بهرام رحمانی
بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، در روزهای 16 تا 26 اردیبهشت 1394 برگزار شد. به گزارش رسانههای خبری نمایشگاه امسال نیز با تهدید و تفتیش و سانسور همراه بوده است. از محل برگزاری نمایشگاه تا جمعآوری برخی کتابها و تعطیلی به گفته مسئولان غرفههای «متخلف.»
مجازاتهای در نظر گرفته شده برای به اصلاح «متخلفان» نمایشگاه کتاب نیز در نوع خود قابل توجه است: جمعآوری آثار، اخطار کتبی، تعطیلی یکروزه غرفه، تعطیلی دوروزه غرفه، جمعآوری کتاب و تعطیلی غرفه تا پایان نمایشگاه از جمله مجازاتهایی است که تاکنون اجرا شدهاند.
مسئولان ناظر بر برگزاری نمایشگاه کتاب لیستی بلند بالایی از مواردی را منتشر کردهاند که در پی آنها کتابهای ارائه شده در نمایشگاه حتی در صورت داشتن مجوز وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، جمعآوری خواهند شد.
به گفته همایون امیرزاده، رییس هیأت رسیدگی به تخلفات ناشران، ترویج و تبلیغ الحاد و اباحهگری، تحریف یا انکار مبانی و احکام اسلام، مخدوش کردن چهره پیامبران، امامان و بزرگان دین، ترویج چهرههای منحرف وهابیت، بهاییت و عرفانهای کاذب از جمله مواردی است که با آنها برخورد میشود.
این مقام مسئول همچنین گفت در حوزه فلسفه نیز کتابهای مروج اندیشههای پوچگرایانه، سکولاریسم و اومانیسم افراطی، ترویج و تبلیغ فرقههای صوفیه و عرفانهای شریعتستیز و التقاطی، ترویج و تبلیغ موارد خرافی مثل رمل و اسطرلاب، کفبینی، جادو و سنگشناسی جمعآوری شدهاند.
امیرزاده، تصریح کرد که در حوزه علوم سیاسی، اجتماعی و تاریخی نیز ترویج آرای گروههای محارب، غیرقانونی و ضدانقلاب و همچنین دفاع از نظام سلطنتی و استبداد و تطهیر چهره منفی آنها، تخریب، توهین و اهانت به روحالله خمینی، علی خامنهای و مراجع تقلید شامل موارد تخلفات است.
رییس هیات رسیدگی به تخلفات ناشران، همچنین گفته است با هرگونه کتابی که شامل مواردی علیه قانون اساسی و انقلاب اسلامی، ایجاد اختلاف و درگیری در میان طوایف قومی، اخلال در وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور باشد برخورد خواهد شد.
در همین حال کتابهایی با محتوای تمسخر و تضعیف غرور ملی، روح وطندوستی و ایجاد خودباختگی در مقابل تمدن استعماری، ترویج کتاب، اصول و مبانی صهیونیسم و کلیه کتابهایی که اسراییل را به رسمیت میشناسند اجازه عرضه در نمایشگاه را ندارد.
به گفته این مسئول نظارتی در زمینه کتابهای هنری نیز، ترویج آموزههای مغایر با فرهنگ اسلامی، رواج سبکهای غیردینی در حوزه هنر، عرضه مضامین و تصاویر غیراخلاقی و همچنین تبلیغ افراد و جریانهای هنری فاسد، از جمله مواردی است که منجر به جمعآوری کتابهای عرضه شده میشود.
بر اساس گزارش رسانهها، با این تهدیدات، تنها در دو روز نخست نمایشگاه، 39 اثر جمعآوری شد که تعدادی از آنها پس از بررسی برای ارائه در نمایشگاه کتاب مضر شناخته شدند. این گزارش اضافه میکند که برخی ناشران نیز توافق کردند که تعدادی از کتابهای دارای مجوز را نیز در نمایشگاه کتاب تهران ارائه نکنند.
همایون امیرزاده گفت در راستای نظارت بر اقدامها ناشران کتاب «منتخبی از شعرهای شاد به همراه چند عکس یادگاری» اثر فاطمه اختصاری جمعآوری شده است.
او تصریح کرد: «از ناشر این کتاب(نشر نیماژ) که در تعداد معدود به نمایشگاه آورده شده، خواسته شد که ارائه آن را در ایام نمایشگاه متوقف کند. دلیل این تصمیم نیز این است که برخی از خوانندههای خارج از کشور اشعاری از آن را خواندهاند.»
اشاره این مقام مسئول به استفاده شاهین نجفی از برخی اشعار فاطمه اختصاری است که به گفته مسئولان نشر نیماژ، در این کتاب آن آثار ارائه نشدهاند.
با وجود این، رسانههای نزدیک به اصولگرایان میگویند این کتاب اشعاری توهینآمیز درباره «دفاع مقدس»(جنگ هشت ساله ایران و عراق) وجود دارد که همین مسئله باعث جمعآوری این اثر از سطح نمایشگاه شد.
21 اردیبهشت در مورد بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، ایسنا خبر داد که از غرفهداران انتشارات «فصل پنجم» خواسته شده است دو مجموعه شعر از جمله «به احترام سیوپنج سال گریه نکردن»، سروده حامد ابراهیم پور، را در نمایشگاه عرضه نکنند. مرجعی که از ناشر این آثار خواسته است تا این کتابها را عرضه نکند، ارگان یا سازمانی خارج از حوزه مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
در این گزارش آمده است موضوع جمعآوری یک کتاب مجوزدار البته مربوط به امروز نیست و در روزهای قبل، دو کتاب از غرفه نشر روزنه، شامل رمان «من و سیمین و مصطفی»، نوشته شیوا ارسطویی و کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» جمعآوری شد و با این که رییس کمیته رسیدگی به تخلفات ناشران آن را تایید کرد، اما دلیل آن عنوان نشد.
در همین حال شنبه نیز خبری مبنی بر تعطیلی 29 غرفه نمایشگاه کتاب به صورت یک روزه منتشر شد. علاوه براین که 19 غرفه هم به صورت دائم تعطیل شدند. این ناشران که شامل نشرهای یوحنا(اندیشه مطهر)، هنرهای زیبا(ایده ایام-زانکوه)، هنر اول، همگرا، وزرا، نسیم حیات، نامه پارسی، کاشف، عیوقی- عدن، شکوفه یاس، صالحان، جامعه شناسان، چاف، جام جوان، بوستان احمدی، ارگ نواندیش، شرکت تعاونی ناشران کرمان، دانوش و مزینانی هستند، ضمن تعطیلی یک روزه حق شرکت در نمایشگاه دور بعد را هم ندارند.
