محسن هاشمی
مردان قدرتمند و دیکتاتور همگی در یک چیز اشتراک داشتند که همه آنها با مقاومت مدنی بی خشونت از قدرت کنار گذاشته شدند و این زمانی اتفاق افتاد که همه مردم با اتحاد در مقابل قدرت سرکوبگر دست به مقاومت زدند،در فیلیپین آن را قدرت مردم نامیدند و معمولا آن را مقاومت مدنی مینامند،سلاح بی خشونتی است که مردم معمولی آن را علیه رهبران سرکوبگر به کار میگیرند.
مقاومت مدنی نیز به مشارکت عده انبوهی از مردم دارد ولی تنها تعداد زیاد مردم کافی نیست .مشکل فعالیتهای بی خشونت این است که در آنها لزومی برای نظم شدید،آموزش و استراتژی و برنامه ریزی و آموزش و به کار گیری افراد و سایر موارد لازم برای یک جنبش احساس نمیشود،مبارزات بی خشونت نمیتواند به طور خود جوش اتفاق بیفتد،باید سیستماتیک باشد و اینها زمانی شکل میگیرد و به راه میافتد که شرایط غیر قابل تحمل شود ،مردم خود را سازمان میدهند و بعضی اوقات رهبران اتحادیهها یا گروههای حقوق بشر یا نهادهای مژبیپیش قدم میشوند و یا همه آنها با هم دست به این اقدام میزنند.
مهمترین عامل در این نوع مبارزه جلب توجه دیگران است و مبارزهای که در جایی جلب توجه نکند ،کوششی ابس و بی حاصل است .اگر مبارزه میکنید باید تا آنجا که میتوانید نظر مردم را به انگیزه و هدف خود جلب کنید .در آغاز ترس و بی میلی و تصور بر شکست ناپذیری دشمن مشکلات اصلی هستند،در شیلی ده سال طول کشید تا دموکراسی خواهان مخالف حکومت توانستند بر بی میلی و ترس غلبه کنند.
در این راه تضاهراتهای خیابانی میتواند بسیار موثر باشد،اما تنها یکی از روشهای مقاومت مدنی است ،یکی از صدها تاکتیک این مبارزات و اگر تظاهرات به صورت پراکنده و برق اسا نباشد ،گاهی برای پلیس سرکوب بسیار آسان خواهد بود و این نوع تظاهرات میتواند شما و دیگران را در معرض خطر قرار دهد،تا وقتی که نتوانید توده انبوهی از جمعیت را سازمان دهید و تاکتیکهای دیگر را هم به خدمت بگیرید،اینگونه تظاهرات عمومی کم اثر میشود و شما را هم ساده جلوه میدهد.راههای دیگر تنها به تصمیم شما بستگی دارد ،جلسه بگذارید ،در مورد آن بحث و برنامه ریزی کنید که چرا و چه وقت میتوانید شروع کنید .با در نظر گرفتن همه مورد راهبرد خود را برنامه ریزی کنید،اعتصابات و بایکد ابزار قدرتمندی هستند که تعداد زیادی از مردم میتوانند در آن شرکت کنند،بدون اینکدر معرض گاز اشک آور ،ضرب و شتم و بازداشت قرار بگیرند .تمام مردم میتوانند در جنبش مشارکت داشته باشند ،کودکان،زنان،مردان،جوانان و بزرگسالان میتوانند سهم خود را ادا کنند.به طور مثال در آفریقای جنوبی فعالین ضدّ تبعیض نژادی ،کاسبی سفیدها را بایکد کردند،دهها هزار نفر از مشتریها منطقه سفیدها را تحریم کردند،آنها قانونی را نشکستند و خود را در معرض آزار و اذیت قرار ندادند ولی وقتی قدرت خرید خود را از آنها دریغ کردند،صاحبان مشاغل سفید پوست به نارضایتی آنها توجه کردند و به صورت متحدین برای تغییر در آمدند.
در این نوع مبارزه نیز خاصی به رهبر کاریزماتیک نیست،تنها چند جنبش مقاومت مدنی رهبران کاریزماتیکی چون گندی و مارتین لوتر کینگ داشتند.شیلی،صربستان و دهها جنبش موفق بی خشونت دیگر چنین رهبرانی نداشتند و اگر جنبش بیش از حد به یک رهبر وابسته باشد و آن رهبر بازداشت شود ممکن است جنبش از نفس بیفتد روش کار پلیس این است که اول رهبران را دستگیر کند ولی با ایجاد لایههای مختلف رهبری میتوان دست به پیشگیری زد وقتی رهبری در جنبش پراکنده و ناشناخته باشد ،دستگیری همه آنها امکان پذیر نیست و حتی اگر رهبران در سطوح بالا دستگیر شوند جنبش ادامه پیدا میکند.
