تقی روزبه
آیا با سخن تازه قالیباف*1،پروژهتبدیل زندان اوین به پارک جدی ترشده است؟ اودرگذشته هم چنینادعائی را کرده بود*2.ظاهرا در آن موقع هنوز «اوین جدید» و بقولحاکمان «ندامتگاه جدید» تکمیل نشده بود و او از شدت اشتیاقی که به پارک سازی دارند بیگدار به آب زده بود، شایدهم آگاهانه در پی بهره برداری تبلیغاتی با سکه رایجدروغ بوده است.
امامعمولا دزدان ماهربدون کندنچاهجدید مناره را نمی دزدند. آیا قرار است در کشوری کهدارای یکی ازبیشترینسرانهزندانی در جهان است، و با معضل انبوه زندانیان و کمبودجا وظرفیتموجودزندان هامواجهاست،زندان ها را بهپارک و شهرتهران را به نگارخانههنری و دارای کمربندسبزسراسری تبدیل کنند، بدون آن کهزندان های تازهتر ومجهزتر و با معماریپیشرفته تریساخته شود؟!.. زندان ها برای اربابان قدرت و برای حکومتهایاستبدادی و حکومت اسلامی بیشاز همه، همواره یکی از ابزارهای مهم تنبیه و تنبه برایکنترل جامعه وبههنجارسازی شهروندان و برقراری«نظم و نسق» بوده استو حالا جمهوری اسلامی به این صرافت افتاده است کهبرای آنکه واقعا “ندامتگاه” باشد و برای کاستن از دردسرهای کنونی باید به بیرون از شهر انتقال یابد. بردن زوری شهروندان بهبهشت به مدد«شلاق و بالاتر از شلاق»، که حکومت اسلامی در فازانحطاط و گندیدگی کامل خود ابائی از طرح صریح آن هادر تریبون های رسمی خود ندارد،ترجمان خود را فقط میتواند در ساختنزندانهای هرچه بیشتری پیداکند.زندان اوین هم چون جعبهسیاه رژیم، حامل اسراربیش از سه دهه جنایت اقتدارگرایان و تاراجگران بیمهارحاکمان است. از همین رو به عنوان میراثی تاریخی، بخشی از تاریخمعاصرایران را تشکیل می دهد و باید اوین با همهدیوارنوشته ها و پروندهایش، با اتاق ها و ابزار وآلات مخوف شکنجه اش، با صدها و هزاران بازجوی کینه ورزش، با بندهای گوناگونش که درطی حیات جمهوری اسلامی مداوما پر و خالی شده است، با خاطرات گفته و ناگفته زندانیانو مشاهدات ناگفته هزاران گمنامی که گذرشان به زندان اوین افتاده و هیچ گاه امکان ویا جرئت افشاءدیده های خود را نیافته اند، و خانواده ها و بازماندگان بسیارانی کهفله ای اعدام شدند و هیچ گاه فرصت افشاگری و دفاع از خود را نیافتند، و خلاصه اوین باهمه نشانه ها و قرائن خود، گنجینه بزرگی از اسرارناگفته ای است که افشاء وآشکارشدن آن ها می تواند دودمان هرحکومتی را بباد داده و ننگ جنایت علیه بشریت رابر پیشانی اش حک کند.پسآقای شهردار! تهرانرا باید در کلیتش هم درنمایههایش و همدرنانمایه هایش [پنهان مانده اش]به تصویرکشید. اگرواقعاشهردارتهرانوحامیان این پروژه ریگی به کفش نداشته و قصدپنهان ساختن و یا “معدوم کردن”جعبه سیاه جنایت هایرژیم را در سر ندارند، می توانند با تبدیل اوین به موزه و نمایشگاه سه دهه کشتار و جنایت، بناها و تصاویر و تاریخچه طولانی و خونین زندان اوین وصحنه های شکنجههاوکشتارهای صورت گرفته درآن رابه نمایش بگذارند، کهشایدهمعرض و طول پارک کفاف همه آن ها را ندهد.در این صورت مطئمن باشند کهقطعابرشهرت وجذابیتپارک و شماردیدارکنندگانآن خواهند افزود وتصویردقیق تری از سیمای شهرتهران و حاکمانشو آنچهراکه در پشتدیوارهای آن گذشتهو می گذردبه بینندگانارائهخواهند دادوبرای شخصشهردارهم «باقی الصالحاتی» خواهدبود که چه بسا در عبور از پل صراط بدادش برسد.!
وانگهی، همه می دانیم که حذف صورت مسأله به معنی حذف خودمسأله نیست. جمهوری اسلامی حتی یک روزهم بدون زندان و سرکوب و شکنجه و اعدام قابل دوام نیست.بنابراین سؤال مهم این است که با تخریب اوین قدیم بفرمائید،اوین جدید قراراست درکجا و با چه شکل و شمایل و با چندین برابرگنجایش و با چه نوع ادوات و تجهیزات مدرن تری ساخته شده است؟ سهم وزارتاطلاعات و اطلاعات سپاه و دادستانی و سایرارگان های رنگارنگ سرکوب در اوینجدیدچه خواهد بود؟.
2015-05-15 تقی روزبه
*1- «رئیس قوه قضائیه با تبدیل زندان اوین به پارک موافقت کرد»
http://www.radiozamaneh.com/218967
*2- دوسال پیش: در جمهوری اسلامی هتل ها به زندان ها رشک می برند زندان اوین باید بماند و اسرارنهفته در خود را بازگوکند!*