تحکیم وحدت : اقتدارگرایان چاره ای جز پذیرش مطالبات مردم ندارد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

جلوه گری دیگر بار آفتاب دلنشین مهر یادآور مهر و مهربانی شد و یاد یاران همراه زنده دل را باز در مشاممان ریخت. آنها که بار رشادت را در زمانه ای سخت، جانانه به گرده کشیدند. گروهی برای همیشه ترکمان کردند و در خاطرمان تا ابد سبز و راست قامت ماندند. و دلاوران دیگری که همچنان شیرینی آزادی هر کدامشان یادآور تلخی اندوه اسارت دیگریست، که آنجا که مهر نشسته بر دل از دل نمیتوان شست. یک سال پر نشیب و فراز دیگر گذشت و بار دیگر در آستانه مهر و بازگشایی دانشگاه ها قرار گرفته ایم.

اکنون پس از گذشت یک سال و اندی از انتخابات ریاست جمهوری و اتفاقات و فراز و نشیب های بسیار زیاد این دوره، شرایط ویژه ای بر جامعه و کشور حاکم شده است. اقتدارگرایان از چندین سال پیش چشم خود را بر بسیاری از واقعیات موجود بسته اند. راه راست اصلاحات تدریجی را با ناسپاسی کنار زده اند و به ناچار بر کجراهه ای پای نهاده اند که هر چه بیشتر به پیش می روند مشکلاتشان افزون تر و چراغ اقبالشان کم فروغ تر و از راه درست دورتر و دورتر می شوند. آن ها واقعیات یک جامعه رشدیافته که سطح معلومات و ارتباطاتش رشد قابل ملاحظه ای کرده و دنیایی دیگر می طلبد و سیاستی نوتر و زندگی متفاوت، را نمی پذیرد و درک نمی کند و بر اداره جامعه و کشور بر اساس روش ها و سیاست های ناکارآمد و حاکم کردن ایدئولوژی خود و ارزش های کم اقبال، سخت جانی می کنند.

نیروهای ایدئولوژیک هیچ گاه به ناکارآمدی سیاست های خود باور ندارند و همواره مشکل را جای دیگر و از جانب توطئه گرانی می داند که در اتاق های توطئه مشغول گره زدن بر دست و پایشان هستند. لذا چاره حل مشکل را در بگیر و ببند می بیند. آن ها تنها منافذ تنفس و حیات جامعه را می بندند. نهادهای مدنی و اجتماعی را با نگاه توطئه وار به تعطیلی می کشانند. کارشناسان خبره را تنزل می دهند و مداحان چرب زبان را بر صدر می نشانند. مخالفان و منتقدان خود را با تهمت توطئه گر به بند می کشند. این گونه است که نیازها و مطالبات جامعه روز به روز فزونی می گیرد اما مفری برای بروز و حتی رساندن صدای خود به گوش حاکمان نمیابد. در این شرایط است که این سیاست، کشتی بان را گام به گام به ورطه هلاکت می کشاند. اقتدارگرایان چاره ای جز پذیرش واقعیت های موجود چه در سیاست داخلی و خارجی، چه اقتصاد، چه فرهنگ و دیگر زمینه ها ندارند. هر چه چشم بر این واقعیت ها بیشتر بسته بماند مشکلات و بحران ها از هر سو بیشتر فزونی می گیرد.

امروز در اثر تصمیم گیری های اشتباه، بحران ناکارآمدی در تمام ارکان و شئون اداره کشور رسوخ کرده است و هر روز وضعیت وخیم تر از گذشته می شود. بیکاری، تورم و رکود صنعتی جلوه هایی از ویرانی اقتصاد کشور است. طرح ناگزیر موسوم به هدفمند کردن یارانه ها پیشاپیش خبر از یک بحران اقتصادی و اجتماعی عظیم می دهد. در حالی که حلقه محاصره جهانی هر روز تنگ تر می شود، سیاست خارجی صحنه جدل های فردی و تصمیمات خلق الساعه مقامات شده است. اختلافات و نزاعات گسترده و فرسایشی داخل حاکمیت به بخشی جداناپذیر از آن تبدیل شده است. سیاست ورزی و اداره کشور بدل به کلاف سردرگمی شده است که هر روز بر خود می پیچد و هزار آزمون آزموده شده را دوباره می آزماید و کوره راهی که انتهایش بن بست است را شتابان طی می کند.

