آنتقاد از اسلام واجب است. اما نوشتاری سطحی و شعار گونه به سان همین نوشته از دیگرانی که ژرفنگرند انگیزه زدایی خواهد کرد. جنایات اسلام و مسلمانان در جهان همانند ندارد. بنا بر این نیاز مبرم است تا فلسوفان و شاعران و متفکران و هنرمندان به آن بپردازند. معلوم نیست چرا یک ولتر٬ چرا یک روسو٬ چرا یک راسل و هوگو از این دین مبین بیرون نمی آید. قرآن بخودی خود نشان از صبعیت و وحشی گری و ضدیت اسلام با انسان است. چرا کسی چیزی درخور نمی نویسد. با سفارش دوستان مقاله ی محمد هادی معصومی را خواندم. ایشان واقعا بدرستی درد و درمان را احساس کرده اما او هم چنان ود می گوید با دلهره و در یک مجلس سخنانی را به سرعت بر زبان و آنگاه به قلم آورده است. اما اسلام را باید همچنین از طریق خشونتش و هم دیرپایی جنایت و خشونتش مورد کنکاش قرار داد. معلوم نیست کسانیکه که استخوانی خرد شده از اسلام دارند و در خارج از کشورند و هم بضاعتش را دارند و در سطحی متفکرانه هستند با نام و نشان چیزی محکم در رد این دین آدمخوار و آدمکش و آزادیکش نمی نویسند. بدبختی ایران فقط اسلام ناب و ضد آزادی و ضد انسان نیست. بدبختی ما کسانی هستند که ضد این دین دینند و یواشکی در دلشان این ضدیت را زمزمه می کنند.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو