فاحشه را خدا فاحشه نکرد ؛ آنان که در شهر نان قسمت میکنند او را لنگ نان گذاشته اند ؛ تا هر زمان که لنگ هم آغوشی مانده اند ؛ او را به نانی بخرند .« صادق هدایت »
در بخش نخست مقاله در باره گستردگی و ابعاد فحشاء و تاریخچه آن در ایران و همچنین برخورد آخوندها با این معضل نوشتم و اکنون
ج ــ روسپیگری اسلامی ؛ صیغه :
در حالیکه در گذشته صیغه از پدیده های حاشیه ای و از نطر اخلاقی عملی زشت ؛ منفور و مکروه بود ؛ امروزه بخاطر فقر و تنگدستی بسیاری از زنان و خانواده های ایرانی ؛ بعنوان پدیده ای پدیرفته شده و مقبول در آمده است و از آن بعنوان راهی قابل قبول برای نجات از گرسنگی و تأمین مخارج زندگی استفاده میشود . و برای مردان هم دو سر سود است ؛ هم عطش جنسی آنان را برطرف میکند و هم هیچ تعهد و مسئولیت قانونی برایشان ایجاد نمی کند .
وقتی که تن فروشی و ارائه خدمات جنسی موقت به مردان بصورت صیغه در خانه های عفاف ؛ آشکارا و بدون هیچ مانع و مزاحمتی انجام میشود ؛ وقتی انجام این فریضه باصطلاح اسلامی با تشویق سران و کارگزاران نظام آخوندی مواجه است و آخوندها شب و روز در مورد فواید و محسنات صیغه صحبت میکنند ؛ کاملا” طبیعی است که از زشتی و قبح اجتماعی تن فروشی عریان در جامعه کاسته شود و مردم بی تفاوت ؛ نظاره گر این بلای خانمان سوز باشند .
از نظر آیت الله ها و شیوخ نظام دینی ماهیت رابطه جنسی بین زن و مرد مهم نیست ؛ مهم این است که مرد و زن ظواهر را رعایت کنند . از نظر آنها بنیانهای روابط زن و مرد و رابطه جنسی متقابل آنها که از دیر باز ؛ رابطه ای مبتنی بر عشق دو طرفه ؛ اختیار ؛ اعتماد ؛ وفاداری ؛ صداقت و ….. بوده است ؛ اهمیت چندانی ندارد . ایدئولوژی آخوندی این بنیانها را به یک صیغه شرعی تقلیل داده است .
در صیغه هم مانند تن فروشی ؛ نیاز اقتصادی زن با نیاز شهوانی مرد معاوضه میشود . مگر غیر از این است که صیغه زنی بدون عشق ؛ اعتماد و …… برای مردی که زن و بچه دارد ؛ در واقع تن فروشی زن ــ تا زمانی که این صیغه ادامه دارد ــ در حصار یک فرد است . صیغه در واقع ترفندی است شرعی از طرف آخوندها برای اخاذی و سوء استفاده مالی از زن و مرد طالب رابطه جنسی . رابطه ای که علاوه بر آنکه برای مرد هیچ الزام قانونی و تعهدی ایجاد نمیکند ؛ عملی است خوشایند آخوندها برای حفظ و استمرار روابط غیر انسانی و ضد زن .
مثلا” اگر زن صیغه شده ای حامله شود ؛ بچه متولد شده به زن تعلق دارد و مرد مسئولیتی در این رابطه ندارد . در این صورت از آنجا که بچه به مادری تعلق میگیرد که برای تأمین حوائج زندگی خود ؛ تن به خود فروشی داده و با درآمد حاصله قادر به تأمین هرینه های نگهداری بچه نمیباشد ؛ به ناچار بچه در کنار خیابان رها میشود .
بیشتر کودکان خیابانی فاقد شناسنامه و بی هویت ؛ کودکان درد و رنج و آواره در خیابانها ؛ کودکان کار و ….. حاصل ازدواج های موقتی است که در دفاتر رسمی مربوطه ثبت نشده است . بر اساس آمار سازمان بهزیستی از 15 هزار کودک بی سرپرست در سال 1385 ؛ 14/3 در صد این کودکان حاصل ازدواجهای موقت بوده اند .
در سال 2002 رژیم ظاهرا” برای مقابله و کنترل فحشای خیابانی ؛ ” خانه های عفاف ” را جایگزین فاحشه خانه های پنهان و مخفی نمودند . بعد از آن بسیاری از زنان تن فروش با مراجعه به این خانه ها ؛ کار فحشاء را این بار بدون مزاحمت نیروهای انتظامی با ترفند شرعی “صیغه ” و با پا اندازی آخوندها ادامه دادند . ضمن اینکه بعدا” این خانه ها به پاتوق مناسبی برای تأمین سکس و لهو و لهب آخوندها و مقامات نظام تبدیل شد .
