مازیار شکوری گیل چالان
«قدرتهای غربی توافقی را پیشنهاد کردهاند که اجازه فعالیت صلح آمیز هسته ای را به ایران میدهد و در عین حال تضمین میکند که ایران برای ساخت سلاح اتمی تلاش نخواهد کرد. اختلافات میان دو طرف در جریان مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک کاهش پیدا کرده و ایران به مفاد توافقنامه موقت پایبند بوده است. موضوع توافق هسته ای با ایران دیگر فنی نیست، بلکه به اراده سیاسی بستگی دارد. ایران قاعدتا باید بتواند پیشنهاد قدرتهای جهانی را بپذیرد، اما معلوم نیست که چنین خواهد کرد یا نه؟»
این سخنان را چند روز قبل باراک اوباما رئیس جمهور امریکا پیرامون پرونده اتمی حکومت فقیه ایران و روند مذاکرات هسته ای پیرامون نشست مونیخ عنوان کرده است. اما آنچه از بیانات رئیس جمهور ایالات متحده به ذهن متبادر می شود چیست؟؟؟
اول: پیش از این حکومت فقیه ایران در مذاکرات ژنو تسلیمنامه اتمی را به امضای خود مزین و بر مفاد آن متعهد شده است. برابر تسلیمنامه ژنو حکومت فقیه بسیاری از فعالیت های اتمی خود را تعطیل کرد. تسلیمنامه ژنو تا بدانجا دستان اتمی جمهوری اسلامی را بست که حتی به گونه ای شفاف در مورد رآکتورهای اراک، فردو و نطنز مفادی را مصوب نموده بود.
دوم: تسلیمنامه ژنو از بار حقوقی بسیار بالایی برخوردار بوده و چنانچه جمهوری اسلامی در صدد آن بر می آمد که مفاد آن را نقض و معاهدات را مخدوش نماید مسلم با گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی به پنج بعلاوه یک پرونده مذکور به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع و در نهایت هر گونه اقدامات تنبیهی از قبیل اعمال تحریم های شدید تر و برخورد های نظامی علیه حکومت فقیه می توانست به بهانه اقدام علیه امنیت جهانی در دستور کار شورای امنیت قرار گیرد. در این مورد به نوشتاری با عنوان “توافقنامه ژنو و سری زیر گیوتین” مراجعه شود.
سوم: رجوع به مناظرات انتخابات ریاست جمهوری در حکومت فقیه به خوبی این مهم را بیانگر بود که، پرونده اتمی رژیم از حق مسلم تهی و به معضلی مسلم برای حاکمیت بدل شده بود. با یاد آوری مجدد مناظرات کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آنچه به بهترین وجه ممکن مشهود بود اینکه، جدی ترین چالش ها بر سر چگونگی مواجهه با چالش اتمی میان سه کاندیدای دیپلمات یعنی روحانی، ولایتی و جلیلی ظهور و بروز یافته بود. با علم به این واقعیت تلخ باید بر این مهم صحه نهاد که کفکیر حکومت ولایی چه به جهت سیاست خارجی و داخلی و چه به جهت سیاست اقتصادی به ته دیگ برخورد کرده بود و از این جهت حکومت ولایی فقط و فقط در این جهت گام می نهاد که به هر طریق ممکن جام زهر را سرکشیده و معضل اتمی را بی سرو صدا به پایان رساند.
چهارم: اکنون پرونده اتمی ایران از حد و مرز صرف یک مسئله حقوقی و سیاسی بین المللی فراتر رفته و به دوئل اتمی در داخل دو کشور ایران و آمریکا تغییر ماهیت داده است. در آمریکا سیاست های اتمی کاخ سفید مورد اعتراض رقبای جمهوری خواه قرار گرفته و جمهوری خواهان موفق شده اند کرسی های کنگره را از حامیان کاخ سفید باز پس گیرند. اکنون کاخ سفید بر آن است تا بتواند از پرونده اتمی جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری آینده سود جسته تا کاخ سفید را برای دموکرات ها تضمین نماید. اما در ایران هم وضعیت متفاوتی با امریکا ندارد. دیکتاتور فقیه ایران با ایدئولوژیک نمودن بحث هسته ای و شیوع شعار “حق مسلم ماست” در توان ندارد با شهامت تمام مسئولیت فضاحتی را که به بار نشانده و اکنون پلیدیش بر ملت ایران باریده را به عهده گرفته و علنا به مردم ایران اعلام دارد که یا از حق مسلم عدول کرده و تسلیم باطل شده و یا از ابتدا حق مسلمی در کار نبوده و او تبلیسی ابلیس وار در کار آورده و امروز ملتی میباید هزینه حماقتش را تاب تحمل آورد.
پنجم: نطق اخیر باراک اوبا ما از وجوهی قابل تأمل میباشد. اولین وجه اعلام موضع او به سیاست داخلی و جنگ قدرت میان کاخ سفید و کنگره بازگشت میکند. در بعد داخلی کاخ سفید روند پرونده اتمی را به رخ کنگره نشینان کشیده و با بین این نکته که:« اختلافات میان دو طرف در جریان مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک کاهش پیدا کرده و ایران به مفاد توافقنامه موقت پایبند بوده است» مدعی میشود که برابر تسلیمنامه تحمیلی به حکومت فقیه ایران توانسته به بهترین وجه ممکن سیاست اتمی ولایی را کنترل و ممانعت از ادامه فعالیت ها را تضمین نموده و بیش از این تضمین نماید.
