امروز در مطلبی که خانم شهلا دانشور در نقد مطلب “من شارلی ابدو نیستم”. بنام “رضا رخشان باز هم در دفاع از ارتجاع اسلامی “را خواندم. همانطور که در عنوان مطلب ایشان آمده است ایشان شارلی ابدو هستند. و هرگونه نقد شارلی ابدو بودن را بر نمی تابند وانرا در خدمت فانتامنتالیسم اسلامی میدانند.از نظر ایشان شما یا شارلی ابدو هستید ویا دشمن آن. راه دیگری وجود ندارد.خانم دانشور؛ شارلی ابدو بودن افتخاری ندارد. بنیامین نتیاناهو که سردسته همه جنایتکاران است هم شارلی ابدوست. بارک اوباما و کامرون وهمه عناصر سرمایه داری که نقش اساسی در پیدایش این رادیکالیسم داشتند هم شارلی ابدو هستند.اگر شما درین صف احساس افتخارمیکنید ، مبارکه.من حرفی ندارم. خوش بگذره. اما من نمیخوام در کنار جنایتکارانی باشم که هم عامل درد ورنج انسانها زحمتکش و بدبخت هستند و هم خود را در نقش منجی انسانیت جا میزنند.این درحالیست که ، القائده و داعش و هر کوفت زهرمار دیگری هم محصول و هم در خدمت منافع سرمایه داریند. چرا که با استفاده از اعمال تندروانه افراطیون و درکنار اقدامات بعدی که بمنظور عکس العمل، این کشورها انجام میدهند بواقع هدف غائی همانا، سلطه وهژمونی هر چه بیشتر بر منطقه مهم خاورمیانه است.و طبیعست که درین راستا متاسفانه خونی هم که برزمین ریخته میشود، چه روزنامه نگارباشد وچه سرباز ومردم عادی؛مدیا سرمایه داری افکار عمومی را در جهت اهداف بورژوازی سوق میدهند.این آنها هستند که به شما القا میکنند که دشمن کیست؟ و دوست هم قرار است که باشد؟ حال اگر شما در کنار جنایتکاران خوش هستید. خب باشید.اما من شارلی ابدو نیستم.
رضارخشان
بهمن ماه/1393.