بیاد آن مطهری بزرگ که از ایران و ایرانی متنفر بود و دشنامهایش می داد. بنده ده بار به قبر ان بزرگوار ضد ایرانی ریده ام

رهبری ریده ست اندر جانماز تا این امت خورد قدر نیاز یا کند بو وقت قمبل کردنش در رکوع و در سجودی باوقار رهبری ریده ست اندر جانماز تا که این امت شود بس سرفراز رهبری ریده ست اندر جانماز تا آن رهبر بخوابد ٬ خواب ناز ریدن رهبر جهاد اکبر است ریدن او ریدن پیغمبر است ریدنش از کون سگ جاری شود کار این سالی و پارسالی شود رهبری صد سطل خون ریدن کند تا که این امت برنگ سرخ او روز عاشوری پرستاری کند بیرق عباس و قاسم سرخ بین چوب آن بیرق به کون سگ فرو در دهان رهبری تا دسته بین شاهدش آماده بین با سطل گه از توی جاه خلا بیرون شده آن شتبی را که می گفتی ببین کار مهدی اینک تعجیلی شده آمده از غیب تا بیند هی رهبری ریدن کند بر امتی امتی که حیف گه باشد سرش آمتی که از حماقت ابترش کون رهبر را بلیسد صبح و شام هی کند افطار با آن لقمه نان می خورد گه گوشت را با قرص نان٬ رهبری را می کند تا صبح و شام هم دعا و هم ثنا از قدرت پروردگار