ششم: در وجه خارجی اعلام موضع باراک اوباما پاسخی صریح به دیکتاتور فقیه ایران بود. یک روز قبل از اظهارات باراک اوباما علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در اظهار نظری عنوان کرده بود:
«این حرف را که می گویند در یک برهه درباره اصول کلی توافق شود و بعد درباره جزئیات، نمی پسندم. با تجربهای که از طرف مقابل داریم، این را وسیله ای برای بهانه گیری های پی در پی در جزئیات خواهند کرد . . . توافق نکردن بهتر از توافقی است که با منافع ملت ما در تضاد باشد و باعث تحقیر ملت بزرگ ایران شود . . . حربه تحریم را از دست دشمن بگیرند. اگر توانستند که چه بهتر، اما اگر نتوانستند همه بدانند که راه های فراوانی در کشور هست که این حربه را کند می کند»
آنچه بیان خامنه ای بر آن دلالت دارد اینکه، او دقیقا از وضعیت رقابت سیاسی ما بین کاخ سفید و جمهوری خواهان کنگره بر سر انتخابات آتی ریاست جمهوری بر سر تصاحب کاخ سفید کاملا واقف بوده و بر آن بر آمده تا پیامی را به کاخ سفید مخابره نماید که در صورت در نظر نداشتن منویات او بر اتمام مذاکرات توافق را نخواهد پذیرفت و در این صورت دموکرات ها باید از کاخ سفید نقل مکان نمایند.
هفتم: دیکتاتور فقیه در ژنو با امضای تسلیمنامه رسما از شعار حق مسلم برای همیشه تاریخ پا پس کشیده . در این باب محمد فروزنده رئیس بنیاد مستضعفان و جانباران و از نزدیکان دیکتاتور فقیه در اظهار نظری بیان داشته بود:
«همان روزی که توافق ژنو صورت گرفت، همه چیز تمام شد. توافق ژنو، مانند قرارداد پانصد و نود و هشت است. نظام تصمیم به بسته شدن این پرونده گرفته است. آنچه از الان به بعد اتفاق می افتد، فقط جلسات کاری است. قرارهایی که برای تسهیل کار هستند. دیگر نه آمریکا و نه ایران، قصد کش دادن این ماجرا را ندارند. ایران به دانش هسته ای دست یافته و دنبال بمب اتم هم نیست. حالا اگر یک عده ای شلوغ کاری می کنند و می خواهند سنگ بیندازند، برای این است که خودشان روی خط باشند. من به چند نفر از آنها نیز پیغام داده ام که شلوغ کاری نکنید، اما آنها گوش نمی دهند. کار خودشان را می کنند. می خواهند خودشان را زنده نگه دارند»
اما آنچه برای دیکتاتور فقیه ایران بسیار حائز اهمیت بوده و میباشد در دو مورد خلاصه می شود. خامنه ای به هیچ وجه من الوجوه تمایل ندارد که جام زهر در برابر دیدگان ملتی سر کشد که هر لحظه در انتظار فرو ریختن قداست دروغینش میباشند. اما دومین نکته در بیان خامنه ای که دقیقا از ضمیر نا خود آگاه او طراویده اینکه، تحریم ها رژیمش را به زانو در آورده و او را مستأصل نموده است. حال او به جد خواهان این مهم است که هر چه سریعتر مذاکره نهایی شده و جام زهر را در خفا سر کشد تا تحریم ها سریع تر مرتفع و حکومتش از ورشکستگی اقتصادی جان بدر برد.
هشتم: اوباما نیز همچون دیکتاتور فقیه یک روز پس از اعلام موضع خامنه ای به نیکی نشان داد به وضعیت او و رژیم به گل نشسته اش وقوف کامل دارد. اوباما علم بدین مهم دارد که خامنه ای از هر زاویه که بنگریم محتاج به پذیرش قریب الوقوع تسلیمنامه نهایی است. با این داشته ها او پیام نهایی را برای بیت رهبری مخابره کرده و با بیان این نکته که:
«موضوع توافق هسته ای با ایران دیگر فنی نیست، بلکه به اراده سیاسی بستگی دارد»
به خامنه ای گفته است، باید جام زهر را نه در خفا، بلکه در عیان و جلوی چشم ملت ایران و جهانیان سر بکشد تا همواره اوباما و دموکرات ها بتوانند از به زانو در آوردن او و مخدومه نمودن پرونده اتمیش نهایت استفاده را در انتخابات آتی ریاست جمهوری برده و حضور خود را هم چنان در کاخ سفید تضمین نمایند. اوبا ما با این بیان که:
«ایران قاعدتا باید بتواند پیشنهاد قدرتهای جهانی را بپذیرد، اما معلوم نیست که چنین خواهد کرد یا نه؟»
در صدد توجیه دیکتاتور فقیه بر آمده و با صراحت به او یاد آوری کرده که، راهی جز تسلیم در برابر خواسته های کاخ سفید ندارد. گویی نتیجه بازی اتمی برای کاخ سفید هرچه که باشد، برای بیت رهبری فقط و فقط تسلیم است و دیکتاتور فقیه راهی و چاره ای جز به در آوردن خرقه تقدس و بر تن کردن جامه ذلت نداشته و ندارد