم به یادآوری است، این کارگران که به مشاغل همچون جوشکاری، مونتاژکاری، ساپورت،فورمن رنگ و کمکی اشتغال داشتند که از واپسین روزهای سال گذشته اعتراضات خود را آغاز کرده و تا هفته اخیر نیز ادامه دادند.
در این خصوص گفته میشود که در حال حاضر کارگران بستانکار به استناد صورت جلسهای که در آن کارفرما متعهد به تسویه حساب با آنها شده بود درصدد پیگیری قانونی از طریق مراجع قانونی و ضابطین قضایی هستند.
تجمع کارگران کارخانه ریزدانه های شب تاب دراعتراض به بلاتکیفی شغلی وحقوقی!
در روزهای اخیر کارگران کارخانه ریزدانه های شب تاب با حضور در اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی خواستار پیگیری دریافت معوقاتشان از کارفرمایی سابق شرکت شدند.
به گزارش فراهان خبر،محمد اسدی رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی فراهان گفت: کارگران شرکت ریزدانه های شب تاب، گلس بیت سابق تولید کننده رنگ دانه های شیشه ای در شهرک صنعتی فراهان است.
وی افزود: این شرکت توسط شرکت تعاونی راهداران تاسیس شده است و ۲۵ کارگر در این شرکت مشغول کار هستند، ۲ سال گذشته مدیریت این شرکت به پیمانکار تحویل داده شد.
اسدی اظهار کرد: کارفرمای سابق این شرکت در سالهای گذشته اقدام به انتقال شرکت پی وی سی کرده بود و این شرکت تولیدی را در بی خبری مسئولین از شهرک صنعتی فراهان به اصفهان انتقال داده بود.
رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی گفت: این بار هم کارفرمایی سابق قصد انتقال شرکت ریز دانه های شب تاب را به اصفهان داشت که با اقدام به موقع فرماندار فراهان از انتقال شرکت به اصفهان جلوگیری شد.
وی افزود: در حال حاضر کارفرمایی جدید به جای کارفرمای سابق مسئولیت شرکت را بر عهده می گیرد، کارگران نگران معوقات خود از کارفرمای سابق بودند و در مذاکراتی به کارگران اعلام شد که نیازی به اعتراض نیست و همه معوقات توسط کارفرمایی جدید پرداخت می شود.
اسدی افزود: این شرکت اولین تولید کننده رنگ دانه های است که در خط کشی خیابان ها و معابر کاربرد دارد و محصولات شرکت توسط راه و شهرسازی خریداری می شود.
رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی خاطر نشان کرد: در بهمن ماه سال گذشته حدود یک ماه به علت نبود اعتبارات ادارات مربوط برای خرید محصولات شرکت، کارگران را به مرخصی اجباری فرستادند و با پیگیری مسئولین شهرستان و شرکت تعاونی راهداران شرکت دوباره شروع به فعالیت کرد.
نامه سرگشاده کارگران بیکارشده کارخانه قطعات بتنی برای بازگشت بکار!
جمعی از کارگران کارخانه تعطیل شده لوله و قطعات بتنی گیلان که از ابتدای سال جاری به جمع بیکاران پیوسته، در نامهای خطاب به استاندار گیلان خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند.
به گزارش8اردیبهشت ایلنا، در این نامه با اشاره به اینکه دست کم تا پیش از آغاز سال جدید، حدود 170کارگر در کارخانه لوله و قطعات بتنی گیلان کار میکردند، آمده است: همه ما خواستار اقدامی فوری برای رفع مشکلات موجود وبازگشایی کارخانه هستیم.
نویسندگان این نامه با یاد آوری مشکلاتی که باعث شده است تا این واحد صنعتی به بهانه غیر اقتصادی بودن توان پرداخت به موقع حقوق کارگران را نداشته باشد، آمده است: تعطیلی این کارخانه تنها به خاطر تامین نشدن مطالبات آن از ارگانهای مختلف دولتی استان صورت گرفته است.همچنین توقف خرید محصولات این کارخانه از سوی برخی سازمانهای دولتی همانند اداره آب وفاضلاب استان و اداره جهاد کشاورزی و.. لطمات جدی به این واحد وارد کرده است .
