جاوید از تهران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آقای محترم چپ ایران در کل خدماتچی خکومت اسلامی بوده و هست. چپ ایران تا بیخ گوشش و تا مغز استخوانش مسلمان است. در صورتی که مقدمه ی چپ بودن نا اسلامی بودن و نامسلمان بودن است. بروید داستان چپ ایران را از قفلم بابک امیر خسروی بخوانید. بروید حاصل کارتان را ببینید.شما با یک چه باید کرد لنین و با دو صفحه از کاپیتال مارکس چپی شده بودید بی آنکه اصلا و ابدا از فلسفه ی چپ آگاهی داشته باشید یا اصلا حوصله ی آگاه شدنش را داشته باشید. من آن زمانها دوستان چپی داشتم که مثلا کاپیتال مارکس می خواندند آنها همیشه در صفحه ده و حداکثر بیست آن کتاب گیر می کردند و دیگر حوصله ی خواندنش را نداشتند. البته این تقصیر آنها نیست. تقصیر آموزش و پرورش احمقانه ی ماست. واقعا شرماور است که از کسانیکه با ساده لوحی و احمقانگی جریان سیاهکل را براه انداختند و چهل سال و بیشتر است که هر سال آنرا جشن میگیرند و به آن افتخار می کنند. بنده به عنوان فرزند یکی از آن رهبران باید بگویم دست کم خاک بر سر پدر و مادرم. دست کمش این است که باوجود اینکه هر دو شان همچون شکست خورده گان در زیر زمین خانه روزی بقول خودشان شش مثقال تریاک میکشند اما به حماقت آنروزگارخودشان اعتراف دارند. حماقت چپ ایران مردم ایران را از چپ زده کرده است و این بدبختی بزرگی ست. چپی که می بایست طلایدار پیشرفت و روشنفکری در ایران باشد تبدیل شد زباله! وگر نه در این فساد تمام عیاری که حکومت اسلامی بوجود آورده و در این سرمایه داری خشنی که دارد مردم را له میکند چرا نباید یک چپ منسجم داشته باشیم!!! زمینه ای از این بهتر!!! از یک طرف مردم در فقر فلاکت بسر می برند٬ از طرف دیگر بقول شهردار کثیف و آدمکش تهران و ازاله بکارت کن فقط ششصد هزار نفر در شهر پانزده ملیونی تهران پولدار داریم. شاید به همین مقدار هم طبقه متوسط و بقیه هفته و یا یک ماه و بیشتر دوهی یک بار هم نمی توانند گوش بخرند. من خانواده هایی را می شناسم که فقط ماهی یکبار می توانند یک کیلوی پای مرغ بخرند!!! کسانی را میشناسم که در مجالس عزاداری یک تکه کباب کوبیده را در جیبشان می گذارند تا برای اعضای خانواده شان کادو ببرند. و مگر زمینه ی رشد چپ همینها نیست!!!! پس کجایند چپهای ایران. اگر چپ ایران شعور داشت یک خانه تکانی عطیم از خودش میکرد و از خودش انتقاد می کرد!! از بیژن جزنی و از خسرو گلسرخی و از دانشیان انتقاد می کرد. آخر کجای حکومت شاهع مبارزه مسلح می طلبید و یا اقتضا می کرد؟؟؟!!! آخر عقل سلیم هم چیز خوبی ست!!! حالا بردارید بخورید. نوش جانتان! اما بدانید شما چپها تا زمانیکه یک پرسش اساسی از خودتان نکنید و نپرسید چرا چنین شد٬ و خودتان را سرگرم نوشتن ادبیاتی الکی و و آبکی کنید هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. بنده نیز هزار انتقاد از شاه دارم٬ اگر آنموقع شعورم در حد پدر و مادر بود که هیچ٬ اما اگر یک ذره شعور داشتم مخالف شاه می بودم و بر علیه او مبارزه ی فکری میکردم ولی مبارزه مسلحانه را خیانت به ایران و خیانت حتا به خودم می دانستم. امیدوارم این نوشته و نظرات دیگری که در این صفحه است کسانی را وادار کند تا به من جوان بیست و نه ساله پاسخ دهند. چرا چپ ایران جایگاهی در این زمینه و زمانه ی مساعد برای چپ ندارد!!!؟؟؟ همهی معایب را در حکومت ضد آزادی و ضد انسانی اسلام ناب نبینیم.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.