سرباز زدن از شرکت کردن در انتخابات جمهوری اسلامی نه تنها به مفهوم عدم مشارکت در فرایندهای دموکراسی نیست بلکه برعکس عدم شرکت در آن “نه” گفتن به فجایع تاریخی میباشد که در خلال 37 سال گذشته به دموکراسی و آزادی و استقلال عمل آحاد ملت ایران و همه آزادیخواهان آن وارد آمده است.
شاید این اصل قابل فهم باشد که در جوامع به ویژه در جوامع در حال توسعه همیشه افراد و گروههایی پیدا میشوند که ارزشهای جهانشمول بشریت را برای توجیه رفتار خود تعبیر و توصیف میکنند به عبارت دیگر برای این اصول نسبیت قائل می شوند؛ سازمان حقوق بشر اسلامی از آن جمله است. یا اینکه کسان و نهاد هائی افراطی، از دموکراسی و آزادی و جمهوریت… تعبیرات کج و موج ارائه می کنند که با تعاریف شناخته شده این مفاهیم به هیچ عنوان خوانائی ندارند.
فهمیدن این طرز فکر اصلا به معنای قبولش نباید باشد. زیرا نتیجه تن دادن به این رویکرد نسبیت گرائی تائید تغییر ارزشهای واقعی اصلهایی میباشد که بایدنظامهای دموکراتیک بر آن عمل کنند.
در رژیمهائی مانند جمهوری اسلامی ایران، که ریشههایش از تاریخ اسلام و قدرتهای مذهبی وعقاید ارتجاعی آب میخورد، مخاطره به تحلیل رفتن و مسخ شدن اندیشههای ناب وانسانهای باورمند به اصول دموکراسی و آزادی و برابری و همه آنچه که لازمه زندگی شرافتمند بشر است، همواره جامعه را تهدید میکند.
هرگز ارزشهای واقعی یک جامعه را انسانهایی به وجود نمیآورند که در اثر تغییرات تاکتیکی حاصل شده از نهاد های قدرت حاکم، مواضع شان تغییر پیدا میکند. برعکس ارزشهای لازم برای رشد و توسعه یک جامعه توسط کسانی آماده و حفاظت میشوند که در هر شرایطی بر اصول جهانشمول انسانیت ایستادگی میکنند و اجازه نمیدهند که به این حقوق ذاتی جامعه بشریت لطمه وارد شود.
آزادی انتخابات یکی از این اصول میباشد که برای اجرای درست آن باید شرایط لازم قبل از انتخابات فراهم آمده باشد. از جمله این شرایط آزادی اندیشه و بیان، مطبوعات، احزاب، سندیکا ها انجمنها وجدایی دین و دولت میباشد. در جمهوری اسلامی هیچ کدام از این اصول و ضوابط رعایت نمیشوند.
از مشارکت بعضی از اعضای رهبری جبهه ملی ایران در انتخابات دوره دهم مجلس جمهوری اسلامی بسی تأسف خوردم و فکر میکنم که این اقدام در جهتی نیست که این سازمان سیاسی باید به درستی و راستی طی کند. مگر همین چند روز پیش نبود که اعلام شد که در تهران از تشکیل جلسه هیات رهبری جبهه ملی در خانه یکی از اعضای آن جلوگیری به عمل آمد. این خود نمونه بارزی از صدها نمونه دیگر میباشد که به طور شفاف و روشن ناقض آزادیهای ضروری برای یک انتخابات معمولی محسوب میگردد. مشارکت در چنین انتخاباتی نتیجهای به جز تثبیت رژیم جمهوری اسلامی وتضعیف جبهه پایداری ملی برای دموکراسی و آزادیخواهی در جامعه نیست. متأسفانه گاهی برخی به اشتباه فکر میکنند که مقاومت و مبارزه آنها با رژیم جمهوری اسلامی از راه و شیوه ایستادگی بر اصول و تکرار مرتب خواست ها و مطالبه رعایت آنها ازنظام به اندازه کافی نتیجه نمیدهد و کوشش میکنند با راهکارهای سیاسی ارزان و بی اعتبار این اصول را زیر پا بگذارند.
پدران این ملت از قبل از جنبش مشروطیت، در خلال و بعد از آن برای ارزشهایی که توسط جمهوری اسلامی و رژیم شاهنشاهی زیر پا گذارده شدند قربانی، زندانی، شکنجه و تبعید را به جان خریدند.
ملیون ایران، به ویژه برخی ازکسانی که ورقه ثبت نام کاندیداتوری مجلس دهم جمهوری اسلامی ایران را پرکردند، خود و خانوادهشان از قربانیان استبداد میباشند که بایستی دنبال کنندگان ارزشهائی باشند که نمونه بارز آن مقاومتهای مصدق است که با استبداد هرگز کنار نیامد.
اینان ندانستند که ارزش آنها برای ملت ایران بسیار مهمتراز نامنویسی در انتخابات انتصابی و یا حتی انتخاب شدن در مجلس جمهوری اسلامی میباشد. چگونه می توان به این امر کم توجه بود که اگر احتمالاً قرار است اصلاحاتی در رژیم به وجود بیاید این اصلاحات توسط ملیون و براساس معیارها و ارزشهای نهضت ملی ایران نخواهد بود.
ما باید بدانیم که پس از گذار از جمهوری اسلامی ارزشهای نهضت ملی ایران که در بالا به آنها اشاره شد از جمله مهمترین ارزشهائی خواهند بود که برای مردم در فردای ایران از اهمیت بسیاری برخوردار هستند.
وظیفه عمده طرفداران آزادی، دموکراسی، استقلال و جدایی دین و دولت در ایران اینست که به جای تحلیل رفتن در تعییرات تاکتیکی جمهوری اسلامی، در هر شرائطی، بر اصول خود پافشاری کنند و جبهه وسیع همبستگی مستقل و ملی جمهوری خواهان ایران را تقویت نمایند تا درموعد مقرر خدمنگزار مردم باشد.
پاریس
یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴
فرهنگ قاسمی
رئیس کمیسیون حقوق بشر فدراسیون اروپائی مدارس عالی