سلام و درود به همه مبارزان راه آزادی و عدالت؛
من زانیار مرادی زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج هستم. فرارسیدن سال تازه میلادی را به عموم مردم به ویژه پیروان مسیحیت تبریک عرض نموده و سالی پر از صلح و آزادی برای همه آرزومندم.
من از 11 مردادماه 1388، پشت میلههای ناعدالتی و نادادگرانه، به اتهامی که هرگز مرتکب نشدهام زندانی هستم و در طول این سالهای حبس و شکنجه، صدایم به جایی نرسیده است.
همیشه روی زبانم ایکاشی هست که روزی دادگاهی عادل تشکیل شود و بیگناهیام را در آن فریاد بزنم. دادگاهی که بتواند حقم را بستاند و سزای مجرمان و قاتلان و ناقضان واقعی حقوق بشر را بدهد. جوانیام، شادیام، آرزوهایم، نفسهایم و خاطرات شیرینی که باید داشته باشم را هر لحظه زیر سایه دار اعدام درمییابم و هنوز امیدوارم به انسانهای مبارز و آزادهای که در خارج از زندان، حقوق انسانیام را از جانیان واقعی بستانند.
آمنه مادرم برایم نامه نوشته و گفته: «زانیار من فرزند ملت است» او به من افتخار میکند و میگوید هرچه در زندان هستی و رنج میکشی و در حال مبارزه هستی، من هم در بیرون از زندان با تو سهیم هستم؛ چه در مبارزهات چه در مقاومت و رنج کشیدنت. مادرم میگوید ما باید به وظیفهای که در برابر ملت داریم عمل کنیم.
مادرم از جنس درد و مقاومت است. تمام مادران کردستان اینگونه زیستهاند و فرزندانشان را بار آوردهاند که هرگز ناعدالتی را نپذیرند. مادر گیسو سپیدم، آمنه روسفیدم، من هم ناعدالتی را نمیپذیرم و تا نفس آخرم مبارزه میکنم. من بیگناه هستم و سالهای جوانیام را تباه کردند.
فرزندان کردستان درباره ظلم، بیعدالتی، قتل، غارت و چپاول چه در زندان و چه خارج از زندان مقاومت میکنند. از اتحاد یگانه زندانیان سیاسی کُرد بند 12 ارومیه گرفته تا مقاومت کوبانی و شنگال، یک درس به ملت ما میدهد و آنهم اتحاد و روحیه مقاومت مردم آزادیخواه است.
مقاومت زندانیان ارومیه یک پیام سیاسی و نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی زندانیان سیاسی کُرد در زندانهای بیعدالتی است. فرزندان کردستان در سراسر زندانهای ایران در بدترین شرایط پراکنده شده و در تبعید هستند. آنها با شدیدترین برخوردهای غیر انسانی روبرو هستند اما هرگز تن به بی عدالتی نمیدهند.
من به عنوان یک زندانی سیاسی، مقاومت پیروزمندانه زندانیان سیاسی ارومیه و مقاومت کوبانی و شنگال را میستایم و آن را نگین درخشان مبارزات آزادیخواهانه ملتم میدانم. ما زندانیان سیاسی در بند، خود را فرزندان راستین مقاومت و آزادی ملتمان میدانیم و سال جدید را با این روحیه آغاز میکنیم. ما به مادران شهیدان درود میفرستیم و خود را فرزند مادران کردستان میدانیم.
پرونده من و لقمان در این سالی که گذشت در شرایطی نامشخص و مبهم گذشت. به دلیل کارشکنیها و تعلل عامدانهای که در پرونده ما از آغاز تاکنون وجود داشته، متاسفانه پیشرفتی در راستای اثبات بی گناهی ما صورت نگرفته است. انگار فرصتسوزی میکنند تا مدارک و اتهامات تازهای خلق کرده و به ما منتسب کنند. از اتهام ارتباط و همکاری با حزب کومهله گرفته تا جاسوسی برای کشورهای خارجی و دهها ادعای غیرواقعی و کذب را به ما نسبت دادند. در حالی که همه این اتهامات دروغ محض بوده و هرگز واقعیت نداشته و ما و مردمی که ما را میشناسند میدانند که حقیقت این است که ما بی گناه هستیم. تابهحال نیز باید این پرونده بسته میشد و ما تبرئه میشدیم و خسارت مادی و معنوی به ما پرداخت میشد، اما در واقع پرونده به صورتی کاملا مشکوک به سوی دیگری میرود.
از اعترافهای اجباری زیر شکنجههای طاقتفرسا گرفته تا جوسازی و مدرکسازی و شاهدسازی برای ما! هیچکدام نتوانسته راهگشای پرونده ما شود. شاهدانی به دادگاه معرفی کردیم، یکی به دلیل تهدیدهای افرادی ناشناس فراری شد و دیگری تاکنون شهادتش در دادگاه موثر واقع نشده است!
دادگاه مجدد با تاخیر قرار بود برگزار شود که تابحال نشده است. گویا فقدان مدارک برای اثبات گناهکاری ما در دسترس دادگاه نبوده است. به جای اینکه مدارک برای اثبات بی گناهی ما مورد بررسی قرار گیرد؛ دادگاه به جلسهای در آیندهای نامعلوم موکول شد.
من و لقمان همچنان خواستار اعاده دادرسی در یک روند سالم قضایی هستیم. جهان باید بداند که ما بی گناهیم و خواهان محاکمه مجرمان واقعی در این پرونده هستیم. مادرم، پدرم، خواهر کوچکم و برادرم باید بدانند که فرزندشان بیگناه تا پای دار رفته است. ما از همه آزادیخواهان، حقجویان، برابریطلبان و مبارزان راه آزادی میخواهیم از ما دفاع کنند. از تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری، مدافعین واقعی حقوق بشر، سازمانهای جهانی دیدبان و ناظر حقوق بشر میخواهیم تا صدای حقطلبی و عدالتخواهی ما باشند و از هیچ کوششی فروگذار نکنند.
به امید برقراری آزادی و عدالت
زانیار مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام محبوس در زندان رجایی شهر کرج
جمعه ۵ دیماه ۱۳۹۳ – ۲۶ دسامبر ۲۰۱۴