سیر نزولی تیراژ کتاب
کتابی که در کشوری مثل ترکیه 100 هزار نسخه فروخته است، در ایران با فروش سه هزار نسخه پرفروش اعلام میشود!
نگاهی اجمالی به تیراژ کتاب در دهه 60 و دهه 90 نشان میدهد، با آن که جمعیت بیش از دو برابر شده و میزان باسوادی نیز بالاتر رفته است، تیراژ کتاب در حوزه ادبیات داستانی(به عنوان ادبیات خلاق) از 10 هزار نسخه به 500 و حتا به 200 نسخه کاهش یافته است. ایرانیها در دهههای 50 و 60 شمسی نسلی آرمانگرا و خواهان تغییرات بزرگ و اساسی در زندگی شخصی و محیط پیرامون بودند. رفتار این نسل در همه زمینههای اجتماعی مانند مشارکت در فعالیتهای گروهی و برنامههای ملی(شرکت در جنگ و…) بسیار بالاتر و داوطلبانهتر از نسل فعلی بود.
نسل کنونی جامعه ایران، بیاعتماد به آینده و تا حدودی خودخواه است. جوانان امروز ایرانی میخواهند همه چیز را به سرعت و با کمترین هزینه به دست بیاورند و یا از کنار آن بگذرند. مهم از از همه، عدم آزادی و فشار و اختناق سنگین نفس جوانان را بند آورده است.
نسلی که سرخورده از زندگی خویش، میخواهد به سرعت به همه چیز برسد و زمان را ساده زا دست می دهد، بعید است به هنر مطالعه و تفکر عمیق توجه کند. طبیعی است چنین کسانی، وقت خود را بطالت میگذرانند. وقتی هم به فکر مطالعه میافتند، تنها در شبکههای اجتماعی پرسه میزنند و به دنیال مسایل ساده و زودگذر هستند.
اما در همین شرایط نیز خانواده ها و معلمان می توانند در حد معینی بر افکار جوانان و رشد خلاقیتها و کتابخوانی آنها تاثیرگذار باشند. کسانی که کتاب خواندن بخشی از فرهنگ و زندگیشان است، به خوبی میدانند برای به دست آوردن هر چیز باید وقت و هزینه کافی صرف کرد. نوشتن و خواندن کتاب نمونهای از این صرف وقت و هزینه بالاست. برای مثال، ادبیات خلاق به انسان کمک میکند که برای شناختن جهان، دقیقتر به همه چیز توجه کند.
تعداد کل کتابهای چاپ شده در ایران از 228 میلیون و 550 هزار نسخه در سال 85(نخستین سال دولت نهم) به 198 میلیون و 600 هزار در سال 89(نخستین سال دولت دهم) رسیده است.
وضعیت نشر کتاب در سال 93 نیز ادامه روندی است که از مدتها پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد. به عبارت دیگر هر سال، به رغم رشد جمعیت و افزایش تحصیلکردگان از تعداد کتابهایی که برای مطالعه به آنها عرضه میشود کاسته شده و این شرایط امکانی برای افزایش سرانه مطالعه فراهم نکرده است.
روند رو به کاهش تیراژ کتاب که با روی کار آمدن دولت یازدهم ادامه پیدا کرده، از واقعیتهایی است که وضعیت بحرانی نشر و کتابخوانی در ایران را آشکارتر میکند.
اولویت با کتابها و ناشران مذهبی است
وزارت ارشاد هر ساله تعدادی از کتابهای تازه منتشر شده را میخرد و به مراکز عمومی هدیه میکند. نحوه انتخاب این کتابها همیشه با اعتراضهایی رو به رو بوده است.
جعفر همایی، مدیر نشر نی، سال 86 در نامهای به معاون فرهنگی وزارت ارشاد «رویه خرید کتاب را ناعادلانه و شبههناک» خواند و انصراف خود را از فروش کتابهایش به این وزارتخانه اعلام کرد. همایی با اشاره به فهرست خرید کتابهای وزارت ارشاد نوشت: «سمتگیری هیات خرید ترجیح کتابهای مذهبی به سایر کتابها و ترجیح ناشران مذهبی به سایر ناشران را به وضوح نشان میدهد.»
بر اساس مصوبه شورای انقلاب فرهنگی وزارت ارشاد باید کتابهایی را بخرد «که در جهت اعتلای فرهنگ، ارتقای سطح دانش و تعمیق مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی باشند.» در سالهای اخیر توجه به معیار سوم، یعنی نویسنده موظف شود تا کتابهای خود را در راستای تقویت اهداف و ایدئولوژی حاکمیت بنویسد، بیشتر بوده است. میزان خرید کتاب نیز درصدی از تیراژ است. به این ترتیب کتابهای ادبی که بسیاری از آنها در تیراژ 500 و 200 تایی منتشر میشوند، اگر هم خریداری شوند به بخش بسیار کوچکی از کتابخانهها میرسند.
اعتراف به آمارسازی درباره کتابخوانی
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سیام شهریور امسال تیراژ متوسط کتاب در ایران را «نامناسب» خواند.
او اعتراف کرد: «برخی آمارهایی که در گذشته برای نشان دادن افزایش تعداد کتابخوانها مطرح میشد، آمارسازی بوده است.»
کتابسازی بلای دیگری است که دامنگیر نشر در ایران شده است. این معضل در حوزه انتشار کتابهای دینی و آثاری که با حمایت مالی دولت و نهادهای حکومتی منتشر میشوند چشمگیرتر است.
شمار عنوان کتابهای حوزه دین در 9 ماه نخست سال 93، به نسبت مدت مشابه سال گذشته 24 درصد افزایش داشته که بالاترین میزان در میان تمام حوزههاست.
تیراژ متوسط کتابهای دینی نیز در سال 93، تقریبا دو برابر کتابهای ادبی، و اندکی بیش از 3100 نسخه است. بسیاری از این کتابها برای تولیدکنندگان سودآور هستند اما به طور مجانی پخش میشوند و در چرخه اقتصاد نشر نقشی ندارند.
یکی از این کتابها «دست پنهان» نام دارد که موضوع آن «نگاهی به تاریخچه و مبانی فقهی و بازتابهای قمهزنی در افکار عمومی و رسانههای بینالمللی» ذکر شده است.
«دست پنهان» در سال 1386، در تیراژ صد هزار نسخه چاپ و در آستانه ماه محرم میان مردم و در هیئتهای عزاداری توزیع شد.این کتاب یک سال بعد به چاپ هشتم رسید و ویرایش تازهای از آن در 130 هزار نسخه و به صورت رایگان پخش شد.
این گونه کتابها و جزوههای دعا و امثال آن که در تیراژ وسیع منتشر میشوند تعداد عنوانهای هر سال و شمارگان کل کتاب را افزایش میدهند اما در مطالعه واقعی سهم چندانی ندارند.