به گفته کارگران این ادارات که از سالها قبل برای اجرای طرح ها وپروژه های عمرانی خود محصولات مورد نیازشان را از کارخانه لوله و قطعات بتنی گیلان تامین می کردند در یک سال گذشته تغییر رویه داده و لوازم مورد نیاز خود را از کارخانه های استانهای همجوار تهیه می کنند و این در حالیست که اساس تاسیس کارخانه قطعات بتنی گیلان تامین نیاز های داخلی استان گیلان بوده است.
به گفته کارگران، مجموعه شرایط فوق تهدیدی برای امنیت شغلی حدود 170 کارگری شد که بعد ازسالها تلاش وکار از ابتدای سال جاری بدون دریافت معوقات مزدی خود بیکار شده اند.
کارگران شرکت لوله و قطعات بتنی گیلان در این نامه درباره معوقات مزدی خود میگویند، با گذشت بیش از یک ماه از اخراج کارگران کارفرما هنوز عیدی وسنوات سال 94 آنان را پرداخت نکرده است.پیش از این نیز کارگران هر چند ماه یکبار دستمزد خود را به صورت حداقلی دریافت می کردند.
نویسندگان این نامه با تاکید بر اینکه کارگران این مجموعه بزرگ از زحمتکشان به حق جامعه هستند، افزودهاند:با توجه به اینکه شرکت لوله و قطعات بتنی گیلان تنها منبع در آمدی واشتغال 170 کارگر است از شما مقام مسئول تقاضا داریم که در خصوص رفع مشکلات این واحد تولیدی وبازگشت بکار کارگران آن که اکنون در وضعیت بد معیشتی قرار دارنداقدام عاجل کنید.
آزادی فرزاد مرادی نیا!
به گزارش رسیده روز سه شنبه 7 اردیبهشت فرزاد مرادی نیا فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی بعد از گذراندن 11 ماه حبس به صورت مشروط آزاد گردید.
فرزاد مرادی نیا در 16 آذر 93 توسط مامورین امنیتی در منزلش دستگیر و بعد از 25 روز با قرار وثیقه 70 میلیون تومان آزاد گردید. این فعال کارگری در اردیبهشت 94 توسط شعبه یک دادگاه انقلاب به 2 سال حبس محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر این حکم را با تغییراتی در اتهامات منتسب به 3 سال حبس تعزیری افزایش داد. نامبرده در طی دوران حبس به دلیل بیماری مزمن دستگاه گوارش مورد عمل جراحی قرار گرفت و با وجود شرایط بد جسمی بلافاصله بعد از عمل جراحی به زندان منتقل گردید.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن تبریک آزادی فرزاد مرادی نیا به خانواده، دوستان این فعال کارگری و اعضای کمیته هماهنگی خواهان آزادی فوری سایر کارگران و فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
8 اردیبهشت 1395
زنانِ دستفروشِ پایتخت چگونه روزگار میگذرانند
گزارش زیر نگاهیست به دغدغهها و مشکلات زنان دستفروش در مترو تهران. زنانی که بار سنگین تامین معاش خانوار بر دوش آنهاست.
بدیهیست که پدیده دستفروشی محصول اقتصاد بیماری است که شغل ایجاد نمیکند. اقتصادی که در آن ثروتهای ملی عادلانه توزیع نمیشود، اقتصاد بیماری که طبقات فرودست نصیب چندانی از فرصتها و امکانات ندارند.
در همین فضای بیمار اقتصاد است که این روزها راهروهای تاریک و سالنهای پرازدحام مترو محل کسب و کار و امرار معاش زنانی شده که چاره دیگری برای گذران زندگی ندارند و ساعتهای متوالی را برای ارتزاق خانوار در فضای تاریک و بسته و بدون هیچگونه امکانات و امنیت بهسر میبرند و در این میان ترس از مامور و بازداشت و ضبط اموال قسطی و عاریه مزید بر علت است.
شاید همانطور که مسئولان میاندیشند، دستفروشی چهره دلخراشی داشته باشد اما پاک کردن صورت مساله آنهم با قوه قهریه مشکلی را حل نمیکند. زدودن این چهرهی ناگوار به همین سادگیها هم نیست. دستفروشی زنان واقعیتیست که در بازارِ کارِ بیمار این روزها انکار شدنی نیست، بازار کاری که زنانِ فاقد “فرصتهای شغلی شایسته” را شامل میشود.