رواج صیغه آنهم نه صیغه های پایدار و بلند مدت بلکه صیغه های کوتاه مدت ــ چند روزه و بعضا” چند ساعته ــ و تشکیل خانه های عفاف ؛ نه تنها در حل معضل فحشا و تن فروشی کار ساز نبود بلکه با رواج فحشای شرعی ــ صیغه ــ ؛ فحشای غیر شرعی و تن فروشی در خیابانها و فاحشه خانه ها ؛ در جامعه ایران نهادینه شد .
چرا که با بردن زنان تن فروش به خانه های عفاف و صیغه شدن آنها ؛ تن فروشی و فحشا که از میان نمی رود و یا از میزان آن کاسته نمی شود ؛ بلکه فقط شکل ارائه سکس تغییر میکند ــ در فاحشه خانه ؛ مشتری مستقیم پول را به فاحشه میدهد اما در صیغه خانه ها ؛ آخوند واسط است و بعد از گرفتن حق و حساب خود ؛ بقیه پول را به فاحشه میرساند ــ .
در آخر اینکه ؛ صیغه در واقع کوششی از طرف نظام آپارتاید جنسی است برای منحرف کردن اذهان و سرپوش گذاشتن بر این فاجعه انسانی ــ فحشاء و تن فروشی ــ ؛ آنهم در نظامی که زندگی مردم پر از بزه کاری ؛ تجاور و خشونت علیه زنان میباشد . در این رژیم در حالی تن فروشی اسلامی ــ صیغه ــ بنا بر شرع و قانونِ نظام مجاز و روا است که قوه قضائیه آن بسیاری از همین زنان نگون بخت را تحت عنوان ” زنا ” سنگسار میکند . چرا که از نظر آخوندها ؛ اسلامی کردن هر چیز به معنای رعایت ظواهر و اجرای اجباری احکام دینی است .
د ــ پدیده دختران فراری و فحشای زن ایرانی در خارج :
یکی از عوامل گسترش فحشا در نظام آخوندی ؛ پدیده دختران فراری میباشد . دخترانی که بعضا” بخاطر فرار از نابسامانی های خانوادگی و اجتماعی از خانه فراری میشوند و به فحشاء و اعتیاد کشیده میشوند . آقای معینی مدیر کل ” امور آسیب دیدگان اجتماعی ” سازمان بهزیستی در سال 1388 اعلام کرد ” میانگین سن دختران فراری در تهران 9 تا 17 سال است ” .
باندهای فحشاء علاوه بر عرضه و تأمین فحشا در داخل کشور ؛ به کمین همین دختران فراری می نشینند تا آنان را با وعده های کاذبِ زندگی بهتر ؛ بخارج از کشور ــ عمدتا” شیخ نشینها بخصوص امارات و دوبی و کشور ترکیه ــ منتقل نموده و آنان را به فاحشه خانه های این کشورها بفروشند . در شهرهای مرزی کشور و در روستاهای جنوب خراسان و بلوچستان نیز دختران را به بهانه ازدواج به کشور پاکستان می برند و در آنجا به فحشا وا میدارند .
در روزنامه شرق مورخ 6 خرداد 1383 نوشته شده است ” امروز در فجیره امارات متحده عربی گروهی از دختران و پسران ایرانی برای فروش به حراج گذاشته میشوند . شکارچیان ــ باندهای قاچاق ــ انسان توانستند در غرفه یکی از کشورهای عربی از میان 286 دختر ایرانی ؛ 54 نفر را انتخاب نمایند تا 28 اردیبهشت به کشوری در حاشیه خلیج فارس بفرستند ؛ تا در روز 6 خرداد برای حراجی فجیره آماده شوند “
” سرویس اجتماعی خبر گزاری زنان ایران ” گزارشی در مورد روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران استانهای مرزی به کشورهای حاشیه خلیج ؛ پاکستان ؛ افغانستان و بعضا” کشورهای آسیائی و اروپائی انتشار داده است و گفته است ” ماهانه 45 دختر 16 تا 26 ساله ایرانی فقط در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری میشود ” .
مطابق آماری که در یکی دیگر از روزنامه های دیگر رژیم انتشار یافته ” از 4000 زن روسپی در دبی بیش از 1000 نفر آنان ایرانی هستند ” .
