مازیار شکوری گیل چالان
«امریکایی ها می خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در امریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته ایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکایی ها نمی دهیم»
این سخنان را علی خامنه ای، دیکتاتور فقیه ایران در بیست و ششم مرداد ماه اخیر در اجلاس مجمع جهانی اهل بیت و اجلاس اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی عنوان داشت. بسیاری کاربران فضای مجازی بر این باور بوده اند که اکنون نظر دیکتاتور فقیه راجع به تسلیمنامه اتمی وین به اظهارات اخیر حسین شریعتمداری نزدیک تر بوده و است. به دیگر عبارت این دست از کاربران فضای مجازی بر این باور بوده اند که بیان کیهان شریعتمداری در خصوص تسلیمنامه اخیر بازتاب غیر رسمی منویات درونی دیکتاتور فقیه بوده و میباشد. اما خط و نشان اخیر دیکتاتور دخل و تصرفی به مواضع او در مورد پذیرش تسلیمنامه وین از سوی او و تیم دیپلماسیش نداشته و ندارد. او خود بارها تأکید کرده بود که تحریم های اقتصادی بر رژیمش فشار غیر قابل تحملی را وارد کرده است. از این زاویه بود که گفته بود:
«ما از ابتدا گفته ایم میخواهیم تحریمهای ظالمانه برداشته شود که البته در مقابل آن، حاضریم یک چیزهایی بدهیم»
همچنین نزدیکان او به دفعات گفته اند شخص او با توافق اخیر موافق و حتی جزئیات توافق به سمع و نظر او می رسیده است. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور چندی قبل گفته بود رهبری حتی در بعضی مواقع به صورت آنلاین در جریان مذاکرات قرار میگرففتند. اما علی لاریجانی رئیس مجلس انتصابی دیکتاتور فقیه گفته است:
«پشت هر مرحله ای از مذاکرات مدت ها فکر شده است. در این مقطع، یعنی در مقطع فعلی که ایران مذاکرات را جدیتر دنبال کرد، این اقدام از یک نگاه تاکتیکی صورت نگرفت، بلکه در جلسات مختلفی بحث شد که چرا ما باید پیشنهاد مذاکرات جدید را بپذیریم. اینکه مذاکرات با چه چارچوبی پذیرفته شده و چگونه هدایت شود، مورد تحلیل و بررسی زیادی قرار گرفت. مجموعا در نظام تمام ابعاد آن مورد توجه قرار گرفت و تصمیم گرفتیم مذاکرات را از این مسیر ادامه دهیم. اینطور نبود که مذاکرات با پیشنهادات سطحی و گفت و شنود راحت انجام شود، به نظر من در طول تاریخ پس از انقلاب مذاکرات هسته ای، جزء سخت ترین مذاکرات بود»
این همه نشان از این دارد که پذیرش تسلیمنامه وین با نظر مستقیم دیکتاتور بوده است. همچنین نماینده رژیم او در سازمان ملل متحد به قطعنامه مصوبه این سازمان در مورد تسلیمنامه اخیر رأی موافق داده است. از این جهت مخالفت وی با تسلیمنامه وین منتفی بوده و میباشد. اما مواضع اخیر خامنه ای چه اهدافی را هدف گرفته است؟ این متن را باید در زمینه های خاصی که در آن منقوش شده است مورد فهم قرار داد. متن اخیر دو زمینه داشته و دارد. چندی قبل باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در مورد تسلیمنامه وین و آینده روابط میان ایران و امریکا گفته بود:
« یک رابطه سازنده با ایران میتواند یکی از جنبههای آتی و فرعی بحث محدود کردن برنامههای هستهای ایران باشد. حل مساله هستهای ایران میتواند منجر به گشودن مباحثات دیگری با ایران نیز شود»
این سخنان در شرایطی از زبان رئیس جمهوری امریکا به بیرون پرتاب شده است که محتوا و متن توافق وین برای دیکتاتور فقیه یک تسلیم تمام عیار بوده است. از دیگر سو جمهوری اسلامی از حربه تخاصم با امریکا و اسرائیل در مقام شعار در میان ملت ها بهره جسته است. چرا که دو دولت امریکا و اسرائیل در نزد افکار عمومی جهان از منفور ترین دولت ها بوده و میباشند. اخیرا “نوام چامسکی” در گفتگویی با یورونیوزعنوان داشته است که نظر سنجی بیت المللی که توسط آژانس های نظر سنجی امریکا انجام شده است این دو دولت را منفورترین دولت ها در سطح بین الملل نشان می دهد. او گفته است:
« یالات متحده آمریکا و اسرائیل. دو کشور هسته ای مهم در جهان. از نظر من دلیلی وجود دارد که در نظرسنجی بین المللی که توسط آژانس های نظرسنجی آمریکا انجام شده، مردم اکثریت کشورها، ایالات متحده را بعنوان بزرگترین خطر برای صلح جهان در نظر گرفته اند. هیچ کشور در این نظرسنجی ها و از نظر این تهدید، همپایۀ آمریکا نیست. و جالب است که رسانه های آمریکا حاضر به انتشار این نظرسنجی ها نیستند، اما این مسئله باعث فراموشی آن نمی شود»