فقر و فلاکت کتابخوانی و کتابخانههای عمومی ایران
کتابخانههای عمومی ایران با کمبود شدید کتاب جدید روبرو هستند. معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: سرانه مفید برای هر فرد کتابخوان در ایران 15 سانتی متر مربع است که بسیار ناچیز است. تمایل به عضویت در این کتابخانهها و مراجعه به آنها نیز بسیار اندک است. ایران به لحاظ تعداد اعضای کتابخانههایش در قعر جدولهای جهانی قرار دارد.
کم رغبتی جمعیت 53 میلیونی ایرانیان باسواد به مطالعه، در تیراژ نازل کتابها قابل مشاهده است. کمکاری و کمتوجهی مسئولان را نیز میتوان در وضعیت کتابخانهها دید.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) بر اساس آمار ارائه شده از سوی اداره کل برنامهریزی نهاد کتابخانههای عمومی کشور مبنی بر آخرین وضعیت کتابخانههای عمومی تا پایان مرداد 1393، گزارش زیر ارائه میشود:
بر اساس این گزارش تعداد کل کتابخانههای کشور تا پایان مرداد سال جاری به 3172 باب رسیده که از این میان 2182 کتابخانه نهادی، 965 کتابخانه مشارکتی، و 25 کتابخانه مستقل هستند.
در آمار منتشر شده، تهران با 294 باب کتابخانه بیشترین کتابخانه عمومی در کشور را در خود جای داده است که از این تعداد 137 کتابخانه نهادی، 154 کتابخانه مشارکتی و تنها 3 کتابخانه مستقل هستند. سپس اصفهان با 274 باب کتابخانه و خوزستان با 215 باب کتابخانه در رده دوم و سوم قرار دارند.
کمترین تعداد کتابخانههای عمومی در استان ایلام با 35 باب کتابخانه قرار دارد که از این تعداد 30 کتابخانه نهادی و 5 کتابخانه مشارکتی هستند؛ قزوین با 48 و قم با 51 باب نیز در ردههای بعدی کمترین کتابخانه عمومی در کشور قرار دارند.
در بخشی از این آمار که به ارائه درصد توزیع خدمات اینترنتی در کتابخانههای عمومی در استانهای مختلف اشاره شده، استان البرز با 100 درصد ارائه خدمات اینترنتی در کتابخانههای نهادی و 9/13 درصد در کتابخانههای مشارکتی بیشترین درصد خدمات اینترنتی در کتابخانههای عمومی را به خود اختصاص داده است. به طوری که هر 34 کتابخانه نهادی استان البرز و همچنین 5 کتابخانه از 36 کتابخانه مشارکتی این استان ارائه کننده خدمات اینترنتی به مراجعان خود هستند. همچنین آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی نیز در ردههای دوم و سوم قرار دارند.
این در حالیست که تهران با وجود دارا بودن بیشترین کتابخانه عمومی در کشور، با کمترین درصد ارائه خدمات اینترنتی در آخرین رده این جدول قرار گرفته است. به طوری که از 137 کتابخانه نهادی استان تهران، تنها 6 کتابخانه و همینطور از 154 کتابخانه مشارکتی این استان، تنها 12 کتابخانه در حال ارائه خدمات اینترنتی به مراجعان خود هستند. بعد از تهران کهگیلویه و بویراحمد در ردههای بعدی کمترین درصد توزیع خدمات اینترنتی قرار دارند.
لازم به ذکر است که 57 درصد کتابخانههای نهادی کشور و 18 درصد کتابخانههای مشارکتی دارای خدمات اینترنتی برای مراجعان خود هستند.
در همین راستا و به علت افزایش تعداد کتابخانهها به 3177 کتابخانه، تعداد کتابداران 6047 نفر رسیده است.
گزارش آماری ارائه شده توسط اداره کل برنامهریزی نهاد کتابخانههای عمومی کشور نشان میدهد که اعضای کتابخانههای عمومی از شهریور سال گذشته تا پایان شهریور امسال بالغ بر 47 میلیون و 440 هزار و 917 نسخه کتاب امانت گرفتهاند. همچنین 71 میلیون و 836 هزار و 336 مراجعه در طول 12 ماه به کتابخانههای عمومی کشور مراجعه کردهاند.
مطابق سند چشماندازی که سیاستهای کلان حکومت اسلامی را مشخص میکند، اعضای کتابخانههای عمومی ایران باید تا سال 1404 به 20 میلیون نفر رسیده باشد. برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفادهکنندگان از کتابخانههای عمومی تقریبا 20 برابر شوند و تعداد کتابخانهها و امکاناتشان نیز به همان نسبت افزایش یابد. به علاوه سانسور ملغی گردد. با وضعیت امروز، و با توجه به تجربه سالهای اخیر، دست یافتن به چنین هدفی اگر غیرممکن نباشد به یک معجزه نیاز دارد.
تهران به عنوان پایتخت و نماد فرهنگی ایران با 67/0 مترمربع فضای کتابخانهای و 12 کتاب به ازای هر یکصد نفر فقیرترین استان کشور است.
کتابخانه شهر برلین، با حدود سه میلیون و 431 هزار نفر جمعیت، 22 میلیون و 800 هزار جلد کتاب و سند را در خود جا داده و تازه تنها کتابخانه پایتخت آلمان نیست. کتابخانههای تهران با 12 میلیون جمعیت رویهم رفته یک میلیون و 342 هزار کتاب دارند. به نظر میرسد هدفهایی که حکومت اسلامی در این زمینه برای خود تعیین و اعلام میکند علاوه بر نازل بودن کیفیت و کمیت کتابها، هیچ ارتباطی با واقعیت و امکانات موجود ندارد.
مدت زمان مطالعه ایرانیان
آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. اما چند سال پیش اعلام شد که سرانه مطالعه در ایران 2 دقیقه در سال است! همان زمان دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی اعلام کرد که نخیر آمار مطالعه در ایران 79 دقیقه در روز است! که البته در این میزان، سرانه مطالعه کتب درسی، کتب ادعیه، قرآن، صفحات مجازی و هر چیزی که به خواندن ربط داشته باشد، لحاظ شده بود. البته هیچ وقت گفته نشد که این آمار چطور و با چه روش آماری و طی انجام چه مراحلی به دست آمده است. اعتراضهایی به این آمار شد که چند دقیقهای از آن را کم کرد و بالاخره اعلام شد آمار سرانه مطالعه 75 دقیقه و 34 ثانیه محاسبه شده که 15 دقیقه و 17 ثانیه مربوط به کتاب، 21 دقیقه و 31 ثانیه برای قرآن و ادعیه، 32 دقیقه و 36 ثانیه روزنامه و پنج دقیقه و 42 ثانیه به نشریه خوانی اختصاص پیدا کرده است که هر دو فضای مجازی و فیزیکی را شامل میشود. حالا نکته مهم این است که «سرانه مطالعه» یک شاخص جهانی است که تعریف مشخص و دقیقd دارد. با این تعریف، این شاخص تنها مطالعه کتاب(آن هم از نوع غیردرسی) را شامل میشود؛ یعنی نه مطبوعات، نه سایتهای اینترنتی و مجازی که در این سرانه همه این موارد اعمال شده بود!