بارها گزارش کشف و دستگیری باندهای قاچاق دختران فراری به کشورهای اطراف در روزنامه های رژیم منتشر شده است .در خرداد 1381 روزنامه انتخاب خبر دستگیری یک باند بین المللی قاچاق زنان و دختران ایرانی به کشورهای آسیائی و اروپائی را منتشر کرده است . مطابق این گزارش ” با پرداخت پول بکمک تاجرهای ثروتمند ؛ این زنان و دختران به کشورهای عربی خلیج و اروپا منتقل شده اند ” .
ماهنامه ” خواندنی ها ” 24 مهر 81 گزارش کرد ” در استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان چندین هزار دختر ایرانی به مردان افغان فروخته شد ” . در همین سال یک باند ” برده گیری ” تعداد نا معلومی دختر ایرانی را در پاکستان به کنیزی فروخته است که بیش از 150 نفر آنان از شهر مشهد بوده اند ” . و ……
همانطور که در مقدمه مقاله یادآوری شده است ؛ به دلیل محدودیت خبری ؛ من عمدتا” به آمارهای دهه 80 استناد کرده ام و قطعا” امروزه هم آمار و انواع فحشاء در داخل و هم تن فروشی و به بردگی بردن زنان و دختران در خارج از ایران ؛ به مراتب بیشتر است .
ه ـ ریشه فحشا و نقش نظام دینی :
راستی بلائی که این چنین بر سر خواهران و دختران ما نازل شده و در شأن و کرامت ملت ایران نمی باشد و میرود تا به یک فاجعه انسانی در کشور بدل شود ؛ از کجا و چگونه نازل شده است ؟!!!
اگر چه در میان زنان تن فروش هستند زنان و یا دخترانی که بخاطر درآمد بالای کار و یا ضعف اخلاقی و هرزگی درون و یا تنوع طلبی جنسی و …. به این کار کثیف روی می آورند ؛ اما روسپیگری شغلی نیست که زنان و دختران نگون بخت ایران از سر عیش و تفریح و خوشگذرانی به آن تن داده باشند . یعنی اکثریت قریب به اتفاق زنان و دختران مشغول در این حرفه ؛ از سر فقر و تنگدستی و اجبارات اقتصادی به این کار روی آورده اند و از کار خود ناراضی و ناراحتند .
بر خلاف گذشته ــ زمان شاه ـ که معمولا” زنان فاحشه از اقشار فقیر ؛ روستائی و بیسواد بودند در این رژیم 1 در صد فاحشه ها تحصیلات دانشگاهی و 11 در صد دیپلمه میباشند . بنابراین وقتی تعداد زیادی از زنان تن فروش با سواد هستند ؛ دیگر نمی توان علت فاحشگی در ایران را بی سوادی و یا نا آگاهی زنان و دختران اعلام کرد . یعنی اجبار دیگری چون فقر و محرومیت ؛ باعث شده است که آنها با آگاهی نسبی این حرفه را انتخاب کرده اند .
در کنار فقر و محرومیت گسترده اجتماعی ؛ بیکاری ؛ یأس و نا امیدی جوانان از آینده شغلی ؛ شرایط و نابسامانیهای خانوادگی ؛ افزایش طلاق و پائین آمدن میزان ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج ــ که همه بدلیل مشکلات اقتصادی است ــ ؛ ازدواجهای تحمیلی ؛ تبعیض و خشونت دینی علیه زنان و … از عوامل مؤثر در گرایش زنان و دختران به تن فروشی است . اما از میان این عوامل و یا علت های دیگر ؛ اجبار اقتصادی یعنی فقر و بیکاری ؛ تبعیض و نابرابری اقتصادی عامل اصلی است . یعنی وقتی هیچ راهی برای زنان و دختران برای دست یابی به درآمدی مشروع و زندگی بهتر وجود ندارد ؛ به ناگزیر باینکار روی می آورند .
اما سلطه مذهبی و تحمیل و سرایت دادن احکام و سنت های عهد بوقی به کل جامعه ؛ اجبار زنان به حجاب اجباری و جدا سازی زن و مرد ــ که بیشتر آنها را در موضوع سکس حساس میکند ــ و بخصوص تبعیض جنسیتی و تحمیل فرهنگ مردسالارانه دینی بر زندگی اجتماعی مردم ــ مرد می تواند هر عملی انجام دهد ولو زشت و ناپسند باشد و زن باید در هر شرایطی تابع مرد باشد ــ از نقش فقر و محرومیت ــ که عامل اصلی است ــ در اشاعه فحشاء و روسپیگری کمتر نمی باشد .