همچنین اخیرا رئیس جمهور اسرائیل، “روون رویلن” هنگامی که مواضع نخست وزیر، نتانیاهو در قبال اوباما را مورد سرزنش قرار می داد اسرائیل منزوی ست. او در مصاحبه با روزنامه هاآرتص گفته است:
«اسرائیل در صحنۀ بینالمللی منزوی است به طوری که نبردهای عادلانۀ اسرائیل نیز می توانند نهایتاً به زیان این کشور تمام شوند»
با این حساب دو دولت امریکا و اسرائیل از وجه مورد قبولی در میان ملت ها برخوردار نمی باشند. رهبران جمهوری اسلامی از روز آغازین حکومت خود بر ایران این مهم را در یافته بودند. شعار “مرگ بر آمریکا” و “محو اسرائیل” جهت مشروعیت در میان ملت ها از سوی رهبران جمهوری اسلامی طرح و محور سیاست داخلی و خارجی شد. رهبران جمهوری اسلامی همواره در پشت پرده روابط صمیمانه ای با دولت های امریکا و اسرائیل داشته اند، رسوایی های اکتبر سورپرایز و مک فارلین از این دست روابط صمیمانه بوده و میباشند. شاید از این حیث بود که رهبر سابق کره شمالی به محض وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و خوانده شدن ایران، عراق و کره شمالی از سوی بوش پسر به عنوان محور شرارت بی تأخیر ایران را متحد استراتژیک امریکا و اسرائیل خواند. به هر روی با سخنان اخیر اوباما خامنه ای سعی بر آن داشته تا با اتخاذ مواضع خصمانه در اجلاس مجمع جهانی اهل بیت و اجلاس اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی همواره در جهت عوامفریبی ملت ها بر آمده و خود را در تقابل با این دو دولت نشان دهد.
اما وجه دیگر پیام دیکتاتور کدامین نقطه را نشانه رفته است؟ دیکتاتور فقیه کلمه آمریکا را همواره در معانی و مفاهیمی چند استعمال نموده است. در ادبیات او منظور از امریکا میتواند کشور، دولت، ملت، فرهنگ و بعضا مخالفان و منتقدان داخلی او باشند. او در نماز جمعه اردیبهشت ماه سال هفتاد و نه مطبوعات را پایگاه دشمن خوانده بود. او گفته بود:
«بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند . . . ده تا پانزده روزنامه گویا از یک مرکز هدایت میشوند، تیترهایی می زنند که هر کس نگاه کند، فکر میکند همه چیز در کشور از دست رفته است»
دیکتاتور در نوزدهم دی ماه سال نود در قم مخالفان خود را پادو و پیاده نظام دشمن نامید و گفت:
«در مطبوعات و در رسانههای گوناگون، دشمنان ما، از آن صدر گرفته است، که مرکز و قرارگاه فرماندهی جبههی کفر و استکبار است، تا این پادوها و ایادی کوچک و پیادهنظامشان که همه جا پخشند، اینجا هم هستند، بیرون هم هستند»
بر این اساس وقتی دیکتاتور میگوید جلوی نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی امریکا در داخل را میگیریم مسلم منظورش منتقدان و مخالفانش در داخل و خارج میباشند. برای او تفاوتی ندارد مخالفانش را چه صادق باشند چه وابسته به اجنبی پادو و پیاده نظام غرب میداند. نتیجه آنکه در انتخابات پیش روی مجلس او جلوی مخالفان و منتقدان را با نظارت استصوابی و دیگر طرفندها خواهد گرفت. این خبر را چندی قبل هم نزدیکان و معتمدان به بیت دیکتاتور به کرات و خارج از لفافه عنوان داشته اند.
احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در گفتگوی ویژه خبری از شبکه دوم سیما در پاسخ به این سئوال مجری برنامه که:
«برخی ها می گویند که فیلتر شورای نگهبان برای انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی بازتر از قبل است آیا این گونه است؟
گفته است: خیر، فرقی نکرده است و شورای نگهبان فقط بر اساس قانون عمل می کند و هیچ وقت قانون را زیر پا نمی گذارد»
همچنین جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته است:
«اصلاح طلبان در انتخابات آینده مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی جزء خط قرمز شورای نگهبان هستند. اصلاحطلبان برای تسخیر این دو مجلس خواب دیده اند و قرار است سه هزار نفر را برای این دو انتخابات نامزد کنند. وجود شورای نگهبان و آسیب خوردن موقعیت اصلاح طلبان در سال هشتاد و هشت دو مشکل اصلی این جریان در انتخابات است»
حداد عادل هم که از غلامان حلقه به گوش نزدیک به دیکتاتور میباشد خطر مجلس ششم را برای انتخابات اخیر یاد آور شده و گفته است:
«آیا نگران نیستید که یک مجلس شبیه مجلس ششم تشکیل شود؟»
این بیان ها همه نشان از آن دارد که خامنه ای قصد قلع و قمع مخالفان و منتقدان در انتخابات پیش رو را دارد.