اواخر سال گذشته شهرداری تهران تصمیم میگیرد که صورت بهظاهر زشت مساله را پاک کند. برخورد با زنان دستفروش مترو برای چند وقت اوج میگیرد. اوج این برخوردها در بهمن ماه و اسفند است. مامورانِ مرد و زن با خشونت با زنانِ دستفروش برخورد میکنند، اموال زنان ضبط میشود، چند ساعت بازداشت میشوند و گاهی شدت برخوردها آنقدر زیاد است که نگرانیها اوج میگیرد، ترس از این است که این دغدغهی بهاصطلاح زیباسازی شهر، حادثهی دلخراش دیگری از نوع مرگ “علی چراغی” رقم بزند. این برخوردها با انتقاد فعالان کارگری و حامیان حقوق زنان مواجه میشود. از همین روست که این روزها از شدت برخوردها کاسته شده، زنان دستفروشِ مترو آزادانهتر تردد میکنند و ماموران؛ ظاهرا از خشونت و برخوردهای تند، حداقل برای مدت کوتاهی منصرف شدهاند.
متروی تهران، ایستگاه انقلاب
در اولین روزهای ماه دوم بهار به یک ایستگاه شلوغ و پرتردد قطارهای بین شهری میرویم. در ایستگاه متروی انقلاب گوش به درد و دلِ زنهایی میسپاریم که اسبابِ کسبِ روزی بر دوششان به سختی سنگینی میکند.
خدیجه: شوهرم روزگاری کارگر ساختمانی بود و حالا زمینگیر است
خدیجه 32 سال دارد و اهل کرمانشاه است. میگوید 12 سال است که به ناچار سرپرستی خانوار بر دوشاش افتاده.
خدیجه میگوید: شوهرم کارگر ساختمانی بود حالا به سلِ استخوان مبتلا و از کارافتاده است. دو فرزند 10 و 4 ساله دارم. خرج درمان شوهرم هم بالاست.
خدیجه و خانوادهاش بیمه ندارند. از “تقسیم رفاه و عدالت اجتماعی” چیری به خدیجه و خانوادهاش نرسیده. میگوید همه جا رفتهام. بارها کمیته امداد رفتم و همه مشکلاتِ شوهرم را گفتم اما تا امروز هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده. شاید کسی صدای ما را نمیشنود.
خدیجه، ژیلت و دستکش میفروشد و درآمدش این روزها خوب نیست. اگر هر روز، در مترو باشد و روزی چند ساعت کار کند، ماهی 500، 600 هزار تومان درآمد دارد. خانه استیجاری خدیجه، فرزندان و همسر مسلولش؛ قلعه حسنخان است.
پریگلِ 63 ساله با کتفِ شکسته دستفروش است
پریگل 63 سال دارد. شوهرش قبلا سیگارفروشی میکرده، اما این روزها بیمار دیالیزی است که خرج درمانش خیلی سنگین است. شوهرش بیمه خویشفرما دارد. در این شرایط هم که بیکار و زمینگیر است، باید ماهی 250 هزار تومان به تامین اجتماعی بپردازد.
میگوید: کتفم مدتهاست شکسته اما نه فرصت داشتهام، نه پول تا به فیزیوتراپی مراجعه کنم. آرتروز و پوکی استخوان هم دارم. پسرم روزگاری کشتیگیر بود که بر اثر یک حادثه، مصدوم شد، حالا او هم زمینگیر است و مدام در خانه، سیگار پشت سیگار دود میکند.
پریگلِ 63 ساله با کتفِ شکسته هر روز کار میکند. بار سنگین معاش سه نفر بردوشاش است به اضافهی ماهی 400 هزار تومان اجارهی یک واحد استیجاری در جنوب شهر. میگوید: بعدِ چهار سال کار کردن، یک میلیون تومان پسانداز هم ندارم.
موقعِ ناهار است و پریگل از بساطش لقمهای نانِ بیات بیرون میکشد. لای نان چیزی نیست جز مقدار ناچیزی از ماندهی غذای دیشب. پریگل غذا میخورد، صحبت میکند و اشک میریزد…..