آری باز هم نمیتوان منکر آن شد که مقاومت بی خشونت در مقابل هر رژیمی کار نمیکند،در حقیقت بسیاری از مردم در اینکه این شیوه بتواند علیه رژیمهای بی رحم و سرکوبگری همچون جمهوری اسلامی کار کند شک دارند ولی به طور مثال جنبش همبستگی در لهستان در برابر رژیمی استالینی به سبک اتحاد جماهیر شوروی پیروز شد و شورای نظامی پینوشه شکست خورد ،در آفریقای جنونی عملیات متعدد همراه با فشار بینالمللی ،رژیم تبعیض نژادی را وادار به مذاکره کرد.مقاومت مدنی در بسیاری از شرایط که ناامید کننده به نظر میرسید،به پیروزی رسید ،زیرا سازماندهیهای متعدد سبب شد که آفریقای جنوبی پیروز شود ،این سازمانها به دولت فشار آوردند و در نهایت به تغییر انجامید و منظر من این است که رژیم مات شد و در بن بستی گرفتار آمد که دیگر نمیتوانست واکنشی داشته باشد.
ما این را میدانیم که رژیم جمهوری اسلامی سرکوبگر است و باید انتظار خشونت را داشته باشیم و دشمن ما به این سادگی تسلیم نمیشود ،هر چیزی که با خشونت به دست بیاید باید با خشونت آن را هم حفظ کرد ،به همین دلیل است که ما خشونت را قوت گروه ضعیف میدانیم،آنچه از طریق خشونت به دست بیاید ،برای نگهداری آن باید به خشونت متوسل شد.اما خشونت مخالفن را در شیلی،صربستان و هندوستان متوقف نکرد.
وقتی از زور برای مبارزات بی خشونت استفاده شود ،نتایج ممکن است آنگونه که مقامات حکومتی انتظار آن را دارند نباشد،مثل قانون نیوتن که وقتی فشار و سرکوب را بالا میبری ،میزان مقاومت نیز افزایش مییابد .در این مقاومت قانع کردن حکومت به عقب نشینی جایی ندارد ،زیرا نمیتوانیم به وجدان دشمن خود متوسل شویم ،هدف ما باید این باشد که هزینه سرکوب را آنقدر بالا ببریم که برایش دیگر قابل تحمل نباشد ،تحمیل هزینه اقتصادی یک روش مصر است،روال زندگی معمولی را مختل کنید ،نشان دهید که مقامات دیگر کنترلی بر اوضاع ندارند و وقتی مقامات اعتبارشان را نزد مردم از دست بدهند ،نافرمانی و مقاومت ساده تر میشود ،کاری کنید که رژیم احمق و بی کفایت جلوه کند ولی هر کاری که میخواهید بکنید به استراتژی نیز دارد،بعضی اوقات عدهای فکر میکنند که مقاومت نظامی موثر است اما آن نیز به پول زیاد و آموزش دارد و بسیار شکننده است و مقاومت مدنی بی خشونت گسترده کارنامه موفق تری نسبت به مبارزه نظامی دارد ،اما کسی آن را برای ما انجام نمیدهد ،ما خودمان باید اقدام کنیم.در این راه شرایط متفاوت اما مبانی مشترک هستند.اتحاد،برنامه ریزی و حفظ انضباط مبارزات بی خشونت شروط لازم برای پیروزی هستند.این اصل بنیادی را به خاطر بسپارید ،اگر مردم سر کار نروند ،مالیات نپردازند و از خواستهای حکومت سرپیچی کنند ،هیچ ککمی نمیتواند حکومت کند،حتی وفاداری نیروهای سرکوبگر به خصوص در میان ردههای پایین هم به طرز باور نکردنی کم میشود و نافرمانی مدنی موازنه قدرت را به سمت مردم تغییر میدهد و در وفاداری نیروهای سرکوبگر و پلیس خلال ایجاد میکند و تغییر حکومت عملی میشود و ما از هم اکنون میتونیم این مبارزات را با هم شروع کنیم و در اتحاد به پیروزی برسیم.
به امید آزادی و پیروزی مردم ایران
محسن هاشمی