تلاقی نیاز عمومی به اصلاحات اساسی، و امید و باور جمعی کثیر به تبلور این تغییر از طریق صندوق های رای وقتی با عهدشکنی مواجه شد، به جنبشی مردمی بدل شد که رشد کرد و سبز شد. این جنبش اگر چه نتوانسته در کوتاه مدت مطالبه تاریخی ملت ایران را، که همانا آزادی و دموکراسی است، به فعلیت بدل کند اما دستاوردهای بزرگ و ستودنی بسیاری را تا به امروز به همراه داشته است. به طوری که حتی اگر همه دستاورد جنبش سبز به همین موارد ختم شود خود امری سترگ و ستودنی خواهد بود. همبستگی ملی در شرایط از هم گسیختگی اجتماعی، یک دوره تجربه همگانی تلاش مسالمت آمیز و خلق راه های بدیع مقاومت مدنی، فراگیر شدن مطالبات عمومی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…، نزدیک شدن نظرات عمومی مردم، روشنفکران و سیاستمداران در خصوص شناسایی مشکلات موجود و راه حل آن ها، فرو ریختن خط قرمزها و دیوارکشی های تصنعی که در جهت تفرقه عمومی دامن زده می شدند و بسیاری دستاوردهای بزرگ دیگر.

جنبش سبز در پی سرکوب های شدید دچار سکوت شده است. این سکوت به معنای سکون و فقدان و نابودی این جنبش نیست. جنبشی که زاییده مطالبه ای همگانی است با سرکوب از بین نمی رود. تا آن مطالبات پابرجاست جنبش سبز مردم ایران نیز زنده است و به حیات خود ادامه می دهد. پرهیز از تلف کردن پتانسیل های موجود زیر چکمه سرکوب و بی پروا به دامان حوادث زدن خود نمایانگر رشد و بلوغی است که بر پیکره جنبش سبز حاکم است. این سخن البته به این معنا نیست که چشم را بر واقعیات موجود ببندیم و سرخوش در عوامل رویا سیر کنیم. جنبش سبز امروز نسبت به روزهای نخستین پس از انتخابات، در بعضی شئون به علل مختلف تضعیف شده است. در این مقطع بر خبرگان و روشنفکران همراه این جنبش است که دست به بازنگری و بازسازی ساختارها و استراتژی آن بزنند. همچنین بایستی در پی خلق شیوه های نو جهت ایجاد پیوند با اقشار مختلف جامعه بود.

در این میان دانشگاه ها به مثابه بخشی از پیکره اجتماع به تبع دیگر بخش های آن، متاثر از فشارها و سرکوب های شدیدی که همه روزه بر پیکره کاردآجین شده آن وارد می آید، روزهای سختی را صبوری می کند. آنان که دشمن دانش و دانشگاه هستند بر مصادر امور تکیه زده اند. روزی یکی از عدم نیاز به رشته های علوم انسانی سخن می گوید، دیگری از عدم پذیرش دانشجو و دیگری سودای با خاک یکسان کردن دانشگاه را در سر می پروراند. و چه ساده لوحانه این خیالبافی های کودکانه را بر زبان می آورند تا به عنوان وزیر و معاون نامشان میان بدنامان تاریخ علم و آگاهی برای همیشه ماندگار شود. دانشگاه همان گونه که پیش از این هم نشان داده بر ذات خود استوار می ماند. حتی اگر چند صباحی استاد و دانشجو و کتاب و درس و مشقش را با هرزه گری های ایدئولوژیک بفرسایند. مگر دیگر بار، آن هم با شدتی و حدتی بسیار فراتر از این، دست به تصفیه دانشگاه نبردند و عاقبت کار را همه دیدند و دیدیم. چه این که این بار اتفاقات تراژیک گذشته به شکل کمدی در حال اجراست.

