علی شریعتی و بعد از او کدیور و سروش شالاتنیسم اسلام ناب را با ابزار مدرنیسم رنگ مدرنیته زدند. آنها با وام گرفتن الکی و کشکی از بعضی اصطلاحات غربی وانمود کرده و میکنند که فرهنگ غربی را فهمیده اند. شریعتی که در واقع یک شومن بود توانست با استفاده از جهالت مردمی که در پی مدرنیته بودند با کت و شلار اتو کشیده و پیراهن و گاهی نیز کروات یک پوشش خوش رنگی را بر پوسیده گی و خشونت و آدمکشی و رزالت اسلام بکشد و آنرا به عنوان کالایی نو ارائه دهد. پیش از او نیز جلال آل احمد که غربزده ای تمام عیار بود و از زهره اش از غرب رفته بود دست بکار نوشتن کتابی احمقانه و واقعا بی محتوا بنام غربزدگی شد. البته اینها همه اش میوه ی تلخ حکومتی شاهنشاهی بود که از سر جهالت و اسلامزدگی از نوعی دیگر میدان را برای انسانها فرهیخته و سیاست شناس و سیاست مدار ی چون مصدق و دوستانش تنگ کرده بود. نخبه های سیاسی و اجتماعی چپ و راست را سر به نیست کرده بود. بعد جاده را برای شارلاتانیسم باز و صاف کرده بود.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو