رحیم کریمیان
نوشته ای برای سالزوز نوروز تهیه کرده بودم و ویرایش نهائی آنهم برای انتشار پایان پذیرفته بود که بطور تصادفی در برخی از سایت ها و نیز فیس بوک به نظراتی در مورد جشن نوروز برخورد کردم که در وهله نخست ، به یاد سناریو ی” شادی یواشکی” افتاده ام . به خودم گفتم عجبا باز یک توطئه از طرف محافل امپریالیستی ، توطئه ای که با مذاق جامعه اسلام زده ، متناسب باشد . و ظاهرا هم منطقی بنظر برسد. بگونه ای که برخی از رفقای مبارز هم در دام این سناریو افتاده اند . آنها خیلی ساده اما متأسفانه این بار بغایت ساده لوحانه ، با متمسک کردن ، فقر و تنگدستی مر دم ، برگزاری جش نوروزی را بزیر سئوال بردند . این موضوع موحب شد که بجای انتشار تبریک نوروزی ، مقاله زیر را در انتقاد با نظر کسانی که برگزاری جش نوروز را بزیر سئوال برده اند ، منتشر کنم ، آنهم در شکل و فرم یک گفتگوی رفیقانه . چرا که کاملا با ادبیاتی که انسان را از اشتباه کردن می ترساند ، راحت نیستم.و در زمره کسانی هستم که معتقدند :انسان تنها جاذب الخطا نیست بلکه حتمی الخطا است و رشد انسان در برخورد مسئولانه با اشتباهاتشان می باشد.
دیروز تلفنی با نویسده یکی از مقالاتی که برگزاری جشن نوروزی را بزیر سئوال برده بود تماس گرفتم . ابتدا دلائل ایشان را در این مورد یکی بعد از دیگری پرسیدم . ابتدا از اینکه مردم برای برپایی یک چنین مراسمی مجبور به پرداخت هزینه کلانی می شوند صحبت کردیم . و تاکیدش بر این بود ،مردم قادر به تامین این هزینه ها نیستند . من ضمن ابراز تاثر ازتنگدستی و قبول آن دشواریها گفته ام : همینکه مردم ناراضی هستند و شکایت می کنند اما بالاخره نوروز را پاس می دارند، گویای یک حقیقت انکار نا پذیر است ! حقیقت این است که انسان در ذات خود مشتاق جشن و شادی است . او در جواب پاسخ داد : چرا در یک روز مشخص باید این کار انجام گیرد. انسان باید درونی شاد باشد البته شادی درونی نیز رابطه مستقیم با تمام پدیده های محیط اطرافش دارد . پاسخ دادم : شادی درونی یکی از ارزنده ترین هدایایی است که بشریت در طول تاریخ اما در برخی از موارد بشکل توهومی دبنال آن بوده است .ولی اگر روز ی منباب مثال ، تمام مردم به شادی دست یابند در آن صورت ابراز شادی درونی دستجمعی فرضی ما ، مثل سایر مسائل اجتمائی بیک قرارداد ،چه در شکل قانون و یا به چه بشکل رسم و رسوم ، نیاز مند است. اگر چنین شده ، که برگزار چش نوروز چنین است ، جامعه خیلی ساده در بزرگداشت آن فعال می گردد ، رسوم و یا هر اسم دیگری که به آن داده شود ،در زمرۀ. ضروریات زندگی محسوب می گردد. بالاخره باید در یک زمان مشخص ، به اجرا در آید. طبیعی است که در آن” ایام ” بقیه کار های اجتماعی تحت الشعاع قرارخواهند . اگر روزی فرصت د ست دهد ، پر بیراه نخواهد بود که ر وزهای عزا داری را که با طبیعت انسان و خصوصا عنصر آگاه همخوانی ندارد ، به روز جشن و شادی تبدیل کنیم هرچند که این بیک آرزو و یا فانتازی شباهت داشته باشد. در این زمان از من پرسید اگر مردم نخواهند آنوقت چی؟ جواب دادم همانطور که در بالا گفتم مردم و یا انسان در ذات خودشان ، گرایش به شادی دارند . انسان در توهم خود خدا را می آفریند و به او فضیلت های منتصب می کند ،که در حقیقت ، آن فضیلت ها آرمانها ی خود انسانها است .آروزی اوست ،رویکردش است . هرچند در برخی از موارد توهومی .این رویکر نشان میدهد که انسان در جهت فضیلت هایی حرکت می کند ، والا. اما از سوی دیگر ، همین انسان وقتی در مقاطعی دشواریهای مختلف از جمله تنگدستی وجود دارد برای تدارک کارهای هیجانی و شادی آفرین از جمله جشن نوروز. ممکن است از خودش نارضایتی هائی نشان دهد،اما همانطوریکه تاریخ در این مورد نشان داده است ،همیشه نوروز را پایدار نگهداشت .