یک سال گذشت در طول این مدت سرانههای مختلفی اعلام شد و یک بار 15 دقیقه هم در این بین دیده میشد و مسئولان از 79 دقیقه کوتاه آمدند و گفتند سرانه مطالعه ایرانیها حداقل 18 دقیقه و 47 ثانیه است! که با یک حساب سر انگشتی و نگاهی به دور و برمان میتوانیم قضاوت کنیم که این آمار هم نمیتواند نشاندهنده وضعیت امروز ما باشد.
طبق آمارهای جهانی، آمریکاییها 20 دقیقه، انگلیسیها 55 دقیقه و ژاپنیها 90 دقیقه از وقت خود را در شبانه روز به مطالعه کتاب اختصاص میدهند. بر این اساس آماری که از سرانه مطالعه کتاب در ایران در کنار تمام نوسانات عددی(از 2 دقیقه به 15 دقیقه و آخرش 18 دقیقه رسید) تا حالا ارائه شده است، نشان میدهد که ایرانیان تقریبا به میزان آمریکاییها به مطالعه کتاب علاقهمند هستند.
مردم ایسلند در سال، 40 کتاب میخوانند که بعد از کشور فنلاند با خواندن 47 کتاب در سال، بیشترین مردم کتابخوان را دارند و هر 10 شهروند ایسلندی در طول زندگی خود یک کتاب تالیف میکنند که بر اساس این آمار ایسلند، بزرگترین کشور تولیدکننده نویسنده در جهان محسوب میشود. اگر این نکته را مدنظر داشته باشیم که فقط 100 هزار نفر در «ریکیاویک» پایتخت ایسلند زندگی میکنند به این نتیجه میرسیم که 10 هزار نویسنده در این شهر وجود دارد و خرید کتاب در ایسلند بیش از دیگر کشورهای دنیاست.
بر اساس گزارش یونسکو، ژاپن از نظر عادت به کتابخوانی جایگاه نخست را در جهان دارد و 91 درصد مردم این کشور به طور معمول کتاب، روزنامه و مجله میخوانند؛ برای مثال یک ژاپنی در سال بین 46 تا 47 کتاب میخواند و 65 درصد مردم کره جنوبی نیز عادت به مطالعه دارند.
مقایسه سرانه مطالعه ایران و کشورهای دیگر، نشان میدهد مهمترین انگیزهای که باعث مشود ایرانیها سراغ کتاب نروند بینیازی از مطالعه و حس دانای کل بودن است.
گذشته از این آیا میشود مثلا درس خواندن را جزء مطالعه روزانه به حساب آورد؟ کلا میزان استقبال از کتاب به چه عواملی بستگی دارد و در کدام دورهها شاهد افزایش این علاقه یا کم شدنش هستیم؟
بر طبق همین آمار سرانه کتابخوانی در ایران از دو دقیقه تا 76 دقیقه متغیر است. در سال 1387، علی اکبر اشعری رییس کتابخانه ملی ایران، سرانه مطالعه برای هر نفر را دو دقیقه در شبانهروز اعلام کرد که با افزودن کتابهای درسی برای برخی از افراد در شبانهروز به حدود 6 دقیقه میرسد، اما همان زمان محمد سالاری مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی گفته بود آمار قدیمی 2 دقیقه در روز که همه جا گفته میشود و به آن استناد میکنند، سیاهنمایی است و آمار واقعی 120 دقیقه است!
سال 81 هم مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرده و اعلام کردند سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است. در بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانهای منتشر کرد. اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان اعلام کرد: 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه میکنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده است. کارشناسان سازمان، میگویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه میکنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه میکنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه میکنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب میخوانند.
ارائه آمار متناقض ادامه پیدا کرد تا این که منصور واعظی دبیر شورای فرهنگ عمومی در سال 88، سرانه مطالعه در ایران را 18 دقیقه اعلام کرد و در آخرین اظهار نظر خود سرانه مطالعه در ایران را 79 دقیقه در روز اعلام کرد. گرچه آمار سرانه مطالعه در سالهای اخیر در جهان رو به کاهش گذاشته است اما فاصله سرانه مطالعه در کشور ما در مقایسه با آن بسیار تامل برانگیز است.
به رقم همه گیر شدن اینترنت در جهان و کاهش سرانه کتابخوانی به دلیل جذب روزافزون مخاطب به فضای مجازی اما آمار سرانه کتابخوانی در ژاپن 90 دقیقه، انگلستان 55 دقیقه، آمریکا 20 دقیقه و مالزی 55 دقیقه در روز بوده است. چنین آماری در قیاس با آمار 2 دقیقهای در ایران فاجعه محسوب میشود.
دلایل متعددی در رابطه با عدم کتابخوانی ایرانیان مطرح است. خبرگزاری ایسنا، سال گذشته با ارائه نتایج یک نظرسنجی از مخاطبان خود اعلام کرد که تنبلی دلیل اصلی کتاب نخواندن ایرانیان است. شرکتکنندگان در این نظرسنجی با موضوع «دلیل پایین بودن میزان مطالعه کتاب را در کشور چه میدانید؟»، از بین چهار گزینه «کیفیت پایین آثار»، «گرانی کتابها»، «ممیزی آثار» و «تنبلی افراد» را عامل اصلی پایین بودن سرانه کتابخوانی در ایران دانستند و در رتبههای بعدی به «گرانی کتابها»، «ممیزی آثار» و «کیفیت پایین آثار» رای دادند.
در این نظرسنجی که روی سایت ایسنا انجام شد، 13 هزار و 395 نفر شرکت کردند و نتیجه نیز به این شرح است: تنبلی افراد: 54/46 درصد؛ گرانی کتابها: 93/22 درصد؛ ممیزی آثار: 49/21 درصد؛ کیفیت پایین آثار: 59/9 درصد.
نکته جالب توجه و قابل تامل در نتیجه این نظرسنجی آن است که، سهم قابل توجه گزینه «ممیزی آثار» در کم کتاب خواندن افراد تقریبا همپای «گرانی کتابها» پیش آمده است.