بحران اخلاقی بزرگی که امروزه کل جامعه ایران را فراگرفته است و هر روز در گوشه هائی از کشور ما فاجعه می آفریند ــ انواع بزه کاری ؛ قتل ؛ تجاوز ؛ اعتیاد ؛ فحشاء و …… ــ محصول مستقیم سیستم آموزشی و تربیتی و همچنین نظام اقتصادی است که آیت الله های حاکم و روحانیون و دینداران شریک در قدرت در کشور ما پی ریخته اند .
این نظام آنچنان باید و نبایدهائی بر زندگی مردم تحمیل کرده است که زندگی مردم از حالت طبیعی و نرمال خود خارج شده و ارکان پایدار زندگی اجتماعی در هم ریخته و فروپاشیده است . بطوریکه متأسفانه ؛ امروزه دیگر ارکان جامعه سنتی و مذهبی جامعه ایران در حال فروپاشی اخلاقی است و تعادل زندگی سالم افراد جامعه بهم خورده است .
مگر غیر از این است که ؛ وقتی امکان ازدواج برای جوانان بدلیل مشکلات اقتصادی وجود ندارد و سن ازدواج روز به روز بالاتر میرود و سکس جوانان تأمین نمی شود ؛ جامعه بنحوی ملزم به پاسخگوئی به نیازهای جنسیِ پاسخ نگرفته مردان میشود . یعنی وقتی تقاضای جنسی افراد جامعه بالا میرود ؛ اتوماتیک جامعه مجبور به پاسخگویی است .
وجود تقاضای زیاد برای سکس در خارج از خانواده ــ وقتی امکان تشکیل خانواده وجود ندارد ــ ؛ به بازار فحشاء و تن فروشی در ایران جنبه ای ساختاری بخشیده است . یعنی اکنون دیگر در ایران فحشاء و روسپیگری به معضلی ساختاری تبدیل شده است . و از آنجا که مشکل فحشا مشکلی ساختاری است ؛ این مشکل دیگر با معرفی این زنِ تن فروش و یا آن یکی بعنوان مقصر و یا با زندان ؛ اعدام و سنگسار و یا سخت گیریهای نظام ــ حجاب اجباری و جداسازی زن و مرد و ….. ــ ؛ حل نمیشود .
روح و جان مایه این نظامِ ساختاری ــ نظام فاحشه گری ــ دو عنصر پول و تمایلات جنسی است که در نظام مرد سالار دینی حاکم بر کشور ما ؛ هر دو عنصر در عرصه اختیارات و قدرت مرد است . نظام تن فروشی بدلیل مکانیزم مرد سالارانه آن ؛ یک ساختار خشونت بار است که از قدرت و فرهنگ مرد سالارانه تغذیه میکند .
در رابطه جنسی مرد با زن فاحشه ؛ از آنجا که این سکس با زن ؛ بر اساس عشق و تمایلات عاطفی انجام نمی گیرد ؛ تجاوزی آشکار است که از طریق دادن پول به زن انجام میگیرد . پرداخت پول در این معامله ــ بده و بستان ــ قباحت جرم را به سایه میبرد و جرم انجام گرفته را کم رنگ میکند . و این در حالی است که این رژیم به دلیل ماهیت مرد سالارانه اش بجای افزایش فشار و محدودیت بر این نظام و در هم شکستن ساختار فاحشگی ؛ فشار را بر زنان تن فروش بی پناه افزایش میدهد .
در این نظام در حالیکه مرد ” متقاضی ” سکس است و نوسانات بازار فاحشگی تابع تقاضای اوست ؛ و در حالیکه مدیریت فاحشه خانه ها و باندهای قاچاقِ فحشا بیشتر در دستان مردان میباشد و بسیاری از قوادان و پا اندازان این تجارت کثیف مرد میباشند ؛ سهم مردان در بقاء و استمرار فحشاء نادیده گرفته میشود و زنان بی نوای تن فروش مقصر معرفی میشوند .
در نظام زن ستیز آخوندی ؛ بر اساس ماده های قانونی 637 و 638 قانون مجازات عمومی ؛ مجازات زنان برای رابطه جنسی خارج از ازدواج تا 99 ضربه شلاق و دو ماه زندان میباشد و در صورتی که زن شوهر داشته باشد متهم به ” زنا ” و حکمش سنگسار است . ولی برای مردان در صورت دستگیری حداکثر 75 ضربه شلاق میباشد .