شوهرِ مینا با یک دختر جوان رفت، او ماند با دو بچه
میینا حدودا سی ساله است. از عاشق شدن شوهرش میگوید و فرارش با یک دختر جوانتر. میگوید: مجبور به طلاق شدم و به خاطر اینکه حضانت بچهها را بگیرم، یک خانه موروثی در شهرستان داشتم که به نام شوهر سابقم کردم. دو دختر نه و یازده ساله دارم. ظهرها که دخترها را مدرسه میبرم، خودم راهی مترو می وم و تا عصر جورابِ زنانه و آدامس و گلِسر میفروشم.
مینا از برخوردهای ماموران ناراضیست. میگوید: دو ماه قبلِ عید؛ گرفتندم و همه اجناسام را ضبط کردند. مینا بارها، برای چند ساعت در بازداشت بوده. اما میگوید: سال جدید اوضاع بهتر شده انگار کاری به کارمان ندارند.
وقتی میپرسیم نظرت درباره ساماندهی دستفروشان چیست؟ فکر میکنی اگر شهرداری بخواهد به شما غرفه بدهد، اوضاع بهتر نمیشود؟، لبخند میزند و با ناامیدی میگوید: ما را به خیر اینها امیدی نیست. غرفه پیشکش، همین که اجناسمان را ضبط نکنند، راضی هستیم.
از رنجی که میبریم
هرچه بیشتر پای صحبتهای زنانِ دستفروش مینشینیم، بیشتر و بیشتر پی به دردهایی میبریم که هر روز تجربه میکنند. دردهایی که قبل از هر چیز ریشه در نرخِ بیکاری مضاغفِ زنان و فقدان فرصتهای شغلی مناسب دارد. براساس جدیدترین اطلاعات مرکز آمار ایران، بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله معادل 26.1 درصد است. سهم مردان از این آمار بیکاری 22.3 و زنان 42.8 درصد است.
علاوه بر بیکاری، افزایش آسیبهای اجتماعی از قبیل افزایش آمار طلاق و از هم پاشیدگی خانوادهها، عدم حمایتهای دولت از بیماران و از کار افتادگان و فقدان بیمههای توانمند و افزایش سرسامآور هزینههای معاش، علل زیرساختی بحران دستفروشی زنان است که بدون رفع آنها زدودن چهره دلخراش دستفروشی به هیچ وجه چارهساز نیست.
جلوی هرچه را با ضربِ زور و اجبار بگیرید، هزینهاش را جای دیگر باید بپردازید
«زهرا کریمی موغاری» عضو هئیت علمی دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه مازندران معتقد است: مسئله اشتغال زنان دستفروش در مترو تهران را میتوان از منظر اقتصاد خانوار بررسی کرد. به گفته وی، زنان ناگزیرند برای بقای حیات خود و اعضای خانوادهشان کار کنند؛ برخی از بانوان تأمینکننده درآمد خانوار هستند. حال آنان برای امرار معاش میتوانند دستفروش مترو، کنار خیابان یا…. باشند. در برابر ممانعت از اشتغال این افراد بایست ناگزیر به پذیرش پیامدهای آن به صورت آسیبهای اجتماعی مختلف باشیم. باید بپذیریم وقتی فرصت شغلی و درآمد بهتری موجود نباشد، این قبیل مشاغل شکل میگیرد.
موغاری در پاسخ به این پرسش که «آیا راهحلی برای این مشکلات پیدا میشود»، میگوید: ناگزیر هستیم تا وقتی اقتصاد، مشاغل بهتری ایجاد کند، این صحنههای ناگزیر را تحمل کنیم. جلوی هرچیزی را که با ضربِ زور و اجبار بگیرید، هزینهاش را جای دیگر باید بپردازید.
در پایان تنها چیزی که به ذهن میرسد، اصول فراموش شدهی قانونیست. وعدههایی که در قانون اساسی به ملت داده شده و وظایفی که دولت در قبال مردم دارد.
بند دوم ماده 43 قانون اساسی میگوید: تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل وظیفه دولت است. تنها همین یک “بند” کافیست تا دریابیم این روزها کجا ایستادهایم.
منبع:ایلنا-8اردیبهشت
سازمان پزشکی قانونی:جان باختن 1494کارگربراثرحوادث کاری درسال1394!
در سال گذشته یکهزار و 494 نفر در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند، این رقم در مقایسه با سال قبل از آن که آمار تلفات حوادث کار یکهزار و 891 نفر بود، 21 درصد کاهش یافته است.