حرکت های حق طلبانه، مدنی و شناسنامه دار دانشجویی در طول یک سال اخیر با سرکوب شدید نهادهای امنیتی و نظامی مواجه شده است. سرکوبی که باز نمایانگر تلاش برای بستن یکی دیگر از منافذ تنفسی جامعه است. در این میان غالب دانشجویان که همواره ظرف فعالیت های سیاسی-اجتماعی خود را فضای علنی دانشگاه و تحت شعارها و مطالبات مشخصی تعریف کرده بودند در حال بازتعریف و اتخاذ استراتژی های جدید برای فعالیت هستند. سال تحصیلی که اکنون در آستانه آن قرار داریم برای فعالین دانشجویی سال بازتعریف فعالیت ها و تدوین استراتژی های جدید فعالیت است. در این سال در صورت تداوم سیاست سرکوب از طرف حاکمیت، فعالیت های دانشجویی در شکل و قالب های گذشته کمتر قابل اتکا است و نقش و جایگاه تشکل های شناسنامه دار در فعالیت های دانشجویی نیازمند بازنگری است.

جنبش دانشجویی به مثابه یک جنبش آزادیخواه که طالب دموکراسی، رعایت حقوق همگان، پاسخگویی حاکمان، به رسمیت شناخته شدن سبک های مختلف زندگی و آزادی های اجتماعی است، چونان رودی راه خود را علیرغم سنگ های خارای سرکوب که سد راهش شده و می شوند میابد و آن را تداوم می بخشد. رودخانه جنبش دانشجویی به مقتضای مسیر، سطح و عمقش در یک مقطع پرشور و پرحرارت و در مقطعی دیگر آرام در حرکت است. دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه ها اگر چه در یک سال گذشته متحمل سنگین ترین فشارها و سرکوب ها بوده اند و احکام صادره برای دو عضو شورای مرکزی این تشکل، بهاره هدایت و میلاد اسدی، خود گویای میزان حساسیت اقتدارگرایان بر این نهاد مدنی است، اما تمام تلاش خود را کرده و می کند که همچنان حضور و نقش خود را در جنبش پرافتخار دانشجویی ایران حفظ کنند و تداوم بخشند.

شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن تبریک آغاز سال جدید تحصیلی ۸۹-۹۰ به تمامی دانشجویان و اساتید بر خود لازم می داند که بر ایستادگی و پایمردی زندانیان سیاسی خصوصا دانشجویان و اساتید در بندی که تاوان آزادیخواهی و حق طلبی خود را می دهند درود بفرستد. بهاره هدایت، میلاد اسدی، مجید توکلی، ضیا نبوی، علی ملیحی، مهدیه گلرو، مجید دری، یاسر ترکمن، نیما نحوی، علی پرویز، کوهیار گودرزی، ارسلان ابدی، نادر احسنی، صدرا آقاسی، محمد پورعبدالله، سینا گلچین و ده ها دانشجوی زندانی دیگر در کنار آقایان محسن میردامادی، داوود سلیمانی و دیگر اساتید در بند به همراه اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت آقایان علی تاجرنیا، عبدالله مومنی، علی جمالی، حسن اسدی و همچنین زندانیان سیاسی چون دکتر احمد زیدآبادی، مهندس کیوان صمیمی، بهمن احمدی عمویی، منصور اسانلو و بسیاری دیگر امروز از جمله سرمایه های جنبش آزادیخواهی ایران زمین اند. در این میان بایستی جای خالی یاران دبستانی دیگری که در این مدت به تیغ کین جان باختند و یا به تیغ حذف و ستاره دار شدن گرفتار آمدند و ناجوانمردانه از ادامه تحصیل بازماندند هم اشاره کنیم.

به این امید سال تحصیلی جدید را آغاز می کنیم که در آینده نزدیک جنبش آزادیخواهی مردم ایران شاهد آزادی را در آغوش بکشد، به این امید که یاران و اساتید در بندمان را به زودی در کلاس های درس در کنار خود ببینیم، به این امید که دوباره در کلاس هی درس اساتید خبره ای که اخراج و یا بالاجبار بازنشسته شده اند شرکت کنیم، به این امید که کلیه دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل حق خود را بازیابند.

بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم/ وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را/ گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم

گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می/ دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم

چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم/ گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم

شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ۳ مهرماه ۱۳۸۹

 
 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.