این رویکرد یعنی گرامی داشت نوروز برخلاف تصور از ناچاری نمی باشد . چرا که این کنش و واکنش را در مورد کار و یا تحصیل هم از خودش بروز میدهد . انسان نمی تواند “مشقت ” کار و یا تحصیل را بهانه کند ،و کار نکند همچنانکه مادری که از سلامتی روحی و روانی برخور دار است نمی تواند درد زایمان را برای نداشتن فرزند بهانه نماید . این با طبیعت انسان انطباق ندارد. در چنین موارد است که تسلیم شدن به این “بهانه” ها، تسلیم و یا دنباله روی تلقی می گردد. و در ضدیت با قاموس طبیعت ، علم و حهانبینی علمی است . گفت چرا باید اینقدر هزینه کرد آیا این یک تظاهر بی مورد نیست ؟ جواب دادم : ما می توانیم اینگونه جشن ها ر ا مطابق با وضع مالی خودمان تنظیم کنیم و یا در یک شرایط استتثنائی از آن حتی چشم پوشی کنیم ! اما از آنجائی که خوشبختی والا تزین آرمان بشری است لاجرم از آن نمی توان چشم پوشی کرد. این است راز بقای جنین جشن هائی ! پاسخ داد خوب این درست نیست ملت مجبور میشوند خرج های زاید بسیاری بکنند . بدون اینکه به اعتراض اش پاسخ بدهم به گفته خود ادامه دادم و گفتم : کمونیستها معتقدند سوسیالیسم و یا کمونیسم جامعه ی اسانی است و در این جامعه انسانها به خوشبختی واقعی می رسند و معتقدند برای رسیدن از جامعه سرمایه داری به کمونیسم دره ای عمیقی وجود دارد که از خون انسانها پر می شود !. و بعد در بارۀ آن اجبار ی که او از آن نام برد پاسخ دادم : : چه کسی مردم را مجبور به خرج کردن می کند.می توانید برایم توضیح دهید که این اجبار چگونه است و از چه طریقی انجام می شود؟ این اجبار قانونی است ، اخلاقی وفرهنگی است ، کدام سازمان احتماعی مجری این اجباری است که شما از آن یاد می کنید؟ . واقعیت های جامعه انسانی چه چیزی را برای ما ثابت می کند. در طول تاریخ ،نه اجبار آسمانی توانست مردم را “منزه” سازد و نه “قانون جامعۀ مدنی” توانست با زندان و اعدام ،اجباری را تحمیل سازد.مردم در طول تاریخ هزینه بس گزاف و طولانی مدت را پرداخت کرده اند ، اما تن به “اجبار” نداده اند و نمی دهند ، حنبش خود به خودی و انقلاب بهترین سند برای اثبات این مدعا است. بیائیم این حقیقت را بگونه دیگری بیان کنیم.: مردم حتی مؤمنین مرتکب گناه می شوند و ار مکافات ازلی ابائی ندارند و یا بگونه ای اعمال خودشان را توجیه می کنند پس چرا درطول تاریخ در این مورد یعنی جشن نوروز به آن توجیهات روی نیآورده اند.؟ جواب این است ، که کشش در ونی انسان برای شادی و خوشحالی است که انسان را بگونه های مختلف به شادی و هیجان می کشاند. در روز های اول انقلاب یک بار بدلائلی گذرم به تبریز افتاده بود ، د.ومین باری بود که از تبریز دیداری داشتم با وجود اینکه زبان مردم این خطه را نمی فهمیدم ، وارد قهوه خانه ای شده بودم که در آن جمعیت زیادی از مردمان عادی با هیجان خاصی ترانه ای را می خواند که ترجیح بند آن ، من فدائی ام بود حوانی را دیدم که تازه از کار خسته کننده ساختمانی وارد قهوه خانه شده بود از شنیدن این ترانه چنان بوجد آمد و ، انعامی به عاشیق پرداخت کرده بود که اگر اشتباه نکنم بمیزان نصف مزد روزانه اش بوده است ، من واقعا با دیدن اینهمه علو طبعی تعجب کرده بودم .تابستان بود هوا بسیار داغ و سوزان ، او که فقط موظف به پرداخت پول چند استکان جائی بود که بعد از کار مایه نشاط اش شده بود ،با این وجود ، آن انعام را بیدریغ پرداخت .؟ …