یعنی در حالیکه روسپیگری و فحشاگی عملی دو سویه است و بازاء هر زنِ تن فروشی ؛ یک مردِ تن طلبی وجود دارد ؛ در بارگاه عدل اسلامی و نظام مرد سالارِ دینیِ حاکم ؛ تقصیر فحشاء تنها به زن نسبت داده میشود و سهم مردان نادیده گرفته میشود ؛ تا ننگی متوجه مردان نگردد . یعنی زنان بی پناه کشور در حالی ؛ هم بار منفی معنای فاحشه گری و مجازات آن را به تنهائی با خود حمل میکنند ؛ که خود قربانی نظام دینی و مرد سالار حاکم بر کشور میباشند .
در شگفتم ؛ در حالیکه در چنین سازو کاری تقاضای مردان ؛ نرخ ؛ مدت و نوع فاحشه را مشخص میکند و ساز و کار تن فروشی را رقم میزند ؛ چرا هیچکس مردان را در داستان رونق و گسترش بازار فاحشه گری در ایران ؛ مقصر نمی داند ؟! شاید برای این است که در جامعه مرد سالار هم ؛ باید مردان از هر گناه و خطایی بری بمانند . راستی شما چه فکر می کنید ؛ با توجه باینکه عرضه تن فروشی زنان تابع تقاضای مردن است ؛ مردان طالب سکس مقصر رونق و گسترش بازار تن فروشی درایران هستند و یا زنان روسپی و تن فروش ؟!
من که معتقدم ؛ در حالیکه کاملا” روشن است که مجرم و عامل اصلی رواج فحشا در کشور ؛ نظام پلید آخوندی است ؛ اما در عین حال نقش مردان خیابانی را نباید در ترویج فحشا نادیده گرفت ؛ چرا که این مردان هستند که به زمینه سازی معضلی بنام تن فروشی زنان و دختران کمک میکنند . و این مردان هستند که بخاطر توانائی مالی و امکانات در دسترشان باین بازار رونق می بخشند .
ی ــ راه مقابله با فحشا و فحشاگری :
در حال حاضر در کشور ما ؛ از طرفی زنان تن فروش در زمره بی پناه ترین و بدبخت ترین افراد جامعه میباشند که فقر و محرومیت سامانه خانوادگی شان را در هم پیچانده است و از طرف دیگر مردان به اعتبار سنت و فرهنگِ غلطِ مرد سالارانه ؛ اجازه یافته اند در ازاء پرداخت مبلغی ؛ به آنان تعرض و تجاور نمایند . و متأسفانه جامعه با پذیرش این وضعیت ؛ ناخود آگاه هم به خشونت مردان علیه زنان میدان میدهد و هم اجازه میدهد که ؛ به نابرابری زنان و مردان دامن زده شود . یعنی آن روی سکه توجیه و پذیرش حرفه تن فروشی در جامعه ؛ نابرابری زنان ومردان و عادی شدن خشونت علیه آنان میباشد .
آخوندها و بسیاری از مقامات دزد فاسدِ این رژیم به جای اینکه با فقر زدائی از جامعه و تدوین و اجرای قوانین عادلانه اجتماعی و اقتصادی و توانمند سازی زنان از طریق ” نظام تأمین اجتماعی و ….. به مقابله با این فاجعه شوم برخیزند و این زنان را از چرخه تن فروشی خارج سازند ؛ خود با گسترش فحشای اسلامی ــ صیغه ــ به سوء استفاده های غیر انسانی و چند جانبه از قربانیان این آسیب اجتماعی دست میزنند .
اما برای مقابله با این تراژدیِ حراج ارزشهای انسانی :
1 ــ در قدم اول باید ریشه های اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی این ناهنجاری خشکانده شود . که این امر ؛ تنها در جامعه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی ؛ وجود آزادیهای فردی و اجتماعی که رابطه سالم ؛ آزادانه و برابر مرد و زن جرم نباشد ؛ می تواند محقق شود و تنها در چنین جامعه ای است که زنان مزیت شرف و ناموس را برانتخاب فاحشگی و تن فروشی مقدم میدارند .
2 ــ نباید دختران و گاه پسرانی که در اثر فشار فقر و محرومیت بالاجبار به تن فروشی روی میآورند تا زندگی بخور و نمیر خود و خانواده شان را تأمین کنند ؛ مجرم شناخت . باید آموزه های دینی آخوندها مانند تعدد زوجات ؛ صیغه ؛ ازدواج دختر بچگان و سکس با کودکان زیر 18 سال و …… که تماما” مکملهای فحشاء و تن فروشی است ممنوع شده و انجام هر کدام از آنها جرم محسوب شود .
بنابراین مبارزه واقعی با فحشا و تن فروشی تنها از طریق ریشه کنی فقر و محرومیت امکانپذیر است ؛ راه حلی که جز با سرنگونی این رژیم میسر نمی شود .
26.10.2015 ( 4 آبان 1394 )