حال نکته اینجا است که با این تفاسیر و آمارها برخی میگویند که اگرچه سرانه مطالعه کتاب در ایران کم است اما اکثر ایرانیان به جای خواندن کتاب، اینترنت خوانی میکنند و برای اثبات این ادعا استناد به شمار ایرانیانی میکنند که در فضای مجازی حضور دارند.
البته جای هیچ شک و شبههای وجود ندارد که زندگی در عصری که آن را عصر ارتباطات و اطلاعات مینامند غافل بودن از آن نشان از عقب ماندگی میدهد اما سئوال این جاست که آیا 45 میلیون نفر ایرانی در فضای مجازی در حال مطالعه هستند؟
شاید با قدری جستجو در همین فضای مجازی پاسخ گفتن به این سئوال آسانتر باشد. آمارها نشان می دهد که در نیمه دوم سال 1391، 5/59 درصد از مردم کشور به اینترنت دسترسی داشتهاند که از میان بیشترین استفاده از اینترنت سهم اتصال گوشیهای موبایل بوده است. براساس این آمار از کل درصدی که به اینترنت دسترسی داشتهاند 44/36 درصد از کاربران از اینترنت موبایلی برای اتصال به دنیای مجازی بهره گرفتهاند.
مرکز الکسا رتبه پایگاه اینترنتی ارائهدهنده خدمات وایبر بین سایتهای محبوب ایرانی را 720 و رتبه جهانی آن را 5 هزار و 252 معرفی کرده است. با همین رتبه Alexa توضیح داده است که ایرانیها بزرگترین گروه مخاطبان وایبر را در جهان تشکیل میدهند و به عبارت دیگر، بزرگترین گروه اعضای وایبر ایرانی هستند. در بررسیهای این مرکز امتیازدهی اینترنتی اعلام شده است که 14 درصد از تمام مشترکان سرویس پیامرسان وایبر ایرانی هستند و پس از آن هندیها و آمریکایی ها به ترتیب با 8/7 درصد و 6/7 درصد قرار گرفتهاند.
یکی دیگر از شبکههای اجتماعی مورد علاقه ایرانیان به گفته مرکز الکسا فیسبوک است که حضور ایرانیان در آن نیز چشمگیر است. لکسا(Alexa) به عنوان یکی از معتبرترین مراکز امتیازدهی به سایتهای اینترنتی جهان فیس بوک را صدوشصت و پنجمین سایت محبوب برای کاربران ایرانی میداند و مرکزInnovation Is Everywhere نیز اعلام کرده است 2/83 میلیون مشترک تلفن همراه در ایران وجود دارد، ضریب نفوذ اینترنت در کشور 55 درصد است، 58 درصد کاربران اینترنتی ایران عضو فیس بوک هستند و از آنجایی که فیسبوک در ایران فیلتر است، سیستم تبلیغات هوشمند این شبکه اجتماعی کاربران ایرانی را مورد هدف قرار نمیدهد. با این وجود گفته میشود 4 میلیون ایرانی در فیسبوک عضو هستند.
علاوه براین مرکز Annenberg بر اساس مطالعه خود دریافته است که 59 درصد کاربران ایرانی روزانه چند بار سراغ صفحه شخصی خود در فیسبوک میروند، 27 درصد روزی یک بار این کار را انجام میدهند و 6 درصد هم در طول هفته 3 تا 5 بار به این شبکه اجتماعی سر میزنند. همچنین گفته شد 32 درصد این افراد در طول هفته بیش از 10 ساعت را به حضور در فیسبوک اختصاص میدهند، 19 درصد هفتهای 5 تا 10 ساعت در فیسبوک حضور مییابند و 18 درصد هم یک تا 3 ساعت از هفته خود را صرف گشت وگذار در فیسبوک میکنند.
مرکز Alexa اعلام کرده است که هماکنون 5 میلیون ایرانی در WhatsApp عضو هستند و البته با توجه به این که روزانه یک میلیون کاربر جهانی به مجموع مشترکان این ابزار اضافه میشود، پیشبینی شده است که به همین نسبت بر تعداد ایرانیهای فعال در WhatsApp هم افزوده شود.
حال این آمار نشان میدهد که بیشتر حضور ایرانیان در فضای مجازی تنها برای خواندن کتابهای اینترنتی و یا مطالب علمی نیست، بلکه اکثر فعالیت ایرانیان در اینترنت صرف گپزدن و گفتگوهای مجازی میشود. به علاوه سرعت اینترنت در ایران، بسیار پایین و کسالتآور است. با این حال اما نباید از آن دسته از افراد نیز غافل بود که سهم به سزایی در کتاب و کتابخوانی حتی به صورت اینترنتی در ایران دارند.
این در حالیست که در سالهای دهه سی و چهل که جمعیت کشور چیزی حدود 30 میلیون نفر و کمتر بود و با توجه به درصد پایین افراد با سواد سرانه مطالعه و تیراژ کتابها به نسبت بسیار بیشتر از امروز بود.
برخی گرانی کتاب، نداشتن وقت، ممیزی شدن کتابها و دلایلی از این دست را عامل افت تیراژ کتابها میدانند سئوال این است که آیا این دلایل تا چه اندازه میتوانند در کاهش آمار مطالعه نقش ایفا کنند؟
نگاهی به قیمت پشت جلد کتابهای نمایشگاه میتواند یک ارزیابی کوتاه، اما نسبتا مطمئن نسبت به رشد قیمت کتابها را در اختیار مخاطبان قرار دهد. به نظر میرسد قیمت پشت جلد کتابها با رشد 30 تا 50 درصدی رو به رو بوده است.
این رشد قیمتی در کتابهای چاپ دوم کمتر است. اما قیمتهای ناشران بخش خصوصی تقریبا در مقایسه با سال گذشته 50 درصد رشد داشته است که از بالا رفتن هزینههای تولید در این بخش خبر میدهد. بنابراین، در نگاه نخست، افزایش قیمت کتاب است که به کاهش تیراژ آن انجامیده است. اما چرا افزایش قیمت کتاب باعث کاهش تیراژ آن شده است؟ به این دلیل روشن که عمده خریداران کتاب درآمدشان کاهش یافته و نمیتوانند مثل سابق بخشی از درآمد خود را به خرید کتاب اختصاص دهند.
کتاب به عنوان کالا علاوه بر ارزش استفاده، ارزش مبادله هم دارد. اما خود ارزش مبادله کتاب ما را به چیز دیگری میرساند و آن ارزش است، یعنی مقدار کاری که صرف تولید کتاب شده است. از عرصه تولید کتاب وارد عرصه فروش آن شدیم تا به پول برسیم؛ از ارزش مبادله تا به ارزش برسیم.
خرید و فروش نیروی کار بدین معناست که موضوع این معامله یک کالای زنده است، و مصرف یک کالای زنده، یعنی مصرف توان جسمی و فکری انسان، برخلاف مصرف تمام کالاهای دیگر، ارزشی بیش از آنچه صرف آن شده است تولید میکند.