اما در این میان داستان جالب از دیگر جایی سر بر آورده است. “حزب اتحاد ملت ایران اسلامی” که متشکل است از چهره های طیف سوم جبهه مشارکت مجوز فعالیت کسب نموده و چند روز قبل اولین کنگره خود را برگزار کرده است. این طیف که همان طیف سید محمد خاتمی و شکوری راد در جبهه مشارکت بود تطابق ویژه ای با سیاست های نظام داشته است. اکنون این طیف سوم پروانه فعالیت دریافت نموده و لوگویی به مانند لوگوی جبهه مشارکت برای خود طرح و عرضه نموده است. به راستی در شرایطی که علی خامنه ای و همراهانش تأکید بر برائت جویی فعالان جنبش سبز نهاده اند چگونه طیف سوم مشارکت موفق به اخذ مجوز از وزارت کشور رژیم ولایی شده است؟ علی شکوری راد به عنوان دبیر کل این حزب گفت:
«در انتخابات آتی ما قطعا شرکت خواهیم داشت و دستاورد درخشانی را رقم خواهیم زد»
همچنین محمد رضا عارف از اصلاح طلبان مشهور به مقلد دیکتاتور گفته است:
« باید در انتخابات مجلس به دنبال کسب سی کرسی استان تهران باشیم چرا که پیروزی حداکثری در این استان از نظر سیاسی معنا و مفهوم ویژه ای دارد»
چرا اصلاح طلبان با اینکه از منویات رهبر جمهوری اسلامی و ساز و کارهای حاکمیت مطلع میباشند تأکید بر ورود به انتخابات دارند؟ به نظر می رسد حاکمیت به برخی لایه های کنترل شده اصلاح طلبان قولی مبنی بر در نظر گرفتن سهمیه برای ورود به مجلس و جلوس بر کرسی های آن داده است. در این صورت اصلاح طلبان در صدد داغ کردن تنور انتخابات بر خواهند آمد اما این انتخابات دو صورت با یک محتوا خواهد داشت.
بنا بر آنچه در فوق گفته شد دیکتاتور فقیه اجازه نخواهد داد تا لایه کنترل شده اصلاح طلبان خلاف میل او رفتار نماید. پس در این صورت میتواند از اصلاح طلبان کنترل شده مانند حزب اتحاد ملت و طیف محمد رضا عارف جهت داغ شدن تنور انتخابات استفاده و اما در گام نهایی آنها را از ورود به مجلس باز دارد. در این صورت نتیجه آن است که اصلاح طلبان در انظار عمومی مضحکه شده و اعتبار خود را بر باد خواهند داد. اما صورت دیگری هم با همین محتوا و نتیجه متصور است. در این وجه دیکتاتور فقیه اصلاح طلبان کنترل شده را راهی مجلس خواهد کرد اما پیشا پیش از آنها تعهداتی خواهد گرفت. مسلم قبول و انجام این تعهدات اصلاح طلبان را بیش از پیش مفتضح و از چشم ملت خواهد انداخت. دکتر علی شکوری راد دبیر کل حزب تازه تأسیس اتحاد ملت ایران اسلامی در این خصوص گفت:
«گفت و گو با کسانی که ممکن است قدرت داشته باشند و از ارکان نظام باشند.ما مخالف هیچیک از ارکان نظام نیستیم و همه را به رسمیت می شناسیم و با آنها گفت وگو می کنیم و دست همکاری به سوی همه آنهایی که منشا اثرند دراز می کنیم»
در این بیان ارکان نظام به رسمیت شناخته شده اند. مسلم در شرایط کنونی که بحث نظارت استصوابی و عملکرد شورای نگهبان طبق روال به میان آمده این سخنان معنای خاص و تعهد گونه ای دارند. هم ارکان نظام معرف حضور بوده و میباشند و هم عملکرد و فلسفه وجودیشان. گویی بخشی از اصلاح طلبان با متعهد شدن به شروط و قیودی قصد آن نموده اند تا خانمان خود را بر باد سپارند. گویی دیکتاتور فقیه هم پروژه اصلاح نژادی و سپس بی اعتبار نمودن اصلاح طلبان در انظار عمومی را در پیش گرفته است.