به گزارش8اردیبهشت اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال گذشته از کل تلفات حوادث کار در کشور یکهزار و 479 نفر مرد و 15 نفر زن بودند. این در حالی است که تعداد مردان فوت شده در حوادث کار سال 1393، یکهزار و 878 و تعداد زنان 13 نفر بودهاست.
بر اساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور سقوط از بلندی همواره بیشترین آمار تلفات حوادث ناشی از کار را در برمی گیرد. در سال گذشته سقوط از بلندی 44 درصد از مرگهای حوادث کار را به خود اختصاص دادهاست. به بیان دیگر از کل تلفات حوادث کار در این مدت 658 نفر به دلیل سقوط از بلندی جان باختهاند.
در سال گذشته (1394) پس از سقوط از بلندی که موجب مرگ 658 نفر شده است، 322 نفر بر اثر اصابت جسم سخت، 247 نفر به دلیل برقگرفتگی، 56 نفر سوختگی، 70 نفر بر اثر کمبود اکسیژن و 141 نفر به دلایل دیگر جان خود را از دست دادهاند.
در این مدت استانهای تهران با 290، خراسان رضوی با 106، اصفهان و مازندران هر کدام با 97 بیشترین و استانهای زنجان با 10، کهگیلویه و بویراحمد و خراسان جنوبی هر کدام با 11 و سمنان با 15 فوتی کمترین آمار تلفات حوادث کار را داشته اند.
در سال گذشته آمار مصدومان حوادث کار که به مراکز پزشکی قانونی کشور مراجعه کردهاند نیز کاهش 8.4 درصدی داشت. تعداد مصدومان حوادث کار در این مدت 27 هزار و 510 نفر بود که 26 هزار و 267 نفر آنان مرد و یکهزار و 243 نفر زن بودند.
مرگ یک کارگر بر اثر سقوط سنگ
رئیس اداره راه و شهرسازی سوادکوه گفت:بر اثر ریزش سنگ در تونل شماره یک محور سوادکوه که کارگران در آن مشغول به کار بودند یک کارگر جان باخت.
به گزارش8اردیبهشت ایلنا ، «زمانی»رئیس اداره راه و شهرسازی سوادکوه گفت : کارگر یکی از شرکت های راه سازی که در حال حفر تونل شماره یک در محور سوادکوه محدوده شهر شیرگاه بود بر اثر ریزش سنگ جان خود را از دست داد.
زمانی افزود: جان باخته «شهرام – الف» نام داشت و 27 ساله بود و در قسمت نصب سازه های حفاظتی در حال حفرتونل مشغول کار بود که ریزش یک قطعه سنگ از دیواره تونل و برخورد با سر وی سبب مرگ این کارگر جوان را رقم زد.
اعتصاب گسترده کارکنان شرکتهای هواپیمایی و بخش حمل و نقل عمومی آلمان برای افزایش دستمزد!
این اعتصاب گسترده برای افزایش فشار به دولت و موافقت با بالابردن دستمزد کارکنان بخش دولتی آلمان است.
به گزارش27آوریل یورونیوز،شرکت هواپیمایی لوفت هانزا که بزرگترین خدمات حمل و نقل هوایی در این کشور را ارائه می کند، از لغو بیش از ۹۰۰ پرواز خود در فرودگاههای این کشور از جمله مونیخ و فرانکفورت خبر داده است.
همزمان، کارکنان بخشهای حمل و نقل زمینی از جمله قطارهای بین شهری، بازرسی امنیتی فرودگاهها و بخش تعمیرات نیز در اعتصاب بسر می برند.
اتحادیه وردی آلمان که ترتیب دهنده این اعتصاب است، بخش های مختلف کارگری را در سراسر این کشور شامل می شود و بیش از ۲ میلیون عضو دارد. اعتصابهایی مشابه نیز در مدارس، شرکتهای خدماتی و استخرها برقرار شده است.
رئیس این اتحادیه در گفتگویی اعلام کرد که اعتصاب برای سرعت بخشیدن به روند مذاکرات درباره افزایش دستمزدهاست.
مسئولان این اتحادیه که دومین اتحادیه بزرگ در آلمان است، خواهان افزایش ۶ درصدی دستمزد کارگران هستند اما مسئولان دولتی با افزایش سه درصدی دستمزد ها در یک دوره ۲ ساله موافقت کرده اند.
هشتم اردیبهشت ماه1395