عرصه تولید کتاب در ایران، هم به دلایل اقتصادی و هم به علل فرهنگی، عرصهای است که در آن نرخ ارزش اضافی به مراتب پایینتر از نرخ ارزش اضافی در عرصههای اقتصادی دیگر است و سرمایه به راحتی از آن جا به جاهای دیگر نقل مکان میکند.
چند سال پیش، که کاغذ دو نرخ داشت، تولید کتاب به چنان وضعیت فلاکت باری افتاد که برخی ناشران به جای آن که سهمیه کاغذ خود را صرف تولید کتاب کنند آن را در بازار آزاد میفروختند، زیرا سود فروش کاغذ از سود تولید کتاب بیشتر بود. مهاجرت سرمایه از یک عرصه اقتصادی به عرصه دیگر برای کسب ارزش اضافی بیشتر، قانون تمام جوامع سرمایهداری است.
این دلایل واقعیاند اما اصلی نیستند. اما به نظر من سانسور، فقر اقتصادی و عدم سنت کتاب خوانی دلایل اصلی این مسئله هستند.
شاخص توسعه انسانی(HDH)
شاخص توسعه انسانی(HDH) مفهومی فراگیر دارد. سازمان ملل متحد با استفاده از معیار توسعه اقتصادی – اجتماعی، شاخص توسعه انسانی را اینگونه تشریح کرده است: استاندارد زندگی که از تطبیق درآمد سرانه با هزینه زندگی به دست میآید، امید به زندگی در بدو تولد و سطح آگاهی جامعه که با نرخ باسوادی و سالهای میانگین تحصیل سنجیده میشود. این شاخص از صفر تا حداکثر یک درجه بندی میشود. کشورهای با درجه 5/0 یا کمتر از شاخص توسعه انسانی پایینی برخوردارند. در حالی که درجه بالای 5/0 نشاندهنده سطح بالایی از توسعه انسانی است. به طور میانگین میتوان گفت سرانه مطالعه کتاب در دنیا 45 دقیقه در روز است. سرانه بالای مطالعه در کشورهای توسعهیافتهای نظیر ژاپن با سرانه 90 دقیقه مطالعه در روز و انگلیس با حدود 55 دقیقه در روز نشان از شاخص بالای توسعه در این کشورهاست.
براساس تحقیقات به عمل آمده، کشورهای به اصطلاح «جهان سوم»، کمترین سرانه مطالعه را به خود اختصاص میدهند در این کشورها بیشتر افراد مطالعه نمیکنند و استفاده و ترویج محصولات فرهنگی نهادینه نشده است. یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در این کشورها بیتوجهی مسئولان فرهنگی است. اختلاف فرهنگی، حتا در مورد محصولاتی که هم به عنوان کالای تجاری و هم به عنوان محصول فرهنگی محسوب میشود؛ وجود دارد.
در آخرین گزارش این نهاد بینالمللی که 23 جولای سال 2014 میلادی منتشر شده است برنامه توسعه سازمان ملل «ترقی پایدار بشر: کاهش آسیبپذیریها و افزایش جهشها» را به عنوان موضوع گزارش توسعه انسانی 2014 انتخاب کرده است. در این گزارش رتبه ایران در شاخص توسعه انسانی(HDI) در میان کشورهای جهان 75 اعلام شده است که نسبت به سال گذشته با دو پله نزول رو به رو بوده است. درادامه بخشهایی از گزارش توسعه انسانی سال 2014 را میخوانیم.
بر اساس این گزارش سطح توسعه انسانی در جهان، با وجود رشد کلی توسعه انسانی، روند رو به جلو در تمام مناطق در بازه زمانی 2008 تا 2013 در مقایسه با بازه زمانی 2000 تا 2008 کند شده است. در کشورهای عربی، منطقه آسیا و اقیانوسیه و آمریکای لاتین و منطقه کارائیب، متوسط نرخ رشد سالانه در شاخص توسعه انسانی در مقایسه این 2 بازه زمانی به حدود نصف کاهش یافته است.
شدیدترین کاهش در شاخص توسعه انسانی امسال در کشورهای جمهوری آفریقای مرکزی، لیبی و سوریه اتفاق افتاده است. در این کشورها، درگیریهای داخلی منجر به کاهش درآمد مردم شده است.
بر اساس این گزارش، نابرابری درآمدی در جهان، همچنان در حال رشد است و برخورداری از آموزش نیز همچنان نابرابر است. نابرابری کلی در اکثر مناطق اندکی کاهش یافته است که عمدتا ناشی از بهبود وضعیت سلامت در سالهای اخیر است. اما نابرابری درآمدی در چندین منطقه و از جمله کشورهای برخوردار از توسعه انسانی بسیار بالا افزایش یافته است.
گزارش امسال، با ثبت بزرگترین کاهش در نابرابری کلی، منطقه آمریکای لاتین و کارائیب همچنان از بیشترین میزان نابرابری درآمدی در بین مناطق مختلف جهان رنج میبرد.
در این گزارش نابرابری در میزان دسترسی به تحصیل در سطح جهان همچنان بالاست. نسلهای قبلتر همچنان با مشکل بیسوادی مواجه هستند، در حالی که جوانترها برای رفتن از تحصیلات ابتدایی به تحصیلات متوسطه با دشواری مواجهاند. بالاترین سطح نابرابری تحصیلی در آفریقای جنوبی، کشورهای عربی و آفریقای سیاه مشاهده میشود.
بر اساس معیارهای اندازهگیری فقر بر مبنای درآمد، 2/1 میلیارد نفر از مردم جهان با درآمد روزانه 25/1 دلار یا کمتر زندگی میکنند. اما جدیدترین برآوردهای انجام شده از سوی برنامه توسعه سازمان ملل بر مبنای شاخص چند بعدی فقر نشان میدهد که تقریبا 5/1 میلیارد نفر در 91 کشور در حال توسعه گرفتار فقر هستند. هرچند میزان کلی فقر در جهان رو به کاهش است، اما تقریبا 800 میلیون نفر از مردم جهان در خطر گرفتار شدن در فقر قرار دارند.
بر اساس این گزارش، تهدیداتی نظیر بحرانهای مالی، نوسانات قیمت مواد غذایی، بلایای طبیعی و جنگها و درگیریها به میزان قابل توجهی در کاهش رشد توسعه انسانی موثر بوده است. در این گزارش تاکید شده است که کاهش فقر و آسیبپذیری مردم نسبت به خطر دچار شدن به فقر باید به موضوع محوری طرحهای آینده برنامه توسعه سازمان ملل تبدیل شود.
گزارش توسعه انسانی 2014، که بر پایه آمار و اطلاعات مربوط به سال 2013 تهیه شده است نشان میدهد نمره ایران از نظر شاخص توسعه انسانی در این سال نسبت به سال قبل از آن تغییری نداشته است. بر این اساس ایران در بخش توسعه انسانی در سال 2013 نسبت به سال قبل پیشرفت یا پست رفتی نداشته است.
شاخص توسعه انسانی ارقامی از صفر تا یک را دربر میگیرد که هر چه این رقم برای یک کشور بیشتر باشد دلالت بر توسعه یافتگی بیشتر آن کشور در حوزه انسانی دارد.
ایران در شاخص توسعه انسانی در سال 2013 نمره 749/0 را به دست آورده است. برای سال 2012 نیز نمره ایران در این شاخص 749/0 اعلام شده بود. با این حال ایران در رتبهبندی جهانی از نظر توسعه انسانی نزول 2 پلهای داشته است. رتبه ایران از نظر میزان توسعه انسانی بین 187 کشور جهان در سال 2013، 75 اعلام شده است. این در حالی است که ایران در سال 2012 رتبه 73 را از این نظر به خود اختصاص داده بود.
در گزارش جدید سازمان ملل 49 کشور در گروه نخست قرار گرفتهاند یعنی دارای توسعه انسانی بسیار بالا هستند و 53 کشور در گروه دوم، 42 کشور در گروه سوم و 43 کشور نیز در گروه چهارم قرار داده شده اند.
گزارش توسعه انسانی سازمانملل، کشور نروژ را به عنوان توسعه یافته ترین کشور جهان در حوزه انسانی معرفی کرده است. نمره این کشور در شاخص توسعه انسانی 944/0 اعلام شده است. استرالیا با نمره 933/0 و سوئیس با نمره 917/0 به ترتیب در رتبههای دوم و سوم از این نظر قرار گرفتهاند.
کشورهای هلند، آمریکا، آلمان، نیوزیلند، کانادا، سنگاپور و دانمارک نیز به ترتیب در رتبههای 4 تا 10 جهان از نظر میزان توسعه یافتگی انسانی قرار گرفتهاند.
در میان کشورهای جهان سوئد کمترین نابرابری درآمدی را دارد و نمره این کشور در ضریب جینی 25 اعلام شده است. نروژ با نمره 8/25 در جایگاه دوم و اسلواکی با نمره 26 در رتبه سوم از این نظر قرار گرفتهاند.
ایران در میان 152 کشور جهان رتبه 109 را از نظر شاخص نابرابری جنسیتی کسب کرده است. در گزارش توسعه انسانی سال گذشته رتبه ایران از این نظر 107 اعلام شده بود که بدین ترتیب ایران در رده بندی جهانی نابرابری جنسیتی 2 پله نزول داشته است.
گزارش امسال، نمره ایران در شاخص نابرابری جنسیتی را 51/0 اعلام کرده است. شاخص نابرابری جنسیتی ارقامی از 0 تا 1 را در برمیگیرد که هرچه این رقم بیشتر باشد دلالت بر نابرابری بیشتر میان مرد و زن در یک کشور دارد. در گزارش سال پیش نمره ایران در این شاخص 496/0 اعلام شده بود که نشان می دهد نابرابری جنسیتی در ایران طی سال 2013 نسبت به سال قبل از آن اندکی بیشتر شده است.
سهم زنان از کرسیهای مجلس، میزان برخورداری زنان از تحصیلات متوسطه و میزان سهم آنها از بازار کار از جلمه شاخصهایی است که برای تعیین میزان نابرابری بین زن و مرد در هر کشور مورد بررسی قرار گرفتهاند.
بر اساس گزارش توسعه انسانی 2014 سهم زنان از مجلس کنونی ایران تنها 1/3 درصد است. همچنین 2/62 درصد از زنان ایرانی دارای تحصیلات متوسطه یا بالاتر هستند که این رقم در مقایسه با برخوداری 6/67 درصدی مردان از تحصیلات متوسطه، کمتر است.
این گزارش برای نشان دادن توسعه انسانی بر اساس جنسیت اقدام به تعریف شاخص توسعه انسانی به تفکیک جنسیت کرده است.
در این شاخص ایران امتیاز 672/0 را مطرح کرده که نسبت توسعه انسانی زنان به مردان هم 84/0 است.
این گزارش نرخ مشارکت مردان بالای 15 سال در بازار کار را 1/73 درصد برآورد کرده و این رقم را برای زنان تنها 4/16 درصد اعلام کرده است.
رتبه نخست جهان از نظر شاخص نابرابری جنسیتی را اسلونی با نمره 021/0 کسب کرده است و سوئیس با نمره 030/0 در جایگاه دوم و آلمان با نمره 046/0 در رتبه سوم جای گرفتهاند. یمن نیز با نمره 733/0 در انتهای ردهبندی نابرابری جنسیتی بین 152 کشور قرار گرفته است.
این گزارش شاخصی را به نام شاخص رضایت از زندگی منتشر کرده و به هر کشور نمرهای از صفر تا ده داده که هر چه نمره کشوری بیشتر باشد دلالت بر رضایت بیشتر شهروندان از زندگی خود دارد.
این گزارش که بر پایه آمار سالهای 2007 تا 2012 تهیه شده است ایران در شاخص رضایت از زندگی نمره 6/4 را به دست آورده و رتبه 112 را در جهان به خود اختصاص داده است.
این گزارش متوسط نرخ بیکاری در ایران طی سالهای 2004 تا 2013 را 5/13 درصد اعلام کرده است. 34 کشور از 148 کشور بررسی شده نرخ بیکاری بیشتری نسبت به ایران طی این مدت داشتهاند.
متوسط نرخ بیکاری ایران در سالهای 2004 تا 2013 تقریبا معادل 2 برابر متوسط نرخ بیکاری در جهان طی این مدت بوده است. متوسط نرخ بیکاری جهان در سالهای 2004 تا 2013 بالغ بر 5/7 درصد برآورد شده است.
این گزارش نرخ بیکاری در بین جوانان 15 تا 24 سال در ایران را طی مدت مزبور 23 درصد اعلام کرده است. همچنین 7/44 درصد جمعیت ایران شاغل بوده است.
تعداد کودکان کار در ایران طی سالهای 2005 تا 2012 نیز معادل 4/11 درصد کل جمعیت کودکان ایران برآورد شده است.
بر اساس این گزارش کمترین نرخ بیکاری در سالهای 2004 تا 2013 به دو کشور قطر و ازبکستان مربوط میشود. نرخ بیکاری قطر و ازبکستان در این سالها 4/0 درصد بوده است. بیشترین نرخ بیکاری نیز مربوط به مقدونیه بوده است. متوسط نرخ بیکاری مقدونیه در سالهای 2004 تا 2013 بالغ بر 31 درصد اعلام شده است.
برنامه توسعه سازمان ملل در بخشی از گزارش توسعه انسانی 2014 به بررسی میزان درآمد سرانه ملی در 187 کشور جهان از جمله ایران پرداخته است.
این گزارش درآمد سرانه ملی ایران بر اساس شاخص قدرت خرید در سال 2013 را 13 هزار 451 دلار اعلام کرده است.
ایران از نظر میزان درآمد سرانه ملی بر اساس شاخص قدرت خرید در سال 2013 رتبه 79 جهان را به خود اختصاص داده است.
جمهوری دموکراتیک کنگو کمترین و قطر بیشترین درآمد سرانه ملی را در سال 2013 داشتهاند. درآمد سرانه ملی کنگو در این سال 444 دلار و قطر 119 هزار 29 دلار برآورد شده است.
بر اساس این گزارش جمعیت ایران در سال 2013 بالغ بر 4/77 میلیون نفر بوده است. ایران در سال 2013 بهعنوان هفدهمین کشور پرجمعیت جهان شناخته شده است و بر اساس پیشبینی سازمان ملل در سال 2030 نیز همین رتبه را حفظ خواهد کرد.
این گزارش متوسط رشد جمعیت ایران در سالهای 2000 تا 2005 را 2/1 درصد اعلام و پیشبینی کرده است متوسط رشد جمعیت ایران در فاصله سالهای 2010 تا 2015 به 3/1 درصد افزایش یابد.
با این حال در سالهای 2000 تا 2005 نرخ باروری به ازای هر زن در ایران 2 تولد بوده است و پیشبینی شده است این رقم در سالهای 2010 تا 2015 به 9/1 تولد کاهش یابد.
جمعیت شهری نیز که در سال 2000 بالغ بر 64 درصد کل جمعیت ایران بوده است در سال 2013 به 2/69 درصد افزایش یافته است.
بر اساس پیشبینی سازمان ملل جمعیت جهان که در سال 2013 به 7 میلیارد و 162 میلیون نفر رسیده است در سال 2030 به 8 میلیارد و 424 میلیون نفر خواهد رسید. متوسط رشد جمعیت جهان در فاصله سالهای 2010 تا 2015 نیز 1/1 درصد پیشبینی شده است.
نتیجهگیری
در نتیجهگیری میتوان تاکید کرد که سانسور، رمق نشر را گرفته است. سانسورچیان حتا روی کلمات گیر میدهند. این کلمه را بردار، این اسم را بردار، این قسمت را عوض کن. کتاب بخواهد از زیر دست ممیز بگذرد، میشود یک کتاب دیگر. نویسندگان اصلی ایران کشیدهاند عقب.
دلیل کتاب نخواندن ایرانیها مختلف است. از این که کتاب گران شده است تا این که به دلیل سانسور کتابهای خوب منتشر نمیشود. همه موثر است.
دلیل دیگر دین است که همه راهها را بسته و از هر جهتی که شما وارد بشوی متوجه میشوی که کارهایی را انجام دادهاند که جلوی فرهنگ و آزادی را بگیرند. مردم را گرسنه و عصبی میکنند تا به هم رحم نکنند. تفریح و امور فرهنگی ندارند مردم ما چون جیب مردم خالی است اما مواد مخدر را توزیع میکنند با قیمت پایین. توپ بستکبال در حد متوسط هفتاد هزار تومان قیمت دارد ولی پسرهای دبیرستانی با پنج هزار تومان مواد مخدر میخرند. بین ورزش، کتاب، تفریح، درس و مواد مخدر، ترجیح میدهند که جوانهای ما به سراغ مواد مخدر بروند.
دین با سئوال خصومت دارد. حکومت اسلامی پس از انقلاب، به سراغ کتابفروشیها رفت. کتابفروشیها از ترس، کتابها را خمیر میکردند، میسوزاندند. در حکومت گذشته هم این مسئله بود. کتابهایی بود که اگر چند صفحهاش در خانه کسی پیدا میشد بازداشت میکردند، اعدام میکردند. دین و دیکتاتوری با کتاب مشکل دارند. دستگاه عریض و طویل سانسور راه میاندازند.
سئوال، پایههای دین و دیکتاتوری را میلرزاند. مشکل حکومت اسلامی با کتاب این است که اگر مردم کتاب بخوانند ریشه خرافاتی که اینها 36 سال است دارند تبلیغ میکند خشک میشود. این را نمیخواهند. یک مملکت ثروتمند و بزرگ را با همین خرافهها مالک شدهاند. خودشان را به خطر نمیاندازند. کتاب بزرگترین خطر است برای این حکومت اسلامی است!
تجربه جهانی نشانه داده است که رشد و توسعه تمدنها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد. یعنی بدون رشد فرهنگ کتابخوانی در جوامع، نمیتوان به رشد هیچ تمدنی دل خوش کرد. باید تاکید کرد که با وجود رشد رسانههای گوناگون جمعی تاکنون هیچ رسانهای نتوانسته است نقشی را که کتاب در رشد تمدنها داشته است، ایفا نماید.
از اینرو، علاوه بر مبارزه پیگیر با سانسور و اختناق و استثمار حکومت اسلامی ایران، در عین حال در شرایط موجود، فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان توسط والدین و مربیان و معلمان مترقی و پیشرو کشور، بسیار حائز اهمیت است. باید از فرصتها و امکانات هرچند محدود هم باید استفاده کرد تا جوانان را تشویق و ترغیب به مطالعه و تهیه و خرید کتاب کرد. جهت بازدید به کتابخانههای عمومی شهر، فروشگاههای کتاب و یا هدیه کتاب، آنها را به مطالعه راغب نمود. به کودکان قبل از دبستان باید اهمیت داد که میتواند با گرفتن هدیه برجستهای از اولیا و مربیان، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به این راه کشاند.
اختتامیه بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، روز شنبه 26 اردیبهشت، با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدعباس صالحی معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قالیباف شهردار تهران و ناشران برتر برگزار شد. سیدعباس صالحی، در سخنرانی خود، ادعای بزرگی کرد و گفت: «در حوزه چاپ و نشر کتاب در رتبه 18 دنیا قرار داریم»؟!
در حالی که بر خلاف ادعای قالیباف و دیگر مسئولین حکومت اسلامی، نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مرکز دیگری برای تشدید سانسور و تفتیش عقاید است. همچنین به لحاظ بینالمللی نیز تنها حضور برخی ناشران مدهبی از چند کشور همفکر حکومت جهل و جنایت و سانسور اسلامی است!
دوشنبه چهارم خرداد 1394 – بیست و